به گزارش اقتصادآنلاین، ایران نوشت: با این همه این روزها آنها زیر فشار خردکننده تقاضاهای عجیب و غریب و غیر عادی برخی از مشتریان قرار گرفتهاند. اگر قدری در درگاه این فروشگاهها پا سست کنید متوجه کامیونها و کامیونتهایی میشوید که یکی پس از دیگری اجناس متنوع را در این فروشگاهها خالی میکنند. با این همه تب داغ خرید را میتوان در میان قفسههای طولانی این فروشگاهها دید. از آن جایی که در یکی دو ماه گذشته الگوی خرید بویژه در کلانشهرها متأثر از برخی نگرانیها و شایعات، تغییر یافته سراغ معروفترین برندهای فروشگاههای زنجیرهای رفتیم که عمدتاً اقلام خوراکی و بهداشتی خانوارها را تأمین میکنند. برای تهیه این گزارش پنج فروشگاه زنجیرهای و یک فروشگاه عرضه محصولات بهداشتی انتخاب شده است.
به جاروکنندگان قفسهها مشاوره میدهیم
محمدرضا غلامحسینی، پیرمردی است که در حال خرید در میان قفسههای گوشت و مرغ پیدایش میکنم. این جا شعبهای از یک فروشگاه زنجیرهای در خیابانی فرعی نزدیک میدان رسالت است. خطوط چهره پیرمرد آرام است و میگوید: هیچ تقلایی برای خرید اضافی ندارد، نه تنها خرید اضافی نمیکند که خریدش نسبت به گذشته کمتر شده است. اما این تقلا را در میان برخی از مردم دیده است، میگوید حتماً خبری هست، شاید میخواهد جنگ جهانی شود. چند روز پیش در یک هایپرمارکت، خانمی را دیدم که سبد خریدش را پر مرغ کرده بود. وقتی مسئول صندوق گفت نمیتوانی این همه مرغ را ببری، مشتری چند دقیقهای مقاومت کرد اما مردم دورش جمع شدند و خواهش کردند که این کار را نکند، آنها گفتند فرض کن همه مثل شما خرید کنند اصلاً چیزی به دیگران نمیرسد.
او ادامه میدهد: من اگر ده کیسه برنج ببرم و همین فردا جنگ سوم جهانی هم شروع شود آن وقت همسایه من چیزی برای خوردن نداشته باشد این برنج از گلوی من پایین میرود؟ از گلوی چه کسی پایین میرود؟ من باید چه کار کنم؟ مجبوری با همسایه ات تقسیم کنی. آنهایی که میخواهند تک خوری کنند اشتباه میکنند.
ریحانه عرب، مسئول فروش همین فروشگاه درباره انگیزههای جدید مشتریان برای خرید میگوید: «گروهی از مشتریان ما در حال حاضر از سر نیاز خرید نمیکنند. آنها از ترس بالا رفتن بیشتر قیمت یا کمبود اجناس خرید میکنند. گروه قابل توجهی از مشتریان ما روغن، شوینده و محصولات سلولزی – دستمال، پوشک و... - را کارتنی میخرند». از دید این فروشنده، خرید یک کارتن 24 تایی دستمال کاغذی یعنی خرید عمده یا اگر مشتری بخواهد کارتن 12 تایی رُب گوجه فرنگی بخرد عملاً میخواهد عمده خرید کند و فروشگاه در حال حاضر اجازه خرید عمده را به مشتریان نمیدهد چون متقاضی برای این اجناس زیاد است و فروشگاه باید جوابگوی همه مشتریان خود باشد. مثلاً در اقلام پروتئینی مشتریان بیشتر خواهان گوشتهای برزیلی یخ زدهاند بنابراین ما یکی دو بسته میتوانیم در اختیار مشتری قرار دهیم، در واقع ما اجازه فعالیت به دلالها را نمیدهیم چون خانوار آنقدر فضا ندارد که ده دوازده بسته منجمد دو کیلویی بخرد.
