برترینها: مورگان فریمن بازیگر کهنه کار هالیوود به تازگی هشتاد و دو ساله شد. او در طول حدود 4 دهه فعالیت سینمایی سطح اول، خود را به متخصص نقشهای مکمل تبدیل کرد اگرچه هدفش این نبود. وی یک جایزه اسکار و گلدن گلوب و کلسکیونی از جوایز افتخاری و یک عمر دستاورد هنری در منزل دارد اگرچه حقش بیش از این بوده است.
همچنین صدا پیشهای بزرگ است و به عنوان یکی از بهترین گویندههای برنامههای مستند شناخته میشود. او را بعضا «خدای هالیوود» نامیده اند، در این یادداشت نگاهی میکنیم به گوشههایی از زندگی شخصی و هنری وی.
نوجوانی در آرزوی پرواز و خلبانی
مورگان فریمن در 1 ژوئن 1937 در ممفیس ایالت تنسی به دنیا آمد. مادرش معلم بود و پدرش آرایشگر، اجداد او تباری نیجریایی داشتند. درآمد خانواده اش کم بود و بیشتر کودکی مورگان در مهاجرت میان ایالتهای مختلف گذشت. در نوجوانی همزمان با کالج در نمایشهای محلی و در رادیو خوش درخشید تا جایی که بورس تحصیلی دانشگاه ایالتی به وی اعطا شد، اما آن را رد کرد، زیرا رویای پرواز و خلبانی در سر داشت و به خدمت نیروی هوایی آمریکا پیوست اگر چه در آنجا هم نهایتا متخصص رادار شد که شاید بیشتر متاثر از تبعیض نژادی بود. در نهایت بعد از پنج سال گذران وقت در نیروی هوایی به ناچار بدون فارغ التحصیلی در رشته خلبانی، مسیر خود را تغییر داد و به تئاتر برادوی رفت تا در کلاسهای بازیگری شرکت کند. همزمان مشاغل پستی داشت مانند حروف چینی و کارهای اداری سطح پایین.
او در دهه 60 در نمایشهای برادوی و بر روی صحنه خوش درخشید، اما مشهور نشد و نهایتا در شوهای تلویزیونی کمدی و برنامههای کودکان حضور مییافت. در 1970 در سریال مشهور و کمدی «کارخانه الکتریک» که بسیار هم محبوب بود نقش مهمی داشت، اما تا یک دهه بعد باز هم نتوانست جایگاه خاصی در عالم بازیگری دست و پا کند. در 1980 در یک فیلم مهم تاریخ سینما یعنی «بروبِیکر» با محوریت زندان در برابر رابرت دنیروی بزرگ قرار گرفت و مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. اگرچه در 7 سال آینده در چند فیلم ناموفق ظاهر شد، اما «بروبیکر» را شروع کار حرفهای او میدانند.
بازیگری بزرگ که دیر به شهرت رسید
در 1987 نقطه عطف کارنامه بازیگری او به وقوع پیوست و آن بازی در فیلم مهم «مهارت شهرنشینی» بود که باعث شد نامزد اسکار و گلدن گلوب شود اگرچه در کسب هر دو ناکام ماند، اما فقط دو سال زمان نیاز داشت تا با فیلم «رانندگی برای خانم دیزی» در 1989 مجددا مدعی هر دو جایزه شود و این بار گلدن گلوب را به خانه برد. از اینجا بود که بخت به او روی خوش نشان داد و پای ثابت بسیاری از آثار بزرگ و جاودان هالیوود در دهه 1990 بود از جمله «نابخشوده» به کارگردانی کلینت ایستوود.
در 1994 باز هم با «رستگاری در شاوشنگ» درخشید، اما برای سومین بار در کسب جایزه اسکار ناکام ماند. دیگر فیلم مهم وی در آن سالها فیلم «هفت» در 1995 بود. به جرات میتوان گفت در این دهه بهترین نقشهای او شکل گرفتند و بعدها نتوانست مانند آن دوره بدرخشد و صرفا به تکرار آن نقشها پرداخت مانند «عزیز میلیون دلاری» در سال 2005 که در چهارمین نامزدی اسکار بالاخره مورگان فریمن برنده جایزه اسکار شد.
