15 قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی ایران متعلق به ویچها بوده است. مربیان بیادعا که نام دهان پر کنی هم ندارند و شاید همین مسأله باعث شده تا پرسپولیس سراغی از آنها نگیرد.
به گزارش ایرنا، در تمام دهههای اخیر، انواع و اقسام مربیان خارجی وارد فوتبال ایران شدهاند. از شبه جزیره بالکان بگیرید که شامل کشورهایی نظیر صربستان و کرواسی میشود تا برسید به برزیل، پرتغال و ایتالیا. میان تمام این مربیان اما ویچها توفیق بیشتری به دست آوردهاند. اگر از دوران حضور دراگان اسکوچیچ و برانکو ایوانکوویچ را در تیم ملی فاکتور بگیریم که توانستند ایران را به جام جهانی 2022 برسانند، از نقطه نظر قهرمانی مربیان کروات، صرب و بوسنیایی توانستهاند 15 جام به دست بیاورند. قبل از فروپاشی، تمام این مربیان عضوی از کشور یوگسلاوی بودند اما بعدها در قامت کروات، بوسنیایی و صرب راهی فوتبال ایران شدند و اتفاقاتی مهم را رقم زدند.
از سال 1349 تا امروز، 12 مربی خارجی موفق به فتح لیگ برتر شدهاند که 9 تا از آنها متعلق به یوگسلاوی سابق بودهاند. زدراوکو رایکوف در سالهای 1349 و 1353 با استقلال فاتح لیگ برتر شد، استانکو پوکلهپوویچ در سالهای 1374 و 1375 این عنوان را با پرسپولیس به دست آورد، ملادن فرانچیچ در فصل 1384-1383 توانست فولاد را قهرمان لیگ برتر کند، زلاتکو کرانچار نیز در فصل 1391-1390 همین اتفاق را با سپاهان رقم زد و برانکو هم سه فصل متوالی( 1396-1395، 1397-1396 و 1398-1397 با پرسپولیس لیگ برتر را فتح کرد.
تنها 3 مربی خارجی دیگر توانستند قهرمان لیگ برتر شوند. آلن راجرز انگلیسی (2 بار) و اوسمار ویرای برزیلی (یک بار). جالب اینکه هر 2 مربی هم با پرسپولیس این عنوان را به دست آوردند. از 41 قهرمانی لیگ برتر، 9 تا از آنها متعلق به ویچها بوده که آمار قابل توجهی محسوب میشود. صرف نظر از قهرمانیهای راجرز و اوسمار، باقی عناوین را مربیان ایرانی کسب کردهاند.
اما برسیم به جام حذفی. در این بخش هم ویچها آمار درخشانی به نام خود ثبت کردهاند. لوکا بوناچیچ همراه با مس کرمان و سپاهان 2 بار جام حذفی را فتح کرد. یک بار فصل 1385-1384 با سپاهان و دیگری فصل 1386-1385 با مس کرمان. ولادیمیر جکیچ هم فصل 1357-1356 توانست با استقلال فاتح جام حذفی شود. ابراهیم بیوگرادلیچ در فصل 1376-1375 همراه با برق شیراز این عنوان را به دست آورد و زلاتکو کرانچار هم سپاهان را در فصل 1392-1391 به قهرمانی در جام حذفی رساند. برانکو ایوانکوویچ هم فصل 1398-1397 با پرسپولیس تمام رقبا را از پیش رو برداشت و قله جام حذفی را فتح کرد.
اینکه چرا ویچها در فوتبال ایران موفق میشوند دلایل متعددی دارد. در سالهای اخیر مربیان تراز اولی از اسپانیا، پرتغال و حتی ایتالیا وارد فوتبال ایران شدهاند اما یا قرارداد خود را به اتمام نرسانده و یا توفیقی به دست نیاوردهاند. از پاکو خمس بگیرید و به ایگناسیو مارتینز برسید. ویچها به چند دلیل در فوتبال ایران موفق میشوند. اول برای اینکه دنبال چالش ورزشی هستند و میدانند که اگر نتیجه بگیرند میتوانند به تیمهای متمول حوزه خلیج فارس کوچ کنند و درآمد بیشتری به دست بیاورند.
دومین دلیل این است که ویچها با شرایط موجود در فوتبال ایران کنار میآیند اما سایر مربیان اروپایی به هیچ وجه اینگونه نیستند. بحث انطباقپذیری مهمترین مسألهای است که در موفقیت ویچها در ایران نقش اساسی را ایفا میکند. برای این موضوع نمونه عینی هم وجود دارد. برانکو ایوانکوویچ با اینکه چند ماه حقوق عقبافتاده داشت، خم به ابرو نیاورد، در پرسپولیس ماند و این تیم را با دست خالی به فینال لیگ قهرمانان آسیا رساند. در نقطه مقابل آندرها استراماچونی بعد از چند ماه حضور در استقلال، وقتی دید شرایط مالی مناسب نیست از ایران رفت و دیگر هم برنگشت.
کنار آمدن با شرایط موجود باعث شده تا اغلب ویچها در هر لیگی مربیگری کنند و درها را به روی خود نبندند. اگر بخواهیم نتایج آنها را با سایر مربیان خارجی مقایسه کنیم، آمار و ارقامی عجیب به دست میآید. درست است اغلب ویچها به لحاظ اسم و شهرت مربیان دهان پر کنی نیستند اما بستگی دارد مدیران باشگاههای ایرانی دنبال بحث رسانهای ماجرا باشند یا واقعیت و نتایج؟ اگر دومی را در نظر بگیرند، قطعاً دنبال یک ویچ کاربلد میروند و در غیر اینصورت در پی نامی میگردند که مطرح باشد اما نتواند خود را با شرایط زندگی و فوتبال در ایران تطابق بدهد. به نظر میرسد پرسپولیس دنبال دومی است، در صورتی که میتواند نقشه راه را تغییر بدهد و دنبال نتیجه باشد تا یک اسم مشهور و دهان پر کن.