با این که خودش گفته بود: مسلمان را چه باک مظلوم واقع شود آن هنگام که در دین خود ثابت بماند1، اما دیگر از حد گذرانده بودند. امیر، سوز دلش این گونه فریاد می کرد:از کمک و عطایا کم نگذاشتم، اما یاری ام نمی کنید. پراکنده شدید و به اختلاف روی آورده اید. نه به من راضی می شوید و نه علیه من شورش می کنید. اکنون از مرگ بهتر آرزو ندارم.2