زینبیه

منابع داخلی سوریه از فعال شدن سامانه دفاعی ارتش سوریه و وقوع دست‌کم 3 انفجار در حومه دمشق خبر داده‌اند./عکس آرشیوی

وزارت کشور سوریه از افزایش شمار قربانیان انفجار تروریستی در زینبیه دمشق به 6 شهید و افزایش مجروحان به 23 نفر خبر داد. روز پنچ‌شنبه یک دستگاه خودروی بمب‌گذاری‌شده در منطقه زینبیه دمشق منفجر شد./مهر

بعد از سال 82 چندبار دیگر به عراق رفت. دو مرحله برای جنگ با داعش و یک بار برای رفتن به سوریه. 8 آذر ماه سال 94 بود که خیلی تلاش کرد به سوریه برود و توانست از راه لبنان وارد سوریه شود.

همه دور هم نشسته بودند، عموها و پدربزرگ، این شیرین‌زبانی می کرد، همه هم بغلش می کردند اینقدر دوستش داشتند، بین آن همه بچه فقط او را قبولش داشتند. پدربزرگش بیشتر از همه دوستش داشت.

سال اول رفت کربلا و از کربلا که آمد گفت من می روم سوریه. فقط من سوریه می روم. گفتم نمی خواهد بروی! گفت من با امام حسین عهد کردم بروم خدمت حضرت رقیه و حضرت زینب.

با دستانم خودم را روی زمین تا لب بام کشاندم، به دیوار چنگ انداختم تا کف کوچه را ببینم و پیش از آنکه پیکر غرق به خون مادر مصطفی را ببینم چند نفری طوری از پشت شانه‌ام را کشیدند که حس کردم کتفم از جا کند

قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را می‌گرفت که صدای بسمه در گوشم شکست : «پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!»

دشمن می‌خواست شام، دمشق و حرم اهل‌بیت در این سرزمین را تبدیل به بقیع دوم کند؛ یک تل خاکی نشان ما بدهد و بگوید این مقام حضرت زینب است. اینجا بود که ولی‌امر مسلمین احساس خطر کرد و دستور داد که...

آیت الله آقا ضیاء عراقی از مراجع نامدار حوزه علمیه نجف نقل می کند که: شخصی از شیعیان شهر قطیف حجاز، به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام از شهر خود حرکت کرد، او در میانه راه سرمایه سفر خود را گم کرده و حیران و سرگردان ماند و آن چنان درمانده شد که برای خودش نه راه برگشت می دید و نه می توانست ادامه سفر دهد

ای پرچم کربلا به دوشت زینب قربان تو و خشم و خروشت زینب تا موی سرت سپید شد از غم دوست شد کعبه دل سیاه پوش زینب (جواد شفق)