نکته جالب ماجرا اینجاست که همزمان با افزایش تب و تاب خریدهای هیجانی در بخشی از جامعه، مسئولان فروش در فروشگاههای زنجیرهای مسئولیت تازهای یافتهاند. آنها در واقع به خریداران و مشتریان مشاوره میدهند و ذهن آنها را برای خریدهای منطقیتر آماده میکنند. ریحانه عرب در این باره میگوید: «ما با آدمهایی که میخواهند قفسهها را جارو کنند صحبت میکنیم. آنها را متوجه این موضوع میکنیم که به همه فکر کنند. گاهی مشتریهای دیگر را هم نشان میدهیم یا آگاهشان میکنیم که چند ساعت بعد وقتی ادارات تعطیل میشود ما گروه دیگری از مشتریها را در فروشگاه خواهیم داشت و به لحاظ اخلاقی باید جوابگوی تقاضای آنها باشیم».
دو نوع مشتری، دو دنیای متفاوت
مسئول فروش یکی دیگر از فروشگاههای زنجیرهای را در خیابان استاد حسن بنا ملاقات میکنم. فروشگاه پر از اجناس است با این همه مسئول فروش این فروشگاه میگوید: «چارهای نداریم جز این که روی رب، ماکارونی، برنج، روغن، دستمال کاغذی، شکر، پروتئین، بستههای کافی و بستنی محدودیت خرید بگذاریم». خانم سالاری میگوید: «بعضی از مشتریهای ما ترسیده و وحشتزدهاند. بویژه یکی دو هفته گذشته - اوایل و اواسط شهریورماه - تقاضا برای خرید بسیار بالا رفته بود اما حالا قدری فروکش کرده است. رفتار مشتریها هم با هم متفاوت است. برخی از مشتریان با این که از قیمت بالای اجناس گلایه دارند اما تمایل عجیبی به خریدهای تعداد بالا دارند، در مقابل گروه دیگری از مشتریان را هم داریم که میگویند آن قدر نمیخریم که ارزان شود».
اما این فروشگاه هم محدودیتهای فروش را به صورت شفاهی اعمال میکند. به گفته این مسئول فروش جنسهایی که دپو نداریم مثل گوشت و روغن در صف فروشهای محدود هستند و حق فروش عمده نداریم چون بلافاصله اخراج میشویم. محدودیتهای ما بستگی به نوع جنس دارد. من به مشتری نمیتوانم بگویم دو باکس شش تایی نوشابه خانواده را نبر چون مشخص است برای مهمانی میبرد ولی نمیتوانم اجازه دهم مشتری 10 کیسه برنج ببرد.
مرد «جوان میانسالی» که 35 ساله به نظر میرسد بیمقدمه در میان حرفهای ما میآید: «از کسانی که برای شش ماه بعدش خرید میکنند میپرسم این همه کالا را چه میکنند». اما خانمی که کنار او ایستاده استدلال او را نمیپذیرد و میگوید: «بالاخره هر کس به فکر آینده خود هست»به بازماندگانش خدمت کرده است. بحثها در نفی و اثبات درستی هر کدام از ادعاها بالا میگیرد و من از فروشگاه بیرون میروم.
به اندازه دو سال خرید کرده بود، گفت اینجا میشود ونزوئلا
در محله مجیدیه وارد یک فروشگاه عرضه محصولات بهداشتی و شوینده میشوم، به محض این که خودم را معرفی میکنم و موضوع را با مسئول فروشگاه در میان میگذارم خانمی میانسال میگوید: شما خودتان محصولات بهداشتی را چطور میخرید؟ مجبورید فلهای بخرید چون مصرف بالایی دارند. بعد هم زوجهای جوان حق دارند این همه بترسند. آنها مثل ما نیستند، زنهای نسل ما بودند که کهنه میشستند و دستشان را خراب میکردند. دخترهای امروزی این کار را نمیکنند. به خاطر همین حق دارند زیاد بخرند. قبول دارم مردم هول کردهاند اما تقصیری ندارند. اگر مردم برای شش ماه هم خرید کنند باز تقصیری ندارند، به خاطر این که وضعیت بازار ثبات ندارد.
