رئیس دانشکده مطالعات آسیایی دانشگاه ملی استرالیا، کانبرا
گروه ترجمه زبانهای اروپایی
جاودانی نور غایب از نظر ای حکیم، ای خالق دور از بصر هم سعید و هم مجید و هم قدیم قادر و قهار باشی و علیم
مقدمه
تعداد مسلمانان استرالیا، بر اساس آمار سال 1991، 000/150 نفر، یعنی 9 دهم درصد جمعیت کشور بوده است. هر چند در دقیق بودن این رقم تردید وجود دارد و رقم 000/220 نفر نزدیکتر به یقین اعلام شده، اما دست کم می تواند اهمیت مساله را برساند. حتی این رقم اندک، آیین اسلام را بعد از مسیحیت در ردیف بزرگترین دین در استرالیا قرار می دهد. این رقم را می توان با 5/1 میلیون مسلمان در انگلستان، معادل 3 درصد جمعیت، و 4 میلیون مسلمان در فرانسه، تقریبا معادل 10 درصد جمعیت مقایسه کرد. (34) (3)
با قبول آمار بالا و استفاده بی تعمق از آن و نیز با در نظر گرفتن کل ساکنان استرالیا و مقایسه یک نفر مسلمان در برابر 99 نفر غیر مسلمان، ممکن است به این نتیجه برسیم که حضور مسلمانان در جامعه استرالیا ناچیز و حتی بسیار کمتر از رقم 9/12 درصد (طبق آمار منتشره) کسانی است که پیرو هیچ دین و آیینی نیستند. از این دیدگاه می توان نتیجه گرفت که در استرالیا، اسلام، دین اقلیتی بسیار اندک و در اصطلاح به اندازه دانه خردل است.
اما واژه «استرالیا» مانند نام هر دولت ملی ممکن است گمراه کننده باشد. ظاهرا این گونه استنباط می شود که در این کشور نوعی خودآگاهی متجانس و همه جانبه حکمفرماست و نظریه ها و نگرشهای مردم در سراسر این سرزمین با هم نوعی همسویی دارد. اما چنین نیست. استرالیا شامل شش ایالت و دو سرزمین است. ایالتها به عنوان واحدهای جغرافیایی وسیع اند و علایق ایالتی همراه با حس رقابت شدید، دست کم در برابر سایر ایالتها به چشم می خورد که از یک هویت مشترک و غرور محلی سرچشمه می گیرد و از حمایت مقررات خاص فوتبال فراتر می رود. گاه این علایق محلی در رقابتهای بین مرکز این ایالتها و سرزمین ها، بویژه بین سیدنی و ملبورن، و تمام ایالتها با پایتخت حکومت مرکزی یعنی کانبرا، متمرکز و متجلی می شوند.
سیدنی و ملبورن از پر جمعیت ترین شهرهای استرالیا، اما نه به وسعت توکیو، لندن، یا نیویورک به شمار می آیند. این دو شهر اگر هم اکنون از شهرهای بزرگ جهان نباشند در آینده نزدیک خواهند بود; بعد از این دو، به ترتیب شهرهای بریزبن، آدلید، پرت، هوبارت، و داروین با مجموعه ای از شهرهای کوچکتر و روستاها و آبادیهای مسکونی در حومه شهرها قرار دارند.
شهرهای یاد شده، عظمت و یکپارچگی خود را دارند اما ماهیتا از گروههایی با آمیزه های گوناگون هویت و پایبندی تشکیل شده اند که به طور کلی در محدوده حومه شهرها - برخی مسکونی، برخی صنعتی و برخی مختلط - اقامت دارند و مراکز خرید، کارخانه ها و ادارات دولتی را در بر می گیرند.
هر محله با هویت قومی، طبقه اجتماعی حرفه و وضع اشتغال ساکنان آن، گرچه از لحاظ مقام اجتماعی به رقابت با یکدیگر برنمی خیزند اما وضعیت های متفاوت دارند.
