زن و شوهرانی هستند که زیر یک سقف و در کنار یکدیگر زندگی میکنند اما در واقع از دو همخانهای با هم غریبهتر هستند.
به گزارش به نقل از ایران بانو، چه اتفاقی میافتد که زن و مرد هیچ کشش عاطفی به هم ندارند و روزبهروز از هم دور میشوند؟ مرگ عاطفی همسران چهار مرحله دارد:
مرحله 1: مخالفت
در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق میافتد، زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین بیشتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفتهای کوچک خود را بیان نکنید و از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفتهای کوچک جمع شده و کمکم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل میشود.
مرحله 2: رنجش و عصبانیت
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش میکنید و فرد هم عکسالعمل نشان داده و شما را مورد حمله قرار میدهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بیربطی دعوای بزرگی راه میافتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستوجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت مدام تکرار شود، شما برای جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم میگذارید.
مرحله 3: عدم پذیرش و طرد
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم میکوبید و از منزل خارج میشوید. یا زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بیتوجهی میکنید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون میکنید. بیشتر جداییها و طلاقها در این مرحله اتفاق میافتد. این دوره بحرانیترین دوره اختلافات است.
مرحله 4: سرکوبی
در این مرحله نوعی احساس بیحسی درونتان رخ میدهد. دیگر احساسات منفی خود را حس نمیکنید اما در مقابل، متوجه احساسات مثبت خود هم نمیشوید. آنچه این مرحله را فاجعهآمیز میکند نوع رابطهای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و آرام به نظر میرسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از مهارتهای عاطفی خود را فراموش کردهاند و به یک مرده متحرک تبدیل شدهاند که زندگی را با بیمیلی دنبال میکند.