به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در دهه 30 خورشیدی بخش بزرگی از بیمارستان لقمان مخصوص مسمومین بود که 80 درصد آنان را نیز مسمومین عمدی تشکیل میدادند یعنی کسانی که به عمد خود را با حب تریاک و مواد دیگر به قصد خودکشی مسموم میکردند. در بهمن 1334 خبرنگار مجله «سپید و سیاه» برای تهیه گزارشی میدانی روانه این بیمارستان شد، گزارش او از چگونگی خارج کردن سموم از بدن بیماران تا علت خودکشی آنان را در برمیگرفت. بخشهایی از آن را که به تاریخ 29 بهمن 1334 در این مجله منتشر شد میخوانید:
زندگی همیشه و برای همه یکجور نیست؛ روزهای غم و درد ناگهان محیط حیات را تیره و تاریک میکنند، فاجعه دردناکی احساس میشود و روح را تا به ورای اقلیم غم و یأس میکشاند و گویی همه درها بسته میگردند و یک راه نوید میدهد، نوید نه بلکه فریب میدهد و آن رهایی از قید زندگی است؛ قیدی که در حالت عادی زیبا و لذتزاست. گاه و بیگاه جنونی حاصل میشود و عقلی زایل میگردد و یا توارثی چون حبابی که بر آب ظاهر شود، پیدا شده آن را به طرف نیستی سوق میدهد لیکن در این میان اطبا هستند که این مردم را دوباره به صحنه شگرف و پرهیاهوی زندگی پرتاب میکنند تا در جدال و کشمکش زیستن نابود و یا پیروز گردند و به هر حال از میدان نبرد فرار اختیار نکنند. بخش مسمومین بیمارستان لقمانالدوله روز و شب ناظر بر این ماجراست.
معالجه
اتومبیلها و تاکسیها از درب شرقی بیمارستان وارد شده از برابر ساختمانهای کهنه و قدیمی گذشته به انتهای باغ بیمارستان میرسند. عدهای پیاده میشوند هراسان و اندوهناک هستند در میان آنها شرمنده و خجلتزدهایست که او همان مسموم است. پرستارها و دکترها خیره به مسموم نگاه میکنند اسم و رسم او را میپرسند و ثبت میکنند. علت مسمومیت را جویا شده و با سوالات ماهرانه خود مسموم و همراهان او را وادار به گفتن حقایق میکنند. مسمویتهای غیرعمدی را باور نکرده و بالاخره علت را پیدا میکنند و اگر مطلب ناگوار و مهم بود پلیس را در جریان امر قرار میدهند و چه بسا مسمومینی که همراه پاسبانی وارد میشوند و به دست طبیب سپرده میگردند تا تحت معالجه قرار گیرند.
![علت خودکشی جوانان تهرانی در 70 سال پیش چه بود؟](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2240380428r.jpeg)
اتاق نجات
اتاق نجات یا به قول اهل فن اتاق کلینیک در زاویه جنوب شرقی بیمارستان واقع است و یک درب دارد که از صحن باغ وارد آن میشوند. صندلی مخصوصی روبهروی آن نهاده شده است. صندلی آهنی سنگینی است که بر روی دستههای آن حلقهها و تسمههای چرمی برای بستن دستهای بیمار وجود دارد. در قسمت پایین صندلی دو ناودان تعبیه شده که مچهای پا در آن قرار گرفته و با تسمه چرمی آنها را میبندند. این صندلی زمانی رنگ سیاه داشته و خیلی شبیه به صندلیهای برقی است که برای اعدام مورد استعمال دارد. سپس پیشبند نایلونی به گردن مریض آویزان میکنند که انتهای این پیشبند وارد لگن بزرگی میشود که تقریبا گنجایش دو سطل آب دارد. در ضمن این مقدمات وحشتآور قلب بیمار میتپد و سمومی که وارد جریان خون شدهاند به این موضوع کمک مینمایند. پرستار که زن پیری است و عمری را در این راه صرف کرده مقادیر زیادی محلول پرمنگنات درون سطلهای لعابی تهیه میکند و با چشمهای ملول و خستهاش از روی رنگ دارو غلظت محلول را به حد کافی میرساند. دکتر لوله لاستیکی طویلی را که به قیفی منتهی میشود برداشته وارد دهان بیمار میکند اما مریض امتناع مینماید. داد میکشد، گریه میکند ولی او هرچه بیشتر دهان باز میکند جای بیشتری برای ورود لوله باز میشود.