بدین ترتیب آمار صریح 9 دهم درصد در مورد بعد انسانی جامعه مسلمانان استرالیا و چالش ها و غمها و شادیهای آنان، اطلاعات اندک و شناخت کمتری به مامی دهد; اما با مراجعه به ارقام آماری سال 1947 می توان به یک محاسبه ذهنی پرداخت. (2) در آنجا ذکری از مسلمانان نشده و فقط به این نکته اشاره می کند که تنها نیم درصد جمعیت کشور به آیین مسیحی تعلق ندارند. بومیان استرالیا در سرشماری آن زمان لحاظ نشده اند. آمار مسلمانان مقیم از سال 1971 ثبت شده که معادل 2 دهم درصد و در سال 1986 به رقم نیم درصد رسیده است. در نتیجه، رقم 9 دهم درصد در آمار سال 1991 از یک منحنی رشد ثابت و مستمر حکایت می کند.
با این همه، افراد ذکر شده در آمار، به صورتی یکنواخت در این سرزمین پراکنده نشده اند، لذا تقسیم بندی استرالیا به شهرها و منطقه ها قابل توجه است. تحلیل ارقام نشان می دهد که 50 درصد مسلمانان استرالیا در سیدنی، 32 درصد در ملبورن و فقط 4/3 درصد در خارج از شهرهای بزرگ سکونت دارند. از زاویه ای دیگر، طبق آمار منتشره، 1/2 درصد از جمعیت سیدنی و 6/1 درصد از جمعیت ملبورن را مسلمانان تشکیل می دهند. این ارقام ظاهرا دقیق به نظر نمی رسند، اما از سطحی نه چندان رسمی، شمار مسلمانان برخی نقاط حومه سیدنی 5 درصد و برخی دیگر 10 درصد جمعیت است. (3) بنابراین تجمع مسلمانان در مناطق یاد شده قابل رؤیت و تشخیص است. در حقیقت آنها جمعیت مهمی را تشکیل داده اند. گستره دید، اهمیتی صنعتی اجتماعی را از دیدگاه جمعیت شناختی جلوه گر می سازد و توانایی مشارکت شاخص هر فرد در شکل دهی به استرالیا را نشان می دهد. اما این نمی تواند تصویری کامل باشد زیرا تعدادی از مسلمانان استرالیا راکه مشاغل راهبردی دارند مورد توجه قرار نمی دهد; مانند متخصصان که بخش اعظم زندگی خود را صرف کار در کنار همسالانشان می کنند و تماس آنها با سایر مسلمانان به عنوان مسلمان، حاشیه ای و محدود است و حتی نسبت به نژاد یا تعهد مذهبی، رفتاری اتفاقی دارند.
بر اساس آمار سال 1991، تقریبا دو سوم ساکنان مسلمان استرالیا در خارج از این کشور متولد شده اند. اما این اقعیت حائز اهمیت است که 35 درصد مسلمانان متولد استرالیا هستند. تمام آنها فرزندان نسل مهاجر نیستند; در میان آنها خانواده هایی رامی بینیم که از قدیم مسلمان بوده اند و نیز عده ای دیگر که استرالیایی هایی مسلمان شده هستند. این گروه سوم که مسلمانان استرالیایی تبار خوانده می شوند با جوانی نسبی، ثبات زندگی خانوادگی، تعداد فرزندان، و کمترین میزان ازدواج با غیر مسلمان، پیشتازان رشد فزاینده و مداوم جامعه مسلمانان استرالیا به شمار می آیند. (4)
تحلیل بیشتر اطلاعات آماری، واقعیت مهم دیگری را مطرح می سازد که عبارت است از: تنوع در خور توجه نژادی در ترکیب این امت مسلمان. بر اساس آمار سال 1991، خاستگاه دو گروه از بزرگترین آنها لبنان (4/17 درصد) و ترکیه (5/15 درصد) می باشند. این دو گروه، دو جامعه اصلی مسلمانان را تشکیل می دهند. اما وضعیت گروههای مختلط پیچیده تر است. طبقه بندی های سایر نژادها بسیار زیاد است. از جمله: از یوگوسلاوی سابق، 5/3 درصد; از اندونزی، 3/3 درصد; و از هند و بنگلادش، 8/2 درصد، گروههای نسبتا کوچک دیگر نیز بسیارند که در مجموع، نمایندگان 53 کشور را شامل می شوند. بوما، (Bouma) با ارائه جزئیاتی از وضعیت جوامع مورد مصاحبه، این تنوع نژادی را با برجستگی نشان می دهد. در مصاحبه ای که وی با مسلمانان مقیم سیدنی انجام داده است، پاسخ دهندگان از بوسنی - هرزگوین، اندونزی، ایران، لبنان، پاکستان و ترکیه هستند. نمونه ملبورن شامل پاسخ دهندگانی است از ترکیه، مصر، لبنان، بوسنی، هند، قبرس، اندونزی، مالزی، پاکستان، افریقای جنوبی، سوریه، افغانستان، کویت، سنگاپور، سومالی و سریلانکا (5) . بنابراین مسلمانان از نظر نژادی، یکی از متنوع ترین گروههای مذهبی استرالیا به شمار می آیند.
