حسین قره: کاسارس که در سال 2005 بهعنوان برنده جایزه «مکاشفه موسیقی» از سوی انجمن منتقدان موسیقی نیویورک شده است، با انتشار اولین آلبومش «دوئنده فلامنکو» که در 1999 منتشر شد درک عمیق خود از موسیقی فلامنکو و توانمندی بینظیرش در نوازندگی گیتار را به همه دوستداران این سبک موسیقی نشان داد.
او شب گذشته کارش را با قطعه احساسی «آزول» آغاز کرد، قطعهای که دومین موومان از آلبوم بسیار تأثیرگذار «ماه الخاندرا» است، این قطعه نخستین اثر برای گیتار و ارکستر است که توسط خود دانیل کاسارس نوشته شده است. آلبوم «ماه الخاندرا» در سال 2014، منتشر شد که کاسارس آن را به دخترش تقدیم کرد. اگرچه در اجرای شب گذشته تکنوازی گیتار این قطعه اجرا شد. الخاندرا اشاره ای به یک اسم زنانه در فرهنگ اسپانیایی دارد، اسمی محبوب در فرهنگی لاتینی و اسپانیایی که معنای حامی و مدافع میدهد.
روح زنانه با نغمه های عاشقانه
اسم «آزول» نوعی سنگ آبیرنگ و معدنی را تداعی میکند و بر این آلبوم کاسارس روحی زنانه حاکم است، نغمه و ملودیها با نوع نواختن عاشقانه و لطیف مخاطب این اجرا را به شوری احساسی میکشاند.
قطعه دوم برای اجرا باز هم زنانه انتخاب شده بود، «سینیورا» (SEÑORA) به معنی خانم اشارههایی به زیباییهای زنانه داشت.
![از روح زنانه در زخمههای شورانگیز «کاسارس» اسپانیایی به گیتارش تا نغمههای جاز و شرقی شده «علیاف» و «داغستان»](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2044110851v.jpeg)
قطعه سوم که کاسارس اجرا کرد با عنوان «ترسمالو» (TRASMALLO ترجمه آن چیزی شبیه معامله و مبادله است که در آن چیزی از دست میرود) اشاره ای است به روح آزادی و سلامتی، قطعهای که در ستایش زندگی است، این اثر در اوایل دوره همهگیری کرونا و در اولین روزهای قرنطینه نوشته و اجرا شده و از ساختههای خود کاسارس است.
قطعه چهارم با عنوان «MI REFUGIO» به معنای «پناه من» است استفاده از هارمونیهای نرم و ملودیهای دلنشین در این قطعه باعث ایجاد فضایی دلپذیر و احساسی میشود که گوشدادن به آن اثری معنوی و عاشقانه بر مخاطب میگذارد، این قطعه شور و تلاشی برای پیداکردن پناهگاهی در دنیای پرهرجومرج امروز است.
ادای دین به بزرگان
قطعه پنجم همانطور که از نامش پیداست «MAESTRO ÉVORA» ادای دینی به پیشکسوتان موسیقی اسپانیایی است، کاسارس در این قطعه توانمندی خود را که میتواند شانهبهشانه بزرگان موسیقی آن دیار پنجه در ساز گیتار بلغزاند را نشان میدهد. ادای دین به بزرگان باید در شان و اندازه آنان باشد، کاری که کاسارس با اجرای این قطعه کرد.
«LUZ DE VIDA» یا نور زندگی یا روشنایی زندگی ششمین قطعهای بود که او نواخت، قطعه که از یک سفر عاطفی بدون تکرار حکایت میکرد، قطعهای که سرشار از حرکتهای موسیقایی بود و پیوندی عمیق با شور و نور و تاریکی داشت. کشف نور از اعماق میآید و این سفر قهرمانانه است.
