به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، دانیل کاسارس گیتاریست و آهنگساز برجسته اسپانیایی، یکی از تأثیرگذارترین چهرههای موسیقی فلامنکو در دوران معاصر است که برای حضور در چهلمین جشنواره موسیقی فجر به ایران آمده است.
به گزارش ایرنا، کاسارس در سال 1980 در محله ال لیمونار در شهر مالاگا متولد شد و از همان کودکی استعدادش در نوازندگی آشکار بود؛ استعدادی که در فرهنگ اسپانیایی با اصطلاح دونده توصیف میشود. شخصیت منحصربهفرد و سبک اجرایی خاص او، تلفیقی از احساسات عمیق و انرژی بینظیر است که بر سیمهای گیتارش انعکاس مییابد.
با او به مناسبت حضورش در چهلمین جشنواره موسیقی فجر گفتوگو کردیم.
محیط زندگی شما چگونه بر مسیر هنری تان تأثیر گذاشت؟
من در لیمونار، محلهای در مالاگا متولد شدم و اهل استپونا هستم، شهری زیبا در ساحل آفتاب مالاگا. بدون شک، تأثیر آن مطلق بوده است، زیرا نور، شادی، سبک زندگی ساده و آرامش شهرم هر روز مرا الهام میبخشند و باعث میشوند که به طور مداوم آهنگسازی و خلق موسیقی کنم.
در کودکی، لقب «دوئنده» به شما داده شد. چه چیزی باعث شد که مردم این استعداد ویژه را در شما تشخیص دهند؟
در واقع، اولین آلبوم من به نام Duende Flamenco (دوئنده فلامنکو) به دلیل تصمیم شرکت ضبط این عنوان را گرفت.
در چه سنی متوجه شدید که به گیتار علاقه دارید و چه کسی بیشترین تأثیر را در رشد اولیه موسیقایی شما داشت؟
از همان کودکی، عاشق گیتار و موسیقی فلامنکو بودم. در خانوادهام هیچ پیشینهای از نوازندگان یا موسیقیدانان وجود نداشت.
در 13 سالگی در آلبوم A la Guitarra de Estepona شرکت کردید. چگونه در این پروژه درگیر شدید و این تجربه برای شما چگونه بود؟
تجربهای بسیار زیبا و سازنده، به ویژه به خاطر اینکه توانستم این کار ضبط را با گیتاریستهای بزرگ به اشتراک بگذارم.
در 16 سالگی، جایزه Bordón Minero de La Unión را کسب کردید. این موفقیت در سن کم چگونه مسیر حرفهای شما را تحت تأثیر قرار داد؟
بدون شک، دریافت این جایزه نقطه عطفی در حرفه من بود. این جشنواره مهمترین رویداد موسیقی فلامنکو است، بنابراین برای من یک موفقیت بزرگ محسوب میشد.
اولین آلبوم شما Duende Flamenco در 19 سالگی منتشر شد. در طول فرآیند ضبط با چه چالشهایی مواجه شدید و آیا انتظار چنین استقبالی را داشتید؟
درست است که این آلبوم در 19 سالگی منتشر شد، اما در واقع چندین سال قبل آن را ضبط کرده بودم. باید حدود 16 ساله بوده باشم. به دلیل مسائل شرکت، انتشار آن به تأخیر افتاد. این آلبوم استقبال خوبی داشت و باعث شد با انگیزه بیشتری به ضبط آلبومهای بعدی ادامه دهم.
در طول دوران حرفهای خود با هنرمندانی مانند الخاندرو سانز، میگل پوودا، دولسه پونتس و بسیاری دیگر همکاری کردهاید. کدامیک از این همکاریها برای شما خاصتر بوده است و چرا؟
تمام افرادی که افتخار همکاری با آنها را داشتهام، چیزهای زیادی به من آموختهاند. نمیتوانم فقط یکی را انتخاب کنم.
همکاری شما با سسیلیا بارتولی چگونه شکل گرفت و همراهی او در تور اروپاییاش چگونه بود؟
سسیلیا هنرمندی شگفتانگیز و انسانی فوقالعاده است. این یک تور فوقالعاده بود که از طرف شرکت یونیورسال به ما پیشنهاد شد. آن را با عشق و علاقه فراوان به یاد میآورم و امیدوارم مسیرهای ما دوباره به هم برسند.