در نتیجه سخن گفتن از جامعه مسلمانان استرالیا گمراه کننده خواهد بود. در استرالیا فقط یک جامعه مسلمان وجود ندارد بلکه باید آنها را جوامع مسلمانان بخوانیم. (35) اگر آنها را یک جامعه تلقی کنیم به مثابه آن است که عناوین روزنامه ها و بحثهای تکراری و مورد علاقه شدید رسانه ها درباره شناخت اسلام را در هم آمیزیم و عنوان واحدی بسازیم.
دلایل مهاجرت
هر چند قبل از سال 1947 نیز مسلمانان در استرالیا ساکن بوده اند، برای بررسی رشد جمعیت مسلمان از آن تاریخ به (36) (White Australia Policy) که در سال 1968 به اجرا درآمد، به مهاجرت گروه زیادی از مسلمانان به استرالیا انجامید. این برنامه از پیش طراحی نشده بود: در عرف کشور استرالیا، نقش دین در زندگی افراد یا گروههای مهاجر یا نوع دین آنها در پذیرش آنها برای مهاجرت یا دیگر مسائل مد نظر نبوده است. به شرایط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی که ممکن است هر آیینی برای مهاجران فراهم آورد اهمیت داده نشده، شاید به این دلیل که رسوم غیر مذهبی استرالیا همواره رسوم خاص مذهبی را تحت الشعاع قرار داده است. عوامل گوناگونی در این تغییر سیاست تاثیر داشته اند. یکی از آنها ظهور ملتهای جدید آسیایی تبار در شمال و شمال غرب استرالیا و نیاز اجتناب ناپذیر به برقراری ارتباط نزدیک با آنها بوده است. در سطح سیاسی، این ارتباط در پاسخ به تلاش اندونزی برای استقلال آغاز شد و با نبرد این کشور با گینه نو غربی و در پی آن با مالزی و سپس شرکت در جنگ ویتنام ادامه یافت. اما چنین مقدر شد که این ارتباط به دلایل گوناگون صرفا عامل سیاسی نداشته باشد. پیامدهای متعدد دیگری را نیز می توان ذکر کرد که یکی از آنها جنبه آموزشی داشت زیرا طی مدت کوتاهی این نکته روشن شد که تنها علوم انسانی نشات گرفته از اروپا نمی تواند نیازهای آموزشی استرالیا را برآورده سازد. از نظر آموزشی، سیاسی، و حتی در درازمدت از دیدگاه اقتصادی، مصلحت بر این بود که مطالعه زبان ها و فرهنگهای کشورهای آسیایی در برنامه های درس سطوح مختلف نظام آموزشی استرالیا منظور شود. از این طریق فرصت حمایت متقابل فراهم شد. تعداد قابل توجهی از دانشجویان بر اساس طرحی موسوم به «طرح کلمبو (37) » برای تحصیل از کشورهای آسیایی به استرالیا آمدند. نیز این طرح زمینه تدریس در موسسات استرالیا راء;ف ;ه در مواردی برای دانشمندان و محققان آسیایی فراهم کرد. ارتباطهای نزدیکتر مشابهی در سطح شخصی و رسمی ادامه یافت. آشنایی با این ارتباطها که حاصل مشارکت در زندگی افراد منطقه بود، سبب خنثی شدن تلاشهای مقامات برای توجیه سیاست استرالیای سفید گردید. در این اثنا با بهبود وضع اقتصادی اروپا بعد از جنگ جهانی دوم، پذیرش معمول مهاجران به کندی گرایید و استرالیا دچار کمبود نیروی کار شد. اگر مهاجران جنوب اروپا در اواخر دهه 1940 را موج اول مهاجران بنامیم، مهاجرت مسلمانان در اواخر دهه 1960 به استرالیا; بخشی از موج دوم محسوب می شود. آنها، همانند دیگران، به دو دلیل پای بر این کشور نهادند: نیازهای استرالیا، و آگاه شدن این کشور از موضع جغرافیایی خود در حاشیه جنوب غرب آسیا. از قضای روزگار، نیاز استرالیا به کمک در مورد کند و کاو در بخش داخلی این قاره نیز سبب شد، مسلمانان، نخستین گروهی باشند که از خود اثری بر جای می گذارند. آنها اواسط قرن نوزدهم از افغانستان آمدند تا ماموریت کاوش در بیابانها را به انجام رسانند. کاروانی از شتران که بیش از اسبان توان حرکت در صحرا را داشتند نیز همراه مسلمانان افغانی به استرالیا منتقل شدند.