![از روح زنانه در زخمههای شورانگیز «کاسارس» اسپانیایی به گیتارش تا نغمههای جاز و شرقی شده «علیاف» و «داغستان»](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2044110944x.jpeg)
پیکاسو اسطوره کاسارس
«PARÍS» و «LA LUNA DE ALEJANDRA» دو قطعه بعدی او بودند اولین قطعه اشاره ای با نام پاریس دارد و از آلبوم «پیکاسار (Picassares)» است. اثری که از عشق کاسارس به هموطن و همشهریاش (شهر مالاگا) «پابلو پیکاسو» نقاش فقید و جریانساز اسپانیایی خبر میدهد، کسی که کاسارس تأثیر فراوانی از هنر او گرفته است. قطعه هشتم قطعه اصلی آلبوم و اولین موومان از آلبوم ماه آلخاندرا است، اولین اثر برای گیتار و ارکستر که توسط خود دانیل کاسارس ساخته شده است. در اجرای دیشب تکنوازی این اثر اجرا شد.
آخرین قطعهای که کاسارس نواخت و همه را به وجد آورد قطعه «CABALLO DE GUERNICA» «اسب گرنیکا» است. گرنیکا دهکده ای است که در جنگ جهانی دوم توسط ناوگان هوایی آلمان نازی بمباران شد. اما شهرت این دهکده مربوط به یکی از تأثیرگذارترین نقاشیهای پابلو پیکاسو که در آن این فاجعه با شیوه «کوبیسم» ثبت شده است، اثری که مرگ، رنج و درد را در شکلی عمیق و غیر رایج نقاشی کلاسیک به تصویر کشیده است، تمام نشانهها و مولفههای فرهنگ مردمی اسپانیا از جمله فرهنگ کشاورزی که بخشی با حیواناتی همچون گاو، اسب و چراغ درآمیخته با عوامل انسانی، قطعهقطعه در کنار هم قرار گرفتهاند. در میانه تابلو اسبی که به طرز اغراقآمیز در حال شیههکشیدن است؛ دیده میشود، احتمال دارد که این آهنگ به آن اسب و آن نقاشی اشاره مستقیم داشته باشد.
کاسارس در پاسخ به پرسش خبرآنلاین در مورد حس موسیقایی قطعات اجرایی خود گفت: «تلفیقی از شادی و غم و حماسه. در برخی قطعات روح تپنده و حماسی موسیقی فلامنکو جاری بود و خوشحالم که شما بهعنوان مخاطب، این حس را دریافت کردهاید. من به هیچوجه در سالن احساس غریبی نداشتم و وقتی میدیدم مخاطب حس قطعات را درک میکند و واکنش نشان میدهد، حس میکردم دارم برای مخاطب لاتین می نوازم.»
دنیل کاسارس در پاسخ به سوالی درباره ریشه های موسیقی فلامنکو و شباهت نغمات آن در سرزمینهای مختلف از جمله آمریکای لاتین گفت: «فلامنکو هنر بومی اندلس است، اما حضور فرهنگهای مختلف از جمله کولیها و مورها که ریشه در فرهنگ عربی داشتند، در شکلگیری این سبک موسیقی موثر بوده است. بین سبک فلامنکو و موسیقی آمریکای لاتین نیز به دلیل اشتراکات زبانی، تبادل فرهنگی زیادی وجود دارد و ریتمها و سازهای مشترکی بین موسیقی فلامنکو و رومبا و تانگو در آمریکای لاتین دیده میشود.»
جمال علی اف و اجه داغستان ترکیب موسیقی شرق و غرب
دومین اجرای بخش بینالمللی جشنواره موسیقی فجر یک دوئت (دونوازی) ویلنسل و پیانو بود، کاری از جمال علی اف ویلنسلیست و همراه اکثر کارهای او خانم اجه داغستان پیانیست است. آثاری که سفری است که از «باکو» زادگاه جمالی علیاف و «ازمیر» زادگاه اجه داغستان آغاز و با آبهای گرم مدیترانه به همه آبها و همه سرزمینهای جهان میرسد. از موسیقی ارتدکس روسیه تا جاز آمریکا در این سفر حضور داشتند.
![از روح زنانه در زخمههای شورانگیز «کاسارس» اسپانیایی به گیتارش تا نغمههای جاز و شرقی شده «علیاف» و «داغستان»](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2044120022r.jpeg)
جمال علی اف همچون کاسارس نامی بلندآوازه دارد، اگر کاسارس در اسپانیایی و فرهنگ لاتینی نامی بلند دارد، علی اف بیشترین جوایز خود را از مسابقات ایتالیایی و انگلیسی به دست آورده است، او هم امسال و هم در 2017 در رویال آلبرت هال لندن در قالب برنامه بی بی سی پرامز که یکی از معتبرترین برنامههای موسیقی جهانی است، اجرا داشته و شگفتیساز بوده است.
