بحران آب؛ زنگ خطری است که درست شنیده نمیشود.چرا؟ چون همیشه در دسترس است، چون کمهزینهترین است، چون برای تولید آن نیرویی صرف نمیشود و زحمتی کشیده نمیشود.
به گزارش به نقل از آرمان ،یعنی مفتِ مفت است. این مفت بودن در نتیجه به این نگاه منتج میشود که هرچیز مفتی بیارزش است و لایق توجه نیست. کم آبی؛ تنها بحران جدی به حساب میآید که هنوز مسئولانی و نهادهایی که متولی آن هستند آن را جدی نگرفتهاند. بحرانی که شاید در آیندهای نه چندان دور به مهاجرت میلیونی بشر و حتی جنگهای داخلی و بینالمللی منجر شود.
اما زنگ خطر آن همچنان بیصدا است با وجود اینکه در یکی دو سال اخیر مجادلهها و اعتراضهایی را در استانهای مرکزی کشور شکل داده است. از این جهت لازم است گفتوگوهای آبی در سطح داخلی و بینالمللی صورت بگیرد. در این ارتباط «آرمان» درباره این موضوع با رضا فاطمی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم تحقیقات و محقق گفتوگو کرده که متن آن را می خوانید.
ما کشوری کم آب هستیم، اما میزان مصرف آب نسبت به میزان جهانی بسیار بیشتر است که بخش اعظم آن در بخش کشاورزی و صنعت مصرف میشود، چگونه باید آن را کاهش دهیم؟
این معضل باید از چند جهت دیده شود. اول اینکه موضوع اقتصادی است. در شرایطی که اقتصاد ما به دلیل سوء مدیریت منابع دچار انحطاط شده است. این کار عملا اجرایی نخواهد شد. دوم، فرهنگ مصرف آب است. آن هم راهحلش این است که دولت به صورت دو نرخی با تفاوت بسیار باز عمل کند و جلوی افزایش مصرف را بگیرد.
سوم، ساماندهی توسعه اراضی و فعالیتهای کشاورزی است در کنار استفاده از از روشهای جدید میزان مصرف آب نباید بالا برود و تخصیصهای جدید نباید به فعالیتهای جدید داده بشود که آن هم با توجه به عدم اشتغال در شرایط فعلی شاید زیاد جوابگو نباشد. این وضعیت منابع و چالشهایی است که ما در داخل کشور با آن مواجه هستیم. به نظر من تا این سیستم بیتوجهی بر محیطزیست حاکم باشد نمیتوان هیچ راهحلی ارائه داد.
در کشورهای اروپایی که مشکل آب ندارند این مساله چگونه حل شده است؟
شما ببینید در کشورهای اروپایی میزان آب مصرفی خیلی زیاد است. یعنی اینقدر آب دارند که نمیدانند چکار کنند اما آب گران است، چرا که هزینهای که پای دولت تمام میشود تا این آب را از طبیعت بگیرد بسیار زیاد است. هر چند اگر آب هم زیاد باشد. پروسهای که آب تصفیه شده را عرضه میکند هزینهبر است.
در کشورهای اروپایی این هزینه را بهطور کامل از مردم میگیرند و به دلیل این بالا بودن هزینهها آب مصرفی در آنجا گران تمام میشود. در نتیجه مردم صرفهجویی میکنند. اما در ایران چنین چیزی نیست. دولت سوبسید میدهد. برای مثال آبی که لیتری پنج هزار تومان تمام میشود در ایران 500 تومان از مردم میگیرند. مابقی سوبسید است.
البته این را هم بگویم که نیمی از این قیمت میشود گفت که سوءمدیریتی است که باعث شده آب این همه گران برای دولت تمام شود. یعنی ناکارآیی سیستم دولتی باعث میشود که این آب گران دربیاید. برای مثال تعداد زیاد کارمندان هزینههای دولت را به مراتب بالا میبرد وهمه هزینههای تولید را افزایش میدهد. برای نفت هم همین موضوع را میتوان بررسی کرد. ما اگر این هزینههای ناکارآمدی را کنار بگذاریم. به عقیده من نیمی از این هزینه کاهش مییابد.
ارزانی آب و دسترسی آسان به آن چقدر در تشدید این وضعیت موثر است؟
از سوی دیگر در کشور ما آب بسیار ارزان به مردم داده میشود. این درحالی است که کشوری مانند ایران میانگین بارندگیاش در مقایسه با کشورهای اروپایی که بالای هزار میلیمتر است، در ایران این عدد 220میلیمتر است. یعنی یک چهار آنها کمبود آب داریم درحالی که قیمت آب یک دهم است. آنها الگوی درست مصرف کردن آب را در اثر گرانی در جامعه بهوجود آوردهاند، در کشور ما اساسا الگوی مصرف درست آب وجود ندارد.
یعنی هر کس هر چقدر بخواهد آب مصرف میکند. در واقع میتوان گفت آب مجانی در اختیار مردم قرار میگیرد. در این میان یک فشار مضاعفی که در کشور وجود دارد کمبود منابع آبی است. این بههیچوجه در برنامهریزیها یا در مصرف لحاظ نشده است. آمدهایم طبیعت را خشک کردهایم، منابع آب رودخانهها، روانآبها و چاهها و قناتها را گرفتهایم برای توسعه بیرویه کشاورزی. این وضعیتی است که طی 20سال گذشته پیش آمده است.
تجهیزات فرسوده آبی هم یک معضلی شده است
شبکه آبیاری که ما در شهرها از قدیم داشتیم امروز دیگر پوسیده و آلوده شده است. این در حالی است که هر 30سال یک بار باید این شبکههای توزیع تجدید شود. ما تا به حال این کار را نکردهایم. برآوردی که شده است 30درصد آب در شبکههای خانگی و انسانی دارد هدر میرود. اگر همین میزان آبی که دارد به هدر میرود از آن جلوگیری شود میتواند معادل با احداث صدها سد است یا تامین منابع آبی جدید یا احداث کارخانههای آب شیرینکن است. البته این موضوع نیاز به اعتبار و بودجه خاص خود دارد.
در اطراف تهران در چه جاهایی این معضل مشاهده میشود؟
شما دشت ورامین را ببینید. این دشت از آب چاهها و فاضلابها تغذیه میشود. دشت دماوند را ببینید، واحدهای اراضی کشاورزی صدها برابر شده است. در حالی که منابع این دشت خیلی محدود است. از این جهت توسعه با منابع ما برابر نبوده است. ما بهازای منابع در دسترس آب توسعه ندادهایم. یعنی بالای 80درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود.
روشهای صرفهجویی برای کشاورزی هم که چند سالی است که مطرح شده که همان آبیاری تحت فشار یا قطرهای باشد؛ اینها است که میزان مصرف آب در واحد سطح را موجب میشود اما از طرف دیگر باعث گسترش فعالیتهای کشاورزی شده است.
یعنی اگر در جایی ما یک میلیون مترمکعب آب ناشی از اعمال روشهای جدید صرفهجویی کردیم در کنار آن میبینید 10میلیون مترمکعب آب در اثر توسعه کشاورزی از دست داده ایم. این مساله دارد مرتب ادامه پیدا میکند و از دیگر سو، بیکاری و عدم اشتغال باعث شده که مردم به منابع طبیعی هجوم ببرند که این یک معضلی شده که باعث تشدید این بحران شده است.