این گروه افغان، از میان اقوام مختلف مسلمان موجود در استرالیای امروز، نماینده نخستین جماعت مهاجر به شمار می آیند. مهاجرت آنها دسته جمعی بود اما بازگشتشان به دلایلی بتدریج صورت گرفت. عده زیادی در واقع بیش از سه سال دوام نیاوردند و شترهای خود را رها کردند و بازگشتند; اما جای پایی از خود به یادگار گذاشتند. عده ای نخستین مساجد را در استرالیا بنا نهادند. این مساجد در حاشیه راهی از شمال شرق آدلید، (Adelaide) در امتداد عرض قاره تا بریزبن، (Brisbane) دیده می شوند. یک مرد افغانی که در سال 1885 به استرالیا مهاجرت کرده بود در سال 1962 در سن 106 سالگی در همان جا بدرود حیات گفت. (6) اینها نخستین پیشگامان اسلام در استرالیا بودند. مطالعه زندگی آنها و نقشی که بر عهده گرفتند تصویری اجمالی از وضعیت مسلمانان مهاجر به استرالیا به دست می دهد. خلف یکی از آنان به نام «حنیفه دین » در کتابی به نام کاروانسرا - سفری در میان مسلمانان استرالیا (38) ،توصیفی تکان دهنده از آنها و بازماندگانشان عرضه کرده است. (7)
کتاب فوق درباره جوامع و اعضای این جوامع است. در این کتاب، ریشه های گوناگون جوامع مسلمانان استرالیا اعم از بزرگ و کوچک و قدیم و جدید به شکل چارچوبی ترسیم و سرگذشت انسانها با اجتناب از ارائه جدول آماری، بیان می شود. بعد از بازگشت افغانها به موطن خود، عده ای عازم شمال پنجاب شدند، یعنی همان جایی که قبلا کار رسمی داشتند و قصه ایام اقامت در آن سرزمین بزرگ [استرالیا] را برای دیگران نقل و آنها را ترغیب کردند با تحمل فشار اقتصادی در جستجوی مال و منال به آن دیار سفر کنند. گروه تازه نفس از طریق سنگاپور و هنگ کنگ به سوی استرالیا به راه افتادند و عاقبت در دهه 1880 در پرت، (Perth) ،سیدنی و ملبورن رحل اقامت افکندند. آنها در نواحی خاصی از جمله رد فرن، (Redfern) سیدنی جمع شدند. بسیاری از آنها به کار دستفروشی روی آوردند. از آنجا که به منظور تهیه کالا برای فروش می بایست به خارج از مرکز اصلی شهر می رفتند، نوعی نظام اعتباری دو جانبه میان خود و کشاورزان نقاط دور افتاده برقرار کردند. آنها در اغلب مناطق با محبت و احترام روبرو می شدند زیرا مردمانی درستکار بودند و وظیفه خود را بخوبی انجام می دادند. اقامت آنها در استرالیا قبل از طرح سیاست استرالیای سفید سبب شد، بتوانند در مناطق روستایی از جمله دره لتروب، (La Trobe) به عنوان کارگران کشاوزر ساکن شوند; عده ای از آنها به کاشتن موز در ایالت کوئینزلند، (Queensland) پرداختند. (8) این ارتباط متقابل، در مقیاسی کوچک، نخستین مورد ارتباط سودمند دو جانبه بین مهاجران مسلمان و ساکنان مسیحی استرالیایی تبار بود.