علی اف و داغستان اما شب گذشته در تالار وحدت کارشان را با اجرای قطعه «I Met You» (من شما را دیدم) اثر فولک از لئونید مالاشکین آهنگساز شهیر روس که براساس یک رمان عاشقانه نوشته شده است، آغاز کردند. عاشقانه ای آرام که با آنچه ترکیبی تازه ساخته شده بود و حال و هوای سرزمینی علی اف در آن حضور داشت. او این قطعه و تمام قطعاتی که نواخت را یکبار از درون فرهنگ خود گذرانده و اگرچه به روح اثر وابسته بود؛ اما بدون زخمههای فرهنگ محلی نبود. به این ترتیب اگرچه در بعضی از قطعات آثار غربی را میشنیدیم اما حس آمیزی موسیقی بومی در آن قابل تشخیص بود.
از حزن مرثیه تا جان جاز و شور پیانو
«Elegie» یا «Elegy» (مرثیه) قطعه دومی بود که این دو اجرا کردند، قطعه، مرثیهای است آرام و حزن انگیز و یادآور یک دریغ و نیستی. این قطعه اثر آهنگساز فقید ارمنستان «باباجانیان» است و نواختن آن توسط دو ترک تبار با توجه به درگیریهای قومی و مرزی یک پدیده فرا مرزی بود و نشان داد هنر هیچ مرزی ندارد به جز زیبایی. این قطعه با موتیفی آشنا برای مردم شرق یادآور خاطره دوری است که زیرِ سازهای غیر بومی جان یافته است.
![از روح زنانه در زخمههای شورانگیز «کاسارس» اسپانیایی به گیتارش تا نغمههای جاز و شرقی شده «علیاف» و «داغستان»](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2044120101k.jpeg)
«Romance» (عاشقانه) اثری از «گئورگی سویریدوف» (Georgy Sviridov) سومین قطعه اجرای این دوئت بود، همانطور که از نام آن پیداست یک عاشقانه یا رمانس بود. اگرچه سویریدوف عاشقانههای بسیاری را براساس شعرهای پوشکین نوشت و ساخت اما «رمانس» از جمله محبوبترین قطعات ارکستری اوست که علی اف و داغستان اجرایی در خور از این اثر را در تالار وحدت به نمایش گذاشتند.
از میان قطعاتی که این هنرمندان اجرا کردند یکی از زیباترین آنها قطعه «Caravan» (کاروان) اثر دو هنرمند «Juan Tizol» و «Duke Ellington» (خوان تیزول و دوک الینگتون) است، یک اثر جاز ممتاز است که اولین بار توسط الینگتون در سال 1936 اجرا شد. این قطعه جز آثاری است که این دو هنرمند (علی اف و داغستان) در کنسرتهای مختلف و متعددی با هم آن را اجرا کرده اند. اثری عمیق که توسط دو سیاهپوست در 90 سال پیش در ساختار موسیقی جاز نوشته و اجرا شده است. اگرچه اجرای اصلی با سازهای بادی همچون ترومپت و درام و همراهی پیانو است؛ اما این ترکیب پیانو با ویلنسل علی اف هم دل نشین بود.
![از روح زنانه در زخمههای شورانگیز «کاسارس» اسپانیایی به گیتارش تا نغمههای جاز و شرقی شده «علیاف» و «داغستان»](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2044120179e.jpeg)
اما قطعه آخر این اجرا «Libertango» (لیبرتانگو) اثر «Astor Piazzolla» (آستور پیاتزولا) نوازنده و آهنگساز فقید و چیره دست آرژانتینی بود، نوازندهای که ایرانیان با آکاردئوننوازی او بسیار آشنا هستند، او یکی از چهره های برجسته موسیقی جاز لاتین بود. اجرای پایانی علی اف و داغستانی اجرایی پرشور بود که مخاطب راضی از سالن با آن نغمهها بسیار به خانه میرفت.
5757