به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، حسن دانایی فرد، سفیر پیشین ایران در عراق از دلایل شکلگیری تحولات جاری این دو کشور مهم منطقهای سخن گفته است.
عراق و لبنان طی هفتههای اخیر شاهد اعتراضات گسترده و ناآرامیهای خشونتآمیز بود؛ بروز این اعتراضات را ناظر به چه عواملی میدانید؟
تحولات اعتراضی عراق و لبنان را باید از چند زاویه مورد بررسی قرار داد؛ خاورمیانه به عنوان یکی از مناطق استراتژیک جهان همواره محملی برای حوادث و درگیریهای ممتد در عرصه مناسبات بینالملل بوده است و پیامدهای این درگیریها همواره بر صحنه سیاسی داخلی کشورهای این منطقه سایه انداخته است. نکته دوم اینکه عراق و لبنان به عنوان دو کشوری بودهاند که همواره در تاریخ پرحادثه خاورمیانه در کانون تحولات قرار داشته و بویژه در دو دهه اخیر به طور مستمر خبرساز بودهاند. از یک سو لبنان به دلیل بروز مناقشات تاریخی میان جریان مقاومت در برابر اشغالگری رژیم اسرائیل فراز و فرودهای زیادی را طی کرده است و از سوی دیگر عراق هم به واسطه جنگافروزی در دوره صدام از جمله اشغال کویت، سقوط صدام در سال 2003 توسط امریکاییها و شکلگیری داعش و جریانهای تروریستی که به سقوط حدود 40 درصد اراضی عراق توسط این گروه تروریستی انجامید، دچار بحرانهای متعدد امنیتی شدند که بخش زیادی از توجه و تمرکز حاکمیت عراق را در سالهای اخیر معطوف خود کرد یعنی تمرکز بر درگیریهای امنیتی و پیرامونی یعنی بی توجهی و کم توجهی به مسأله خدمات و رفاه در داخل عراق به عنوان یک کشور ثروتمند. اغلب شعارهای معترضان نتیجه سالها فساد گسترده و سیستماتیک، عدم رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم عراق، عدم توجه به رفع بیکاری، ضعف خدمات شهری و بهداشتی است. این وضعیت از جمله بحران آب آشامیدنی، نظافت و بهداشت و خدمات شهری و بحران سیستمهای فاضلاب بویژه در بخشهای مرکزی و جنوبی عراق به وضوح دیده میشود. این مطالبات حق مردم است و مردم بحق به این موضوعات اعتراض میکنند آنجایی که اعتراض برای به دست آوردن این مطالبات و تحقق آن است.
اعتراضات عراق برای نخستین بار نیست که در سالهای اخیر رخ میدهد و این کشور پیشتر هم با فرآیند اعتراضی به وضعیت جاری در این کشور و ناکارآمدی دولت وقت برای پاسخگویی و حل و فصل بحرانهای جاری روبهرو شده است چرا صدای معترضان تاکنون از سوی دولت شنیده نشده است؟
بله این اعتراضات در گذشته هم صورت گرفته است اما هرگاه این خواستهها مطرح شد، برخی موج سواری کردند و کوشیدند مسیر اعتراضات را از خاستگاه اصلی خود منحرف کنند و بعد از آن عراق را وارد درگیریهای داخلی کنند و هر بار هم که درگیری داخلی هم به وجود آمده است، همان مقدار امکانات موجود و تسهیلات هم در سطح وسیعی تخریب شده است. نکته اینجاست که یک دولت در کوتاه مدت نمیتواند پاسخگوی انباشتی از نیازها باشد. دولت جدیدی در عراق بعد از یک دوره پرتلاطم پساداعش و بعد از رقابت بسیار سنگین انتخاباتی و دخالتهای بی مورد امریکاییها و سعودیها شکل گرفت و این روند هم طولانی شد و زمانی که شکلگیری دولت طولانی شود قطعاً نمیتواند به درستی خدمات و کارهای ضروری را انجام دهد.