![علت خودکشی جوانان تهرانی در 70 سال پیش چه بود؟](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2240380444b.jpeg)
بعد از آنکه قریب 50 الی 70 سانتیمتر لوله وارد دهان و حلق و مری و بالاخره معده شد پرستار روی صندلی میایستد و از داخل سطل با پیمانهای محلول را درون قیف میریزد. شکم بیمار برآمده میشود و پس از زمانی محلول از دهان بیرون میریزد. رنگ پرمنگنات دگرگون شده و ذرات تریاک یا قرصهای سومینال و غیره در آن دیده میشوند. عمل را متوقف میکنند تا بیمار کاملا قی کند و عمل را آنقدر مداومت میدهند تا محلول بیرنگ نشود و رنگ خود را از دست ندهد در ضمن این عملیات بیمار به خود میپیچد، ناله میکند. دو سطل محلول مصرف میشود عرق سردی سراسر بدن بیمار را میگیرد و چشمهایش سرخ شده یارای نگاهداری سر خود را ندارد و تمایل شدیدی به خواب پیدا میکند. دکتر یک کف از محتوی داخل لگن را برمیدارد، بو میکشد، بوی تریاک به مشام میرسد. بیمار از صندلی باز میشود و بر روی تختخوابی او را میخوابانند. دکترها و پرستارها مرتب با او حرف میزنند ولی او اگر تریاک یا لومینال خورده باشد چرت میزند و هر آن که به حرفهای آنها پاسخ نداد با یک سیلی محکم بیدارش میکنند. التماس میکند درخواست مینماید که فقط یک ربع ساعت اجازه خواب به او بدهند. طبیب هم با روی خوش موضوع را به دو ساعت دیگر محول میکند ولی او پنج دقیقه دیگر خواهش خود را تکرار مینماید.
![علت خودکشی جوانان تهرانی در 70 سال پیش چه بود؟](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2240380475g.jpeg)
این اتاق یک دریچه دارد که بر روی باغ چشمانداز دارد، روبهروی این پنجره در کنار دیوار تختی نهاده شده و در کنار آن یک دستگاه شبیه به دستگاه جوش اکسیژن نهادهاند. درواقع بطری فولادی طویلی است و لوله لاستیکی حلقهحلقه برجستهای دارد که به ماسکی ختم میشود و توسط شیری که در سر آن قرار دارد گاز اکسیژن وارد ماسک و بالاخره وارد ریه مینمیاند و به این ترتیب به مریضهایی که حالشان خطرناک است، دادن اکسیژن حیات میبخشد یا لااقل سایه مرگ را موقتا از سر آنها دور میکند.
بحرانی یا مردنی
روی تخت زن چاق و تنومندی خفته و بازویش از لبه تخت آویزان است و چاقوی دکتر رگهای معینی را پاره میکند و با فشار از بازویش لگن لگن خون میگیرند. بیمار نعره میکشد و دیگران را ناراحت میکند هر وقت زیاد داد و بیداد مینماید ماسک را بر دهان و بینیاش قرار داده و با اکسیژن زندهاش کرده و آرامش را برقرار مینمایند. شوهر لاغرش با قیافهای معصوم و مغموم بر بالینش آمد و رفت میکند و با دکتر حرف میزند.
- چرا تریاک خورد؟
- آقای دکتر چه عرض کنم، بیچارگی که یکی دو تا نیست. با زن صاحبخانه دعواشان شده برای اینکه به او گفته سر کوچه رختشویی بکن، کتککاری مفصلی کردهاند. زن صاحبخانه هم جلوی همسایهها هزار بد و بیراه به او گفته. وفتی که از کار برگشتم دیدم خوابیده، هرچه پرسیدم چطورت شده، جواب نداد. التماسش کردم، شروع کرد به گریه کردن. کمکم فهمیدم که چه غلطی کرده. اول رفتم بیمارستان رازی آنها ما را به اینجا فرستادند. (با التماس) آقای دکتر حالا میگویید بهتر میشود؟
- با خداست. راجع به مسموم حرفی نمیشود زد الان به دویست گرم خون احتیاج دارد.
- حرفی ندارم، چقدر میشود آقای دکتر؟
- باید بروی از آزمایشگاه... بخری در حدود 280 تومان میشود!
- عجب کاری روی دستم گذاشت. من که دیگر بیش از 15 تومان ندارم، پس بروم تهیه کنم...
با غم و غصه بیرون رفت. ناراحت بود. زنش بدجور نفس میکشید. غافل از این بود که طرف عصر تنها میشود و همدم خود را از دست میدهد... بلی، بچههایش بیسرپرست شده بودند!
یک نمونه از ناملایمات اجتماع ما اساس خانوادهای را دگرگون میسازد...