متخصص نقشهای مکمل و شخصیتهای واقعی
در دو دهه گذشته و پس از شهرت در دهه 90 مورگان فریمن نقشهای خوب و بد بسیاری ایفا نمود. از نقش دوست داشتنی «فاکس» در سری فیلمهای بتمن که مسئول امور فنی بروس وین بود تا کمدیهایی مانند «فهرست آرزوها» در کنار جک نیکلسون که دربارهی دو بیمار مسن است که به دنبال برآوردن آرزوهای خود هستند (یکی از آرزوهای خود فریمن در دنیای بازیگری ایفای نقش در کنار جک نیکلسون بود) یا کمدی «وگاس گمشده» درکنار رابرت دنیرو.
در فیلم «بروس، قادر مطلق» در نقش خدا ظاهر شد، در فیلمی دیگر نقش رئیس جمهور آمریکا را داشت و در «سقوط المپ» در نقش رئیس مجلس نمایندگان آمریکا. در سال 2017 نقش کالین پاول، وزیر امور خارجه جورج بوش را در فیلم «بوش» ایفا کرد و همان سال در فیلم «فرو رفتن در نقش» پیرمردی بود فقیر که با دوستانش در طرح ریزی نقشهای برای سرقت از بانک بودند.
مهمترین نقش سالهای اخیر وی، ایفای نقش نلسون ماندلای بزرگ در فیلم «شکست ناپذیر» در سال 2009 بود به کارگردانی کلینت ایستوود که برای چهارمین بار مورگان فریمن را نامزد اسکار کرد. ایفای نقش ماندلا آرزویی بود که فریمن سالها در پی آن بود و حتی سالها طرحی برای ساخت فیلم زندگی نامه سیاسی این رهبر بزرگ داشت که در اجرای آن ناکام ماند. او ماهها بر روی حرکات بدن و لهجه و لحن ماندلا تمرین کرد و بارها با وی دیدار نمود. گفته میشود خود ماندلا راغب بوده است که نقش او را به فریمن بسپارند و شرط فریمن برای ایفای نقش، ارتباط مستمر با ماندلا بوده است. فریمن بعدها گفت:" ماندلا از دور یک رهبر اسطورهای است، اما از نزدیک فقط یک انسان است. " و معتقد بود آفریقای جنوبی بعد از ماندلا با عوام فریبی و پول منحرف شده است.
حواشی مبارزه با تبعیض نژادی و اتهام آزار جنسی
مورگان فریمن از کودکی خود در ممفیس و میسی سی پی تا ایندیانا و شیکاگو، تبعیض نژادی را در دهههای 50 و 60 از نزدیک چشیده و با آن زندگی کرده بود. عدم ارتقاء وی در نیروی هوایی و خلبانی و عدم رشد او در دهه 60 در سینما و تئاتر را نمیتوان از تبعیض نژادی جدا دانست اگرچه این عقب ماندگی باعث نشد که در اوج مبارزات دهه 60 فریمن مبارزی افراطی علیه سفیدها باشد.
او معتقد بود باراک اوباما با آرامش و ثبات خود چهرهی مثبتی از سیاهان ارائه داد که نقطه عطفی در تاریخ آمریکا بود اگرچه در نهایت معتقد است:"فکر نکنید که اگر دو رگه هستید یک سفید پوست محسوب میشوید، زیرا هیچ کس نمیگذارد فراموش کنید که یک سیاه هستید! " وی مخالفان اوباما را «مگس مزاحم» میخواند و از حمله به آنان ابایی نداشت. فریمن معتقد است تبعیض نژادی هنوز در آمریکا زنده و فعال است و بهترین راه برای مبارزه با آن، صحبت نکردن درباره آن است.
در میانه سال 2018 و در پی اوج گرفتن جنبش Me Too در هالیوود و افشاگری علیه بسیاری بازیگران مشهور، ناگهان 8 زن و چند خبرنگار اعلام کردند که مورگان فریمن آنها را مورد تعرض و آزار کلامی قرار داده است. فریمن با انتشار بیانیهای تلویحا این آزارها را تایید کرد و گفت " همه میدانند او کسی نیست که آگاهانه دیگران را آزار دهد و عذر خواهی میکند" البته گفتههای او و شکایت کنندگان ناظر بر آزار نهایتا کلامی و رفتاری بود مثلا در مصاحبه با خبرنگاران زن.
