آقای راننده، مرحوم ناتل خانلری و کلاه قرمزی!

اگر طی ۶۰ سال از وزیری چون پرویز ناتل خانلری در فرهنگ و آموزش به جناب مراد صحرایی رسیدیم به عکس در بطن جامعه شاهدیم که راننده کنونی اتوبوس بین شهری هیچ شباهتی به راننده تی بی تی ۶۰ سال قبل ندارد. اطلاعات او به روز است و حس می کنی در کابین خلبان هواپیما نشسته ای.

عصر ایران؛ سروش بامداد - سال ها بود که با اتوبوس بین شهری سفر نکرده بودم. چه،  غالبا با خودرو شخصی سفر که نه از جایی به جایی دیگر نقل مکان می کنم و گاهی هم اگر بودجه اجازه دهد یا دعوتی برای کارگاهی یا آیینی باشد با هواپیما‌.
 
 امروز اما ترجیح دادم با اتوبوس راهی شمال شوم و این نوشته در این باره است.
 
البته شاید مخاطبانی بگویند خوب که چه؟ این همه در روز با وسایط نقلیه عمومی سفر می کنند شما هم یکی از آنها. سفر همه بی خطر باد!
 
غرض اما نکته ای دیگر است. جدای سهولت در خرید بلیت بدون مراجعه حضوری و امکان توقف 24 ساعته خودرو در محوطه پارک سوار بیهقی و تحمل ناگزیر مکالمات تلفنی طولانی خانمی در صندلی کناری، سیما و صدا و منش آقای راننده توجهم را جلب کرد که هیچ شباهتی با تصویر کلیشه ای و سنتی از رانندگان اتوبوس های بین شهری در دهه های گذشته نداشت و بیشتر به خلبانان می مانست!
 
نه که رانندگان قدیمی را نکوهش کنم که اتفاقا تیپ خاصی را شکل می دادند و شاید هنوز برخی چنین باشند اما این که راننده اتوبوس بین شهری به جامعه شهری شبیه تر باشد تا پاره ای کار به دستان موضوع قابل تاملی بود و گواهی دیگر بر این که جامعه تا چه حد از کار به دستان جلو افتاده و متفاوت است خاصه جماعتی که در دو سه سال اخیر ارتقا یافته اند و قرار است ما را به سعادت دنیوی و اخروی برسانند‌.
 
صریح تر این که 60 سال پیش وزیر فرهنگ یا آموزش و پرورش ما آدمی در اندازه و آوازه دکتر پرویز ناتل خانلری بود و در شعر و ادب زبان زد خاص و عام و خدمات شگرف و دانش عمیق فرهنگی و ادبی او چنان ژرف که مانع آن شد تا وزارت در دولت اسدالله علم بیش از 100 روز زندان برای او در پی پیروزی انقلاب دربرداشته باشد و اکنون بعد 60 سال وزیر آموزش و پرورش ما جناب مراد صحرایی است که در این مدت هر چه گفته یا نوشته یا درباره تفکیک جنسیتی بوده یا مانند داستان استخدام طلاب و ارائه اعداد و روایت های مختلف بحث انگیز شده است.
 
ربط قضیه چیست؟ عرض می کنم! این است که اگر طی 60 سال از وزیری در شمایل دکتر پرویز ناتل خانلری در فرهنگ و آموزش و پرورش به جناب مراد صحرایی رسیدیم به عکس در بطن و متن جامعه شاهدیم که راننده کنونی اتوبوس بین شهری هیچ شباهتی به راننده تی بی تی 60 سال قبل ندارد و در توقف میان راه سری به تلگرام می زند و اطلاعات او به روز است و حس می کنی در کابین خلبان هواپیما نشسته ای.
 
نپندارید این عبارات از سر اغراق است. شماره تلفن همراه راننده را از بالای کابین او برداشته ام تا اگر کسی باور نکرد تماس بگیرد و ببیند صدای آن سوی خط به کدام دوبلور شبیه است!
 
ملاحظه می فرمایید که بحث شخصی نیست و این که در کدام کافه بین راه توقف کردیم و اسپرسویی که نوشیدیم دوبل بود یا نه و چند نفر از مسافران دختر و خانم  پوشش رسمی داشتند.
 
نه، قصه همان است که در بالا آمد. کار به دستان مانند جامعه با تغییرات و تحولات پیش نیامده اند و در حال و هوایی دیگرند و به همین خاطر نسل تازه برای برخی اظهارات تره خرد نمی کنند.
 
از راننده می پرسم چرا اتوبوس کم شده و پاسخ می دهد برخی مهاجرت کرده اند. یعنی داستان مهاجرت دیگر محدود به پزشک و پرستار نیست و تخصص ها و مهارت هایی از این دست نیز در کشورهای همسایه مشتری دارد و با این وصف وزیر آموزش و پرورش ما فکر آن است که کتاب درسی دختران و پسران تفاوت داشته باشد و نمی داند اگر قرار بود بتوان با کتاب درسی تفکر مورد نظر را القا کرد در این همه سال رخ داده بود کما این که مرد و زن میان سال 52 ساله امروز هم تربیت شده و پرورش یافته آموزش و پرورش جمهوری اسلامی است با معتمدترین  و گزینش شده ترین وزیران و مدیران و کارکنان و معلمان.
 
پس یک بار دیگر مرور می کنم تا ابهامی باقی نماند. درست است که 60 سال پیش وزیر آموزش و پرورش ما دکتر ناتل خانلری بود که هنوز شعر عقاب او در یادهاست و در ایران دوستی زبان زد و تازه فهمیدیم روشن فکر واقعی او بود نه حاملان اندیشه های چپ که دغدغه ایران و زبان پارسی نداشتند یا کم داشتند و حالا رسیده ایم به جناب مراد صحرایی که ظهر در قم از استخدام 25 هزار طلبه خبر می دهد تا نزد علما مقبول تر افتد و شب تکذیب می کنند تا نزد فرهنگیان متهم به اعمال تبعیض نشوند و تمام تلاش خود را به کار بسته که آموزش و پرورش را به مسیری دیگر اندازد اما تحول واقعی در جامعه رخ داده و نه راننده امروز راننده دیروز است نه صاحبان اصناف و حِرَف دیگر.
 
پیشرفت واقعی در بطن جامعه ایران دارد رخ می دهد و جامعه راه خود را می رود. هر چند دل آدم برای تیپ و سبیل رانندگان قدیمی و اصطلاحات و ترانه های مورد علاقه شان تنگ می شود.
 
راستی صحبت از آقای راننده شد و نمی توان از کلاه قرمزی نگفت که از آقای راننده می خواست به سوی تهران برود تا خود را به تلویزیون برساند چون همان تفکر که مسیر تاریخ را می خواهد به عکس طی کند کلاه قرمزی را هم از تلویزیون کنار گذاشته است!
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان