همه ما در دوران کودکیمان داستان شنل قرمزی را که گرگ، مادربزرگاش را با دندانهای بزرگ میخورد، شنیدهایم؛ داستان کدو قلقلهزن را که شیر و گرگ و پلنگ برای خوردناش جلوی او را میگیرند و خاله سوسکه که همسرش، آقاموشه، توی دیگ آش میافتد و میمیرد و شنگول و منگول که گرگ مدام به خانهشان سر می&zwn ...