اما سامان قاسمی، مسئول این فروشگاه درباره تغییرات الگوی خرید و تأمین اجناس میگوید: «در ماه گذشته تقاضا برای خرید آن قدر بالا بود که عملا تأمین از شرکتها ممکن نبود. مجبور بودم بروم از دلال و بازار جنس بگیرم، در وضعیتی که پیش آمده خیلی از تولیدکنندهها و شرکتها بیشتر از همه سر بالا بردن قیمت و بدتر از آن تغییر در سیاستهای پخش سوءاستفاده میکنند. شرکتها در حال حاضر محصولات خود را به دست دلالها میسپارند، نه فروشگاهها، آن وقت منِ مغازه دار نمیتوانم جنس را به قیمت مصرف کننده دست مشتری بدهم چون عملاً محصول را از دست دلال میگیرم. نکته جالب اینجاست که دلال میتواند جنس را از کارخانه به صورت مستقیم بگیرد اما من نمیتوانم».
از او میپرسم چرا محصولات سلولزی در بازار کم شده است و او به نقل از ویزیتورهای شرکتهای تولیدکننده این محصولات میگوید: «ثبت سفارش مواد اولیه این کارخانهها با دلار 3700تومان صورت گرفته است و اجناس این کارخانهها در گمرک منتظر ترخیص کالاست اما دلار 12 هزار تومان شده و کارخانه دار هم نمیخواهد با این قیمت، کالا را وارد کشور کند».
او تصویرهای زیادی از مشتریهایی دارد که این روزها از فروشگاههای عرضه محصولات سلولزی خریدهای میلیونی میکنند: «چند وقت پیش مشتریای داشتم که برای بیش از یکسال خود خرید کرده بود. فقط از فروشگاه من 10 بسته دوازده تایی دستمال توالت و پانزده بسته دستمال کاغذی ده تایی خریدند. باور کنید ماشین این زن تا سقف پر پوشک بود اما باز از من پوشک خرید. گفتم چرا این همه خرید میکنی؟ گفت اینجا هم میشود جایی مثل ونزوئلا، باید بایستیم در صف دستمال توالت.
بعضی از مشتریان را که میبینم میترسم
مسئول فروش یکی از فروشگاههای زنجیرهای در میدان ملت - فروشگاهی که معروف به ارائه تخفیفهای جذاب است اما حالا تخفیفها فروکش کردهاند - میگوید: «من وقتی خانهام هستم و از همه جا بیخبر، آرامش بیشتری دارم اما وقتی اینجا در محیط کار، خریدهای مردم را میبینم بیشتر هول و ولا برمی دارم که واقعاً چه خبر است. انگار قحطی آمده، روغن را کارتنی خرید میکنند. آدم بعضیها را که میبیند میترسد. این فروشگاه روی محصولات پروتئینی محدودیت فروش گذاشته است: میآیند و میگویند نذری داریم اما چارهای نیست ما بیشتر از یکی دو بسته نمیتوانیم در اختیار مشتری قرار دهیم».
تعزیرات فروش عمده را ممنوع کرده است
در خیابان خواجه عبدالله انصاری در یک فروشگاه زنجیرهای دیگر با جوانی که اجناس را به سرعت در قفسهها میچیند صحبت میکنم. حوصله چندانی برای گفتوگو ندارد و جوابهای تلگرافیاش اطلاعات تازهای نمیدهد. تنها چیزی که میتوان از زیر زبان او بیرون کشید، این است: «تعزیرات فروش عمده کالا به مشتریها را ممنوع کرده و جریمه میکند».
بیشترین تقاضا برای پوشک بود
و در نهایت فروشگاه زنجیرهای دیگر در خیابان خرمشهر. مسئول فروش این فروشگاه عمده تقاضاهای زیاد فعلی خرید از سوی مشتریان را در محصولات سلولزی و بهداشتی میداند که هنوز کارتن را باز نکرده و به قفسه نرسیده در چرخ خرید مشتریها قرار میگیرد. این فروشگاه هم مجبور شده روی محصولات سلولزی و شوینده محدودیت تعداد خرید بگذارد. وی میگوید: «دیروز بیشترین تقاضا برای پوشک بود. هر کسی میآمد 10 بیست بسته برمی داشت اما در نهایت سه بسته بیشتر نمیتوانستیم به مشتری بدهیم، چارهای نیست باید به همه برسد»