جریان دومی که از شبه قاره هند آمده بود، حتی طی سالهای اجرای سیاست استرالیای سفید بر جای ماند. در سال 1920 با اجرای قانون مهاجرت، آرامش مختصری برقرار شد و چند خانواده بار دیگر به وحدت رسیدند. بعد از استقلال شبه قاره هند و شکل گیری کشورهای هند، پاکستان و بنگلادش، عده ای در استرالیا ماندند و گروهی دیگر به سرزمین قبلی یا اجدادی خود بازگشتند. متاسفانه در آنجا خود را قربانی اغتشاش ناشی از تجزیه دیدند و به رغم برخورداری از حق تابعیت استرالیا و زمین و مایملک شخصی، با مقررات اداری و موانع مراجعت مجدد به استرالیا مواجه شدند. (9)
در کنار آنها عده ای از کشور آلبانی، گروه کوچک دیگری تشکیل دادند. مهاجرت آلبانیایی ها به استرالیا در دهه 1920 آغاز شد که با اقامت در ملبورن به تدریج ادامه یافت. معروفترین مسجد آلبانیایی ها در خیابان دره مند، ( Drummond) واقع در کارلتون در حومه شهر ملبورن بنا شده است. (10)
طی دهه 1940، جریان جدیدی به حرکت درآمد و به جریان مهمتری منتهی شد. این همان مهاجرت گروه کوچکی از مسلمانان ترک و قبرسی بود که به دلیل داشتن گذرنامه های انگلیسی بسادگی انجام پذیرفت. این حرکت را می توان پیش درآمدی از برنامه مهاجرت از ترکیه تلقی کرد که در سال 1968 آغاز گردید و اساس رشد جوامع برجسته مسلمان در دو شهر ملبورن و سیدنی را پی ریخت. نخستین گروه ترکها که 186 نفر بودند در نوامبر همان سال با هواپیما وارد فرودگاه سیدنی شدند و در کارخانه های اتومبیل سازی، نساجی و تولید پوشاک واقع در سرزمین ویکتوریا شروع به کار کردند. مسلمانانی که از قبل در استرالیا ساکن بودند به اهمیت تاریخی ورود این گروه و تداوم بخشیدن به مهاجرت مسلمانان طی یکصد سال گذشته پی بردند. عده ای از آنها از جمله شیخ فهمی الامام در فرودگاه سیدنی از همکیشان خود استقبال کردند. شیخ در دهه 1950 به استرالیا آمده و همچنان امام جماعت مسجد پریستون در ملبورن است. او یکی از پیشتازان گفتگوی بین ادیان (39) به شمار می آید. (11)
جنگ سال 1974 در قبرس، انگیزه ای برای ادامه مهاجرت ترکان شد. اما از دیگر نقاط خاورمیانه، مهاجرانی از کشور اردن بودند که بدلیل جنگ داخلی سال 1971 به استرالیا نقل مکان کردند. جنگهای داخلی در لبنان، این مصیبت مداوم فلسطینیان، و تجزیه پاکستان و تاسیس کشور بنگلادش، همه از عواملی محسوب می شدند که در باز بودن مرزها، به مهاجرت اقوام به استرالیا سرعت بخشیدند.
جنگ، تنها دلیل هجرت مهاجران به استرالیا نبود. مهاجرت جنبه اختیاری نیز داشت. گروهی با هدف نیل به زندگی بهتر، اشتغال، چالشی تازه، آزادی سیاسی و پیوند مجدد خانواده ها دست به این کار زده بودند. در عین حال، حتی قبل از لغو سیاست استرالیای سفید، ضمن ظهور ملتهای جدید، مسلمانان به عنوان میهمان در گروههای سیاسی در کانبرا و کنسولگریهای مراکز ایالتها مستقر شدند و ماموریت خود را در استرالیا آغاز کردند.