دولت کنونی کمتر از یک سال و نیم است که روی کار آمده است و باید فرصت داشته باشد برنامهریزی و کار کند و مطالبات مردم را جواب دهد اگر این مطالبات برآورده نشود، بحران ادامه پیدا میکند اگر این شیوههایی که دیگران دخالت میکنند و دوست دارند این خواستهها را به یک میدان نبرد تبدیل کنند، ادامه یابد بحران جدیتری شکل میگیرد. البته معتقدم علی رغم همه این موضوعات رهبران عراق دارای تجربه هستند و با همگرایی بیشتر این مرحله بسیار سخت را پشت سر خواهند گذاشت. البته هزینههایی دارد که متأسفانه عملاً مردم عراق باید پرداخت کنند.
معترضان عراقی از پایگاههای اجتماعی متفاوتی برخاستهاند؟ نوع مطالبات متفاوت است؟
ترکیب معترضان متنوع است؛ دستهای دغدغه رفع مشکلات معیشتی، حل بحرانهای اقتصادی و بهداشتی و رفع بیکاری دارند و دستهای دیگر فراتر از این رفتهاند و به روند اعتراضات، بار خشونتآمیز دادهاند. دسته دوم تغییرات وسیعتری در سطح سیاسی را هم دنبال میکنند. این دو دسته امروز در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و اینکه آیا اینها بعداً از هم جدا میشوند یا همچنان در کنار هم ادامه میدهند نیازمند زمان است که بایستی در روزهای آتی منتظر باشیم.
به نظر میرسد برخی از جریانهای سیاسی عراق از جمله مقتدی صدر که پیشتر در کنار دولت عادل المهدی قرار داشتند و از آن حمایت میکردند با بروز اعتراضات راه خود را جدا کرده و دست از حمایت دولت برداشته و خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام شدهاند. دلیل بروز این اختلافات چیست؟
جریان صدر جریانی واقعی در جامعه عراق است که همواره از گذشته در دولت و پارلمان نمایندگانی داشته است و به طور مستمر در روند سیاسی عراق حضور فعال داشته است. البته این جریان در خلال تحولات سیاسی رفتارهای خاصی در پیش گرفته است به این ترتیب که بعضاً وارد دولت میشود بعد از دولت جدا میشود و دوباره احتمال بازگشت آن وجود دارد اگر کسی حوصله کند و رفتارهای این جریان را رصد کند، میتوان دید رفتار کنونی صدر جدید نیست. رفتارهایی است که از اولین دولتی که بعد از دولتهای ادواری تشکیل شد ادامه داشته است برخی اوقات حتی درگیریهای شدیدی بخصوص در دوره اول مالکی بین دولت و جریان صدر رخ داد که در بغداد و مدینه الصدر و بصره و برخی نقاط عراق این اتفاق افتاد. سازجدایی دوباره جریان مقتدی صدر از دولت کنونی عراق ادامه همان رویکرد قبلی است.
کافی است از سال 2008 به بعد پیگیری کنید به طور مداوم این روند وجود داشته است در دولت هستند بعد خارج میشوند و از وزرایشان میخواهند از دولت خارج شوند از نمایندگان خود در پارلمان هم چنین درخواستی میکنند. اما این در حالی است که مرجعیت همیشه از ابتدا تاکنون در کنار مردم بوده است و همیشه موضع آنها به دولتها تذکری و ارشادی بوده است. در شرایط کنونی هم همین موضع را دارند و اگر حمایت مرجعیت و تذکرات آنها به دولت نبود، معلوم نبود شرایط کنونی عراق دچار چه وضعیتی میشد. مرجعیت به شدت اعمال اغتشاشی و آتش زدن اموال عمومی یا هشدار را محکوم کردهاند و فرقی نمیکند که این اغتشاش از کدام طرف باشد.