تحقیقات درون سازمانی توسط چند کمپانی مشهور مانند فاکس و تایم وارنر مشخص کرد که هیچ اتفاق مهمی نیفتاده است و این بار وکیل فریمن از رسانههایی مانند CNN شکایت کرد که بابت تهمتها عذرخواهی ننموده اند، البته هنوز حواشی این ماجرا تمام نشده و افکار عمومی راضی نشده اند. اگرچه در نهایت بلایی که بر سر کسانی مانند کوین اسپیسی امد و به بهای حذف مطلق شان از دنیای بازیگری تمام شد بر سر مورگان فریمن نیامد. به عنوان نمونه نشنال جئوگرافیک حاضر نشد او را از نقش مجری و راوی پروژه مشهور «داستان خدا» کنار بگذارد و نهایتا تولید فصل جدید خود را چند ماه به تعویق انداخت تا زوایای داستان مشخصتر شود و بعد کار را از سر گرفت.
کمپانی فیلمسازی، زندگی مجلل و حسرتها
مورگان فریمن در این سالها بیشتر تمرکز و وقت خود را بر اجرای مجموعه «داستان خدا» نهاده است و به میان فرهنگها و مذاهب مختلف میرود تا درباره ادراکات مختلف انسان از خدا جست و جو کند، مجموعهای که بسیار محبوب و مشهور شده است. از طرفی به دلیل صدای خاص و انعطاف پذیر خود راوی فیلم ها، انیمیشن و مستندهای زیادی بوده است از جنگ دنیاهای اسپیلبرگ تا موسیقی بلوز، برنامههای کاخ سفید و حتی در شبکه CBS مدتی گوینده اخبار در یک بخش خبری مهم بود.
او در 65 سالگی بالاخره گواهی خلبانی خود را گرفت و به رویای جوانیش رسید. او که همواره منتقد فیلمهای پرهزینه و بعضی کمپانیهای هالیوودی بود چند سالی است که کمپانی فیلمسازی خودش را تاسیس نموده و هدفش را ساخت یک فیلم اسکاری میداند. او معتقد است نقشهای معدودی باقی مانده که در آرزوی ایفای آنها باشد اگرچه میگوید علاقه بیشتری به نقشهای منفی مهمتر داشته است که محقق نشده است اگرچه اصالت بازیگری را با نقشهای اصلی نمیداند و به نظرش تاثیرگذاری و ماندگاری نقش نکته مهم تری است. وی دلیل علاقمند شدنش به بازیگری را مشاهده بازی گری کوپر میداند و بزرگترین کارگردان معاصر را کلینت ایستوود و معتقد است ایستوود تا لحظه مرگ فیلم خواهد ساخت.
فریمن علاقهای ندارد نقشهای کمدی و بعضا سخیف خود در دهه 60 و 70 را به یاد آورد اگرچه به موازات انها آنقدر نقش خوب داشته است تا در لیست 100 بازیگر مهم قرن (مجله معتبر امپایر) در جایگاه 37 قرار گیرد. او را شاخصترین بازیگر نقشهای مکمل در تاریخ سینما در دوران جدید دانسته اند. در میان انبوهی نقش اکشن، کمدی، شخصیت واقعی و غیره، وی مهمترین نقشش را بازی در فیلم «افتخار» و «نابخشوده» میداند و نزدیکترین رقیبش در دنیای بازیگری را «ساموئل ال جکسون».
فریمن چندین بار جایزه یک عمر دستاورد هنری را دریافت کرده است مانند جایزه سیسیل. بی. دومیل و انستیتو فیلم آمریکا. اگرچه از تکرار نقش متنفر است، اما به گفته خودش مجبور شده است که با واقعیت سینما و خواست مخاطب کنار بیاید.
او چهار بار ازدواج کرد و هر چهار بار جدا شد. وی در سال 2008 یک تصادف شدید با اتومبیل را تجربه کرد و به نحو معجزه آسایی جان به در برد. او اکنون برخلاف بسیاری بازیگران در میسی سی پی و یک مزرعه بزرگ 120 هکتاری و ویلای مجلل زندگی میکند و سالهای پایانی عمرش را به قایق سواری، گلف و اسبها میگذراند و رستوران و کلوب خود را اداره میکند، اگرچه دستی در کار خیر هم دارد و یک بنیاد خیریه برای بازسازی خانههای تخریب شده توسط طوفانها را تاسیس نموده و اداره میکند.