الخاندرو سانز به عنوان تهیهکننده آلبوم El Ladrón del Agua شما فعالیت کرد. این همکاری چگونه شکل گرفت و چگونه بر تولید آلبوم تأثیر گذاشت؟
آشنایی با الخاندرو سانز برای من یک خوششانسی بزرگ بود. او یک شرکت ضبط تأسیس کرد و مرا دعوت کرد تا آلبوم بعدیام را با آن ضبط کنم. پس از آن، خوششانس بودم که توانستم چندین کنسرت زنده با او اجرا کنم، تجربهای که هرگز فراموش نخواهم کرد.
در سال 2010، به عنوان نماینده فرهنگ اروپایی در اکسپو شانگهای انتخاب شدید. چگونه به این افتخار دست یافتید و اجرای شما در چنین رویداد معتبری چگونه بود؟
همیشه لذتبخش است که به عنوان نماینده فرهنگ موسیقایی خود انتخاب شوم. از واکنش تماشاگران در شانگهای بسیار راضی بودم و خوشحال شدم که از نزدیک دیدم موسیقی فلامنکو میتواند احساسات مردم را در سراسر جهان برانگیزد. این همان عظمت فلامنکو است!
شما در بسیاری از جشنوارههای معروف جهان اجرا کردهاید. کدام کنسرت را به عنوان بهیادماندنیترین اجرای دوران حرفهای خود میدانید و چرا؟
حقیقت این است که هر کنسرتی که در هر شهری اجرا کردهام، در خاطرم و قلبم باقی مانده است. از همه آنها خاطرات ویژهای دارم.
در آلبوم La Luna de Alejandra اولین اثر سمفونیک خود را ارائه کردید. چه چیزی شما را به ترکیب موسیقی فلامنکو با ارکستر سمفونیک الهام کرد؟
احساس کردم که باید اثری خلق کنم که با تجربه آن زمانم همخوانی داشته باشد، زیرا در آن مقطع، پدر شده بودم و بهترین هدیه زندگیام، دخترم آلخاندرا، به دنیا آمده بود. خوشبختانه ارکستر فیلارمونیک مالاگا به این پروژه پیوست، زیرا یکی از بهترین ارکسترهای اسپانیا است.
اجرای شما از Concierto de Aranjuez اثر خواکین رودریگو چگونه شکل گرفت و اجرای آن برای هفتاد و پنجمین سالگرد این قطعه چه حسی داشت؟
این پیشنهاد از طرف مدیریت ارکستر فیلارمونیک مالاگا مطرح شد. مطالعه این اثر و تجربه اجرای آن روی صحنه با یک ارکستر سمفونیک بزرگ، یکی از رویاهای من بود که به حقیقت پیوست.
در آلبوم Picasares به پابلو پیکاسو ادای احترام کردید. این پروژه چگونه شکل گرفت و چه ارتباطی بین موسیقی فلامنکو و هنر پیکاسو میبینید؟
من عاشق نقاشی هستم و بدون شک پیکاسو برایم دیوانهکننده است. قویترین نقطه اشتراک بین نقاشیهای پیکاسو و موسیقی فلامنکو، آزادی است.
یکی از قطعات این آلبوم که با همراهی دولسه پونتس و اشعار آنتونیو مارتینز آرس ساخته شد، به مرگ پیکاسو اختصاص دارد. چه چیزی الهامبخش شما در خلق این اثر بود؟
این قطعه یک سپاسگزاری، یک وداع باشکوه و یک آه به سوی آسمان است. بدون شک، بدون شعر آنتونیو مارتینز آرس و بدون صدای دولسه پونتس عزیز، این اثر همان نمیشد.
به نظر شما جایگاه موسیقی فلامنکو در دنیای امروز چگونه است و چه تغییراتی را در این سبک مشاهده کردهاید؟
فلامنکو موسیقیای با ریشههای عمیق است که کاملاً به روی جهان باز است و پذیرای دیگر موسیقیهای خواهر است. دیر یا زود، جهان فلامنکو را در جایگاه شایسته خود قرار خواهد داد.
آیا در حال حاضر روی پروژه جدیدی کار میکنید؟ طرفداران شما در آینده چه انتظاری میتوانند داشته باشند؟
بله، در حال کار بر روی جدیدترین اجرای زنده خود به نام قدرت لطافت هستم. همچنین در حال آمادهسازی یک اثر سمفونیک جدید هستم.
اگر بخواهید یک توصیه به گیتاریستهای جوانی که میخواهند راه شما را دنبال کنند بدهید، چه خواهد بود؟
بدون شک، باید از کاری که انجام میدهند لذت ببرند، همیشه با احترام، عشق و تعهد به موسیقی، اما هرگز فراموش نکنند که خوشحال باشند.
245245