ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

خیابان-سمیه

پدر یکی از شهدا برای دیدن تئاتر ما آمده بود و دید که من در حال سیگار کشیدن هستم. ایشان تا من را دید گفت: «شما دیگر چرا آقای سلحشور؟!» و من از این حرف بسیار خجالت کشیدم....
با لباس بسیجی و کوله‌پشتی‌اش، از جنگ با داعش آمده بود. نشستیم با هم به حرف زدن. انگار گمشده‌ای داشت. بی‌قرار بود. سن بازنشستگی‌اش بود، ولی نمی‌توانست بنشیند سر جایش و راحت زندگی کند.
دختر زکزاکی از پدرش گفت که ٦ فرزندش را از دست داده و حالا یک چشم ندارد. چشم دیگرش باید عمل شود اما حکومت ظالم نیجریه اجازه جراحی نمی‌دهد.
پیشخوان