استرالیا نیز بخش امور خارجه را به طور مستقل و بدون ادامه ارتباط دیپلماتیک با انگلستان تاسیس نمود. به علاوه، عده قابل توجهی از دانشجویان از سال 1951، به بعد، زیر پوشش طرح کلمبو برای رشته های فنی و تحصیلات دانشگاهی به استرالیا آمدند و به کسب مهارتهای مورد نیاز کشور پرداختند. در میان آنها محققانی عهده دار تدریس زبان و فرهنگ ملتهای آسیایی در دانشگاههای استرالیا شدند; زبان و فرهنگی که اکنون در سطوح عالی نظام آموزشی استرالیا اعتباری کسب کرده است. این محققان اعضای برجسته گروه نخبگان دانشگاه و متخصصان کشور می شدند تا بتوانند فرهنگ اسلامی را در سطحی گسترده تر به استرالیایی ها معرفی کنند. در میان آنها می توان از دکتر عبدالخالق قاضی نام برد که در سال 1961 برای تدریس زبان عربی و مطالعات اسلامی در دانشگاه ملبورن، از پاکستان به استرالیا آمد. در همان سال، دکتر اس. سوباردی، (S. soebardi) نخستین استاد اندونزیایی، مامور خدمت در دانشگاه ملی کانبرا شد و به تدریس زبان و فرهنگ اسلامی زادگاه خود در آن دانشگاه پرداخت. در سال 1968، مردی از اندوزی که اولین تجربه اش، در قاره استرالیا را با بهره گیری از کمک هزینه طرح کلمبو در زولاند نو گذرانده بود، نخستین شغل دانشگاهی مهاجران اندونزی را در شهر پرت عهده دار شد. از چنین مسیرهایی بود که مسلمانان اندیشه ورز طبقه متوسط به استرالیا راه می یافتند. تنوع اجتماعی زیادی در دسته بندی های مختلف و سطوح گوناگون تحصیلی، مهارت و آموزش به چشم می خورد که هر یک داستانی شنیدنی دارد.
باید این نکته را بپذیریم که استرالیا برای عده ای انتخاب اول نبود. با توجه به روابط نزدیک خانواده ها و رسم مهاجرت به سرزمین های بالا، دیگر کشورهایی چون کانادا، آمریکا و شهرهای بزرگ آمریکای جنوبی برای بسیاری از لبنانیان و فلسطینیان، به دلایل مختلف و به لحاظ برخورداری از تحصیل بهتر، پرجاذبه تر از استرالیا بودند. در عین حال، همه آنها به دنبال فرصتی برای آغاز زندگی نو در محیطی نو می گشتند.
صحبت درباره امت اسلامی امری عادی و معمول بوده، اما به مفهوم احتمالا گمراه کننده این واژه در صورت تکیه بر معنای واحدی از آن نیز اشاره شده است. عده ای در مغرب زمین، از این کلمه همواره استنباطی صرفا انتزاعی دارند و آن را اسمی تحریف شده و کلیشه ای تلقی می کنند که به خطری عالمگیر اشاره دارد. در نتیجه اسلام را نظامی تهدید کننده و انعطاف ناپذیر می بینند. اما هرگز چنین نیست. با توجه به جوامع مسلمان ساکن در استرالیا، برای درک نیروی بالقوه و نقش واقعی آنها در این کشور باید به تکثر و گوناگونی این جوامع اشاره کنیم. در واقع در بخشی از سنت اسلامی، اعتقاد به دین به صورت علایق شدید محلی و اشکال گوناگون فرهنگی ظاهر می شود. لذا همواره اصول و فروع دین اسلام با اعتقادات محلی و سبک زندگی، آن چنان درهم آمیخته اند که می توان گفت تنها مسلمان بودن فرد به او هویت کامل می بخشد و او را از گروههای نژادی متعدد متمایز می سازد. در این جا نیازی نیست که به این نکته مفهومی تعصب آمیز یا افراطی بدهیم اما به این واقعیت برمی خوریم که ویژگی نژاد، عنصری با اهمیت در شکل گیری امت اسلامی در استرالیا محسوب می شود.
گونه گونی و پراکندگی این جوامع یکی به دلیل دوره مهاجرت آنهاست و دیگری به سبب مشکلات ناشی از موانع مختلف بر سر راه طبقات و گونه های مهاجران با مهارتهای خاص. درنتیجه، دولتهایی که پی در پی در استرالیا تشکیل شدند ناگزیر سیاستهای مربوط به مساله مهاجرت را تغییر دادند. از این طریق، وضعیت استخدام یا اشتغال برای مسلمانانی با سطوح تحصیلی مختلف و فرصتها و تلاش همه جانبه برای حرکت صعودی آنان گرفتار نوعی تشتت شد. لذا باید درک کنیم که توسعه جوامع مسلمانان استرالیا دچار پیچیدگیهای ناشی از شرایط اجتماعی - اقتصادی در استرالیا و نیز ناشی از رویدادهای خارج از کشور گردید و الگوهای مهاجرت را تغییر داد. از این رو، مسلمانان استرالیا از گروههای اجتماعی مختلف و از طبقات اجتماعی گوناگون تشکیل می شوند که در زمانهای متفاوت به مشاغل موجود روی آورده اند. عده زیادی از ترکان و لبنانیان، کارگران و کشاورزان یدی هستند، گروهی از مصریان به طبقات تحصیلکرده تعلق دارند، و مسلمانانی از آفریقای جنوبی غالبا با تحصیلات عالی آمده اندکه برخی از آنها بازرگانان مهاجرند.
