خواندنی ها برچسب :

مادربزگ

آذر که ترسیده بود ناگهان با چاقو به شوهرش حمله کرد و چند ضربه زد. من هم چاقو را از او گرفتم و یک ضربه به گردن رسول زدم. بعد از آن می‌خواستیم فرار کنیم که مادربزرگ رسول با شنیدن سر و صدا به راه پله‌ها آمد من و آذر مجبور شدیم او را هم بکشیم.
متأسفانه این کار ممکن است باعث سرایت ویروس بین آن‌ها شود. این بیماری برای پدربزرگ و مادربزرگ‌ها و افراد بزرگسال بسیار خطرناک‌تر از سایر سنین است.
پیشخوان