منم مظلومهاى محنت کشیدهز هجران پدر غربت کشیدهگذشته چهارده سال از غریبىنبردم از رخ بابا نصیبىشدم پیر از غم باب الحوائجکه بودم همدم باب الحوائجکسى طاقت ندارد من بگویمز درد دل، ز بُغض در گلویممنم دردانه موسى بن جعفرمنم آئینه زهراى اطهراگر چه روى بابا را ندیدمولى از ضامن آهو شنیدمکه بوده پیکرش پر از نشانهز بى رحمى صاحب تازیانهشنیدم حرمت او را در ...