آیا رد پای کشورهای خارجی در ناآرامیهای اخیر و هدایت این اعتراضات به سمت و سوی خشونتبار کردن آن دیده میشود؟
واقعیت این است که هر گاه مردم صدایی حقطلبانه داشتند و خواستند موضوعی را به اطلاع مسئولین کشورشان برسانند عدهای از بیرون و مرتبطین آنها در داخل علاقهمندند موجسواری کنند و مطالبات بحق مردم را به مطالبات خارج از رفاه و خدمات و یک بحران امنیتی و سیاسی تبدیل کنند و همین اقدامات در جمعه گذشته در برخی از استانها اتفاق افتاد و برخی از افراد که وضعیتشان هم مشخص است به مراکز سیاسی و حزبی حملهور شدند و شماری از مردم را در ساختمانها زنده زنده سوزاندند. امریکا، عربستان و اسرائیل از جمله کشورها و رژیمهایی هستند که از ناامنیهای عراق سود میبرند. عربستان با ایران در یک رقابت تنگاتنگ منطقهای به سر میبرد، نزدیکی عراق به ایران و همچنین توان صادراتی این کشور در حوزه نفت که آن را در این زمینه هم به رقیب جدی سعودیها تبدیل میکند، باعث شده ناامنی عراق برای ریاض یک اتفاق رضایتبخش باشد.
آیا شائبهسازی و ذهنیت سازیها علیه ایران که در شعار برخی از معترضان مطرح میشود در امتداد مداخلات همین جریانهای خارجی در روند اعتراضات عراق است؟
من شعار علیه جمهوری اسلامی ایران را اولین بار در سال 2005 در خلال اعتراضات وقت مردم عراق شنیدم. طیف فکری خاصی از گذشته این شعار را در عراق سر میدادند. ایران و عراق در سالهای اخیر روابط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و حدود هفت میلیون زائر ایرانی و عراقی رفت و آمد متقابل به دو کشور دارند. وقتی کشوری دوستانی دارد، همواره مخالفانی هم دارد و این موضوع درباره رابطه ایران و عراق هم صدق میکند. در چند روز گذشته و هنگام اربعین حسینی بیش از سه و نیم میلیون ایرانی به عراق رفتند و مردم عراق و توده واقعی مردم این کشور از اینها استقبال کردند اما یک جریان فکری که لزومی ندارد اشاره کنم چه جریانی است و مخالف ایران است، همواره مخالفت خود را با این رابطه نشان دادهاند و این مخالفت در روند اعتراضات اخیر به صورت شعار بروز یافته است.
وجوه افتراق و اشتراک تحولات عراق و لبنان چیست؟ به نظر میرسد وجه اعتراضات در عراق خشونت بارتر به نظر میرسد؟
ترکیب جمعیت دو کشور بسیار متفاوت است؛ یعنی از نظر جامعهشناسی، جامعه عراق با لبنان تفاوتهای زیادی دارد. قطعاً این نوع اعتراضات در لبنان نهادینه است و به عنوان یک پدیده بعد از دوره گذار استبداد به شمار نمیآید؛ زیرا ساختار حکومتی لبنان طی سالها رفتاری از خود نشان داده که رفتار اعتراضی شهروندان لبنانی به صورت یک رفتار تمرین شده و نهادینه شده دربیاید و تبدیل به یک بحران امنیتی نشود بنابراین هیچ معترض لبنانی سعی نکرده بار خشونتآمیز به سمت نیروهای مسلح دهد. این در حالی است که در عراق بعد از گذار از یک دوره استبداد تاریخی که مردم معمولاً نمیتوانستند حرفهای خود را مطرح کنند، اعتراضاتشان ناچار به یک عقده و عصیان تبدیل شد. در لبنان ساختار حکومتی به نحوی بوده که اجازه دهد مدام این موضوعات در خیابانهای بیروت و برخی از شهرها تکرار و تمرین شود اما شرایط اجتماعی و میراث جامعه استبدادی عراق، جامعه این کشور را جریحهدار کرده و باعث شده خشونت را چاشنی اعتراضات کنند البته قاطبه مردم عراق این رفتارها را ندارند بلکه گروههای خاصی به آن وجه خشونتآمیز میدهند.