خواندنی ها برچسب :

عباس-حیدری

همسرم هم تقریبا یکی دو هفته می شود که شناسنامه‌اش آمده. الان برای شناسنامه دختر و پسر کوچکم که مدرسه می‌رود، هر بار که می‌روم ثبت احوال، می گویند آقا ما نیرو نداریم!
من اینقدر با این چاقوها زدم در شکمم، اصلا نه چاقو می رفت داخل، جر واجر کردم شکمم را، آخر سر دیدم نه نمی شود، این چاقو را گذاشتم روی شاهرگم!
نمی دانم خمپاره یا چه چیز دیگری می آید همین طور که افتاده بوده، کنار او می افتد و منفجر می شود. عباس را بلند می کند از سر تپه و پرت می‌کند پایین تپه.
آن زمان چهار میلیون تومان هزینه قاچاق‌بری اینها شد. دو میلیون از خودش و دو میلیون از خانومش گرفتند. و گفت بچه‌شان را هم رایگان می بریم.
آن زمان چهار میلیون تومان هزینه قاچاق‌بری اینها شد. دو میلیون از خودش و دو میلیون از خانومش گرفتند. و گفت بچه‌شان را هم رایگان می بریم.
پرونده اش را کلا جمع کردند و گفتند فراری شده و فعلا تا بیاید کاری بهش نداریم. البته به عباس تهمت زده بودند که چند میل اسلحه دزدیده و چند نفر را هم کشته است!
پرونده اش را کلا جمع کردند و گفتند فراری شده و فعلا تا بیاید کاری بهش نداریم. البته به عباس تهمت زده بودند که چند میل اسلحه دزدیده و چند نفر را هم کشته است!
پرونده اش را کلا جمع کردند و گفتند فراری شده و فعلا تا بیاید کاری بهش نداریم. البته به عباس تهمت زده بودند که چند میل اسلحه دزدیده و چند نفر را هم کشته است!
حقوقشان را ماه به ماه پرداخت می‌کنند. از نظر خورد و خوراک هم که اصلا ارتش افغانستان حرف ندارد. خیلی خرج می کنند برای اینها. میوه هم هست، تخمه پوست‌کنده هم هست...
حقوقشان را ماه به ماه پرداخت می‌کنند. از نظر خورد و خوراک هم که اصلا ارتش افغانستان حرف ندارد. خیلی خرج می کنند برای اینها. میوه هم هست، تخمه پوست‌کنده هم هست...
پیشخوان