این روزها اینستاگرام با نمایش خصوصیترین لحظات زندگی به ویترین سبک زندگیهای شخصی بدل شده و چالشهای زیادی ایجاد کرده است.
به گزارش همشهری، شبکههای اجتماعی، بخشی جداییناپذیر از زندگی مدرن هستند و بعضی از پلتفرمها بهخصوص پلتفرم محبوبی مثل اینستاگرام به توسعه فردی، ایجاد و رشد کسبوکار، پیدا کردن دوستان و رابطههای جدید، اشتراک لحظات شاد، یادگیری مطالب متنوع در حوزههای مختلف و... کمک قابل توجهی میکنند. هرچند سوی دیگر سکه و نیمه خالی لیوان را هم باید دید؛ پلتفرمی مثل اینستاگرام نهتنها فضایی برای یادگیری بیشتر و اشتراک لحظات شاد و... است، بلکه میتواند با تولید اضطراب، آسیبزا هم باشد. عیانترین آسیب آن هم بروز عدمنارضایتی از زندگی شخصی در افراد است. اما این پلتفرمها دقیقاً چگونه بر روان ما تأثیر میگذارند؟
وقتی واقعیت فیلتر میشود
یک روانشناس، درباره چگونگی تأثیر اینستاگرام در بروز اضطراب، کاهش اعتماد به نفس، تحریک حسادت و فعال شدن سایر احساسات منفی و فشارهای روانی میگوید: اینستاگرام، برخلاف زندگی واقعی جهانی است که در آن همهچیز «انتخابی»، «ویرایش شده» و «بینقص» به نمایش گذاشته میشود؛ تصاویری از مسافرتهای لوکس، بدنهای بینقص و ایدهآل، موفقیتهای شغلی و روابط عاشقانهای که انگار زوجها در یک فیلم رمانتیک بازی میکنند.
مشکل از اینجا شروع میشود
وی معتقد است، مشکل از آنجا شروع میشود که مغز ما بهسختی میتواند میان این نمایش مصنوعی و واقعیت تمایز قائل شود. در این شرایط مقایسه خود با دیگران بهطور ناخودآگاه در این فضا تشدید میشود. وقتی مدام با تصاویر کاملی از دیگران مواجه میشویم، ناخودآگاه این سؤال در ذهن شکل میگیرد که پس «چرا زندگی من اینطور نیست؟»
زندگی واقعی جای دیگری در جریان است؟!
فشار برای نمایش یک زندگی مطلوب، بینقص و ایدهآل در اینستاگرام، نهتنها بر مصرفکنندگان محتوا، بلکه بر تولیدکنندگان آن هم تأثیر میگذارد. این را روانشناس میگوید و ادامه میدهد: بسیاری از کاربران ساعتها وقت صرف میکنند تا یک عکس سلفی را با فیلترهای متعدد ویرایش و پستهای خود را براساس تعداد لایکها ارزیابی کنند. این فرایند به «اضطراب عملکرد» (Performance Anxiety) منجر میشود؛ ترس از اینکه نتوانیم در نقش یک فرد موفق، جذاب یا خوشبخت ظاهر شویم.
این روانشناس اضافه میکند: حتی افرادی که آگاهانه در این رقابت شرکت نمیکنند، ممکن است تحتتأثیر استانداردهای غیرواقعی قرار بگیرند و احساس کنند در زندگی شخصی «کمتر» از دیگران هستند.
جایی که ما نیستیم
وی ادامه میدهد: ترس از دستدادن، یکی دیگر از رایجترین تأثیرات شبکههای اجتماعی است. وقتی مدام تصاویری از مهمانیهای آنچنانی، سفرها، خریدها یا رویدادهایی را میبینیم که ما در آنها شرکت نکردهایم یا توانایی شرکت در آنها یا انجام آنها را نداریم، مغز ما این پیام را دریافت میکند که «زندگی واقعی در جایی دیگر در جریان است». این احساس نهتنها اضطراب را افزایش میدهد، بلکه میتواند به تلاش برای شبیهسازی آن سبک زندگی منجر شود و درنهایت به انزوای فرد بینجامد.
تقویت حس شکست و کاهش عزت نفس
فضای اینستاگرام بهگونهای طراحی شده که اوج موفقیتها و لحظات درخشان افراد را به ما نشان دهد. اما این نمایش یکجانبه، تصویری تحریفشده از واقعیت ارائه میدهد. این مطلب مهم را شریفی میگوید و ادامه میدهد: برای مثال، فردی که در حال تلاش برای کاهش وزن است، ممکن است با دیدن عکسهای بدنهای زیبا و بینقص، پیشرفت خود را ناچیز یا حتی شکست تعبیر کند. همین فرایند در حوزههای شغلی، تحصیلی یا حتی خانوادگی هم رخ میدهد و تکرار میشود.
وقتی چمن همسایه سبزتر میشود
این روانشناس میگوید: مغز ما تمایل دارد که موفقیت دیگران را «همیشگی» و شکست خود را «مطلق» ببیند؛ درحالیکه در واقعیت، هر دو پدیدههایی موقت و نسبی هستند.
در مسیر خریدهای غیرضروری
به گفته این روانشناس، علاوه بر اینها مطالعات نشان میدهند که مواجهه مداوم با تصاویر زندگی بینقص دیگران، میتواند حسادت و حسرت را به شکل قابل توجهی افزایش دهد. این احساسات نهتنها بر روحیه تأثیر میگذارند، بلکه میتوانند به رفتارهای مخربی مانند خریدهای غیرضروری، رقابتهای ناسالم و سایر رفتارهای مخرب منجر شوند.
توجهی که دزدیده میشود
این روانسناس معتقد است علاوه بر اینها و بدتر از همه اینها، اعتیاد به مرور کردن مداوم شبکههای اجتماعی، چرخه توجه را مختل میکند. هرچه زمان بیشتری را در گوشی خود صرف میکنیم، تمرکز بر وظایف روزانه مثل کار، مطالعه یا حتی گفتوگوهای حضوری سختتر میشود. این پدیده نهتنها بهرهوری را در ما کاهش میدهد، بلکه احساس گناه ناشی از اتلاف وقت را هم تقویت میکند که خود این، اضطراب بیشتری ایجاد میکند.
بمباران اطلاعاتی و افزایش اضطراب
شبکههای اجتماعی بر پایه «اقتصاد توجه» (Attention Economy) کار میکنند. اقتصاد توجه به سیستمی اشاره دارد که در آن توجه انسان بهعنوان یک کالای ارزشمند درنظر گرفته میشود و شرکتها، رسانهها و پلتفرمها برای جلب و حفظ این توجه با هم رقابت میکنند.
وی در اینباره میگوید: اقتصاد توجه عواقبی دارد که مهمترین آنها کاهش تمرکز و بهرهوری بهدلیل بمباران اطلاعاتی و همچنین افزایش استرس و اضطراب در افراد است؛ حتی اگر خودشان متوجه این موضوع نباشند.