بسیار احمقانه
نزدیک ظهر بود که یک بیوک آخرین سیستم دورنگ به سرعت وارد شد و مردی که پشت رل نشسته بود بیرون آمد و با عجله درب عقب را باز کرد و دو نفر زن که یکی از آنها برافروخته و وحشتزده بود پیاده شدند و زیر بغل مسموم را گرفتند و با راهنمایی پرستاران روی صندلی قرار گرفت. همه آنها وحشتزده بودند. مسموم مرتب ناله میکرد و به شوهرش ناسزا میگفت. جملات و عبارات «همش تقصیر تو است»، «تو تصادف میکردی یا من؟»، «خونم به گردن تو است»، مرتب شنیده میشد. بعد از آنکه معده او را با محلول سفیده تخممرغ شستوشو دادند، آثار مقدار زیادی مرکورکرم دیده شد و از روی اظهارات بیمار معلوم گردید به محض اینکه سرکار خانم خودکشی فرمودهاند فوری عشق به حیات زبانه کشیده و از دست همان کسی که سم خورده یعنی شوهر خویش کمک خواسته و به طرف بیمارستان حرکت کردهاند. علت خودکشی خانم آن بود که شوهرش گفته پشت رل که مینشینی تند نران و سوئیچ اتومبیل را از او گرفته! این بیمهری بر طبع زودرنج خانم گران آمده و دست به خودکشی زده... بلی این است ناملایمات طبقات متعین و هزار فامیلها!
![علت خودکشی جوانان تهرانی در 70 سال پیش چه بود؟](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2240380507l.jpeg)
بلای امتحان
هنوز از معالجه این چند نفر فارغ نشده بودند که یک تاکسی در انتهای خیابان توقف کرد. پرستار با حالت افسرده و خستهای با خود گفت: «اوه یکی دیگه هم اومد.» جوانی بود که در حدود 16 یا 18 سال داشت، قدش بلند و هیکلش باریک و زیر چشمش حلقه سیاهی افتاده بود. چشمها و بینیاش سرخ شده بودند و درست معلوم بود که گریه زیادی کرده است. تشریفات شاق معالجه دربارهاش اجرا کردند. مادرش در بیرون اتاق کلینیک گریه میکرد و به خود میپیچید. موهای خود را میکند و به شوهر خود فحش میداد و با او دعوا میکرد که چرا از اینکه رد شده او را تنبیه کردهای در ضمن طرفین تقصیر را به گردن یکدیگر میانداختند.
میزان مسمومین عمده در ماههای خرداد و شهریور در بین دختران و پسران محصل به طور جنونآوری رو به ازدیاد میگذراد.
![علت خودکشی جوانان تهرانی در 70 سال پیش چه بود؟](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/25/2240380538q.jpeg)
زنان مسموم بیش از مردان
در بخش مسمومین شبانهروز به طور متوسط 18 نفر مراجعه میکنند و ممکن است این تعداد به 24 نفر ترقی یا به پنج و شش نفر تنزل نماید. در شبها مسمومین الکلی بیشتر مراجعه مینمایند.
تعداد زنان مسموم بیش از مردان میباشند و در گزارشی که هر هفته این بیمارستان راجع به مسمومین به وزارت بهداری تسلیم میکند 100 تا 130 نفر میشوند و از اول فروردینماه سال جاری بیش از 5600 نفر مسموم معالجه شدهاند. علاوه بر این بخش بیمارستان شفا یحیائیان نیز بخش مسمومین دارد به این ترتیب در عرض هر هفته در حدود 200 تا 260 نفر مسموم میشوند که قسمت کوچکی از این رقم که شاید به 60 نفر نمیرسد مسمومین غیرعمدی میباشند، 80 نفر مسمومین عمدی تریاک خوردهاند و 20 نفر دیگر با لومینال و سوبلیمه و غیره خودکشی میکنند. و در سنین بین 15 تا 40 این عمل شیوع دارد.
یکی دیگر از علل مبادرت به این عمل اختلافات زناشویی است که از این 260 نفر 80 نفر روی اینگونه مناقشات جان خود را به خطر انداختهاند.
امروزه بین جمع جمله «اگر شهامت داشتم خودم را میکشتم» زیاد شایع است. این مردم نادان شهامت را با ترس و هراس از گرامیترین چیزها یعنی حیات اشتباه مینمایند. مسلما اگر فردی ضعیف نباشد گرد چنین عملی نمیگردد و هرکس چنین کرده ضعیفالنفسی بیش نبوده است. در زندگی باید با سختیها و ناملایمات مبارزه کرد و بر آنها پیروز شد...
259