در حقیقت، عبارتهایی نظیر «مسلمانان مقیم استرالیا» هر چند معنای روشنی دارند، سبب نادیده انگاشتن غنای فرهنگی و گوناگونی پیشینه آن گروه در موطن خود و اختلاف واکنشهای آنان در برابر محیط جدید می شوند. نیز این عبارات نمی توانند بیان کننده دل کندن مسلمانان از وطن، ضربه عاطفی حاصل از عضویت در اقلیتی مذهبی، و شیوه هایی باشند که مسلمانان می بایست برای بقای خود اتخاذ می کردند. صرف نظر از شناخت ایمانی که ریشه در جهان بینی آنها دارد یا مراسم مذهبی که هویت آنها را در چارچوب یک گروه اقلیت نشان می دهد، آنها در محیطی به دور از حمایت دولت و شورای محلی زندگی کرده اند. آنچه این گروه با خود آوردند عبارت بود از: ایمان، تاریخچه ای از رستگاری یا نجاتی نشات گرفته از فرهنگها ریشه های عمیق تاریخی، انواع رشته های حمایت خویشاوندی، آشنایی با صاحبان سنت برجسته علم آموزی، هنر، و فرهنگ. با این همه، اینان تازه واردانی بودند که خود را هیچ یافتند و با بی اعتنایی و شاید خصومت مواجه شدند.
لذا، مبالغه کردن در باب ضربه ای که به لحاظ فرهنگی بر بسیاری از مهاجران در زمان ورود به استرالیا وارد شد کاری دشوار است و چنین است احساس حیرت و سرگردانی اولیه به دلیل پای نهادن در سرزمینی که زندگی در آنجا بی رنگ، بی حاصل، خسته کننده و تهی به نظر می رسید و روابط خانواده ها کمرنگ و تا حدی در حال توسعه بود و چرخه بزرگ جشنهای سالانه که نشانه گردش سال اسلامی باشد مورد توجه نبود یا کمتر شناخته شده بود.
بومی کردن اسلام در استرالیا
اسلام با بهره گیری از ابزارهای خاص خود توانسته است توده ای از افراد را گرد هم آورد و ساختارهایی را در اختیار آنان قرار دهد تا به تشکیل حکومتی برای خود بپردازند و یا جایگاهی شناخته شده را در منطقه ای وسیعتر، حتی منطقه یا ایالتی غیر مسلمان برای خود به دست آورند. با استقرار این پایگاه حتی در سرزمینی نو یا اقامتگاهی جدید، به رغم پراکندگی منابع خارجی موجود، منابع داخلی جهت استفاده مهاجران بعدی که فاقد مکانهای نمادین سنتی، زبان، مسجد، انجمن، سازمان، خویشان و دوستان هستند از قبل وجود دارند. آنها وسیله ای برای تجلی ایمان و عمل و انتقال آن به نسل جدید خواهند بود. این منابع عبارتند از: معنویت، قرآن و حدیث، حاکمیت قانون تحت نظارت علما، و پیوندهای خانوادگی، نهادهایی نظیر مساجد، مدارس، نهادهای مربوط به طریقت های صوفیان و دیگر اشکال همبستگی با منابع فوق پیوند دارند. مسلمانان مقیم استرالیا غالبا به شیوه ای همانند جوامع جدید اسلامی در بسیاری از نقاط جهان از جمله جنوب شرقی آسیا، آنها را به کار برده اند و به این طریق در طول تاریخ زمینه را برای ترکیب گسترده ای فراهم ساخته اند که توانسته است فرهنگ اسلامی را به جهانیان عرضه کند. اقلیت های مسلمان استرالیا برای شروع کار، منابعی به جز همین منابع داخلی در اختیار ندارند و می بایست در میان سایر جوامع جایی برای خود باز کنند; جوامعی که دارای شیوه های دیگری برای زیستن و اصالت های معنوی متفاوتی بودند و نیز درگیر خصومتی که در برابر آن می بایست پایه های قدرت خویش را مستحکم و هویت خود را مشخص سازند. نتیجه کار، ترکیبی پیچیده از جوامع و روابط بین آنهاست که در سطوح متغیر گسترش می یابد. تمام این جوامع از راههای گوناگون و با سرعتهای متفاوت در مسیر بومی کردن فرد و زبان حرکت می کنند.
در روند بومی کردن جوامع مسلمان، چند موضوع خاص را می توان مورد توجه دقیق قرار داد. یکی از آنها احداث مساجد است. مسجد در زندگی یک جامعه مسلمان نقشی اساسی و در حیطه مراسم عبادی و مسائل اجتماعی آن جامعه نقشی محوری دارد. مسجد مرکز عبادت و محل بیان، تفسیر، تلقین، و تجلیل ایمان و عمل مسلمانان است و نیز نقطه تجمع و رجوع است. جایی است که انسان می تواند هویت خویش را در سرزمینی جدید بشناسد پنج نوبت نماز یومیه در صورت امکان بهتر است در مسجد ادا شود که همراه نماز جمعه، نقشی عمده در گرد آوردن مردم دارد. نیز مسجد مرکزی برای عبادت شبهای ماه مبارک رمضان، برگزاری مراسم عید فطر و عید قربان است. مکانی است برای تماس با مدرسان علوم دینی و تشکیل کلاسهای آموزش مسائل فقهی و تلاوت قرآن، مشاوره، ازدواج، مراسم تدفین. مسجد مکانی است برای آشنایی مردم با دستورات اسلام در مورد نحوه زندگی و کمک به آنان در عمل به این دستورات. مسجد وسیله ارتباط افراد مسلمان با یکدیگر را فراهم می آورد و به آن دوام می بخشد.
بوما (12) آمار قابل قبول و شفافی از تعداد مساجد در استرالیا ارائه می دهد. هر چند از زمانی که کتاب او در سال 1994 منتشر شده، بسیاری از اطلاعات آن مورد توجه قرار نگرفته است. او به این نکته اشاره کرده است که در زمان نگارش کتابش تعداد پنجاه و هفت مسجد در استرالیا وجود داشته. نخستین مسجد احتمالا در سال 1889 توسط مسلمانان افغان در خارج شهر آدلید احداث شده است; اولین مسجد در ویلز جدید جنوبی حدود سال 1891 در بروکن هیل، ( Broken Hill) ساخته شد. بنابراین برخی از مساجد استرالیا بیش از یکصد سال قدمت دارند. مسجدی در کانبرا مرکز کشور طی دهه 1950 ساخته شد که عهده دار ارائه خدمات به کارمندان سفارتهای کشورهای مسلمان و دانشجویان، مسلمانان کشورهای دیگر بود. نخستین مسجد در سیدنی اواخر دهه 1960 احداث شد و به طور کلی در سیدنی و در ویلز جدید جنوبی متجاوز از بیست مسجد وجود دارد که غالب آنها از سال 1968 به بعد ساخته شده اند. از میان آنها، بزرگترین و شاید زیباترین مسجد به نام «مسجد امام علی » در شهر لکمبه، (Lakemba) تاسیس شده است. مسجد بزرگ دیگری به نام «مسجد ملک فیصل » را «جامعه اسلامی ویلز جدید جنوبی » احداث کرده است.
در ملبورن متجاوز از بیست و پنج مسجد وجود دارد. بزرگترین آنها در ایالت ویکتوریا در شهر پرستون، (Perston) واقع است که «شیخ فهمی » امامت جماعت آن را بر عهده دارد. تجهیزات این مسجد کامل است، شامل: بخش اداری، چند کلاس درس، کتابخانه و محوطه ای برای تهیه و تدارک غذا. این مسجد در سال 1976 توسط معاون دبیر کل اتحادیه جهانی مسلمانان و با حضور نماینده نخست وزیر مالکوم فریزر، (Malcolm Fraser) ،رهبر جناح مخالف که در آن زمان گاف ویتلم، (Gough Whitlam) بود، و رهبران مذهبی از جمله سراسقف کاتولیک ملبورن گشایش یافت. بدین ترتیب، این رویداد در رشد استرالیا به عنوان یک ملت نقشی بارز داشت و با اقبال دولت، مردم، و ادیان کهن استرالیا مواجه شد.
مسجدهایی در تمام مراکز ایالتهای دیگر وجود دارند که هریک سرگذشتی منحصر به خود دارد. مساجد دیگری نیز در دست احداث است. بوما ضمن نگارش کتاب از احداث یک مسجد نو در شهرستان آبرن، (Auