خواندنی ها برچسب :

گرگ-پیر

وقتی بیهوش شد ترسیدم و کمربندش را باز کردم و دور گردنش پیچیدم که خفه شد. سپس با خودروی پی کی جسد او را به محل دفن در چند کیلومتری روستای رباط خاکستری بردم و دفن کردم.
من هم که عصبانی شده بودم او را با دست به داخل استخر کوچک خالی از آب هل دادم که سرش به حاشیه استخر خورد و بیهوش شد در این هنگام کمربند را از کمرش باز کردم ود. دور گلویش پیچیدم وقتی دیدم دیگر نفس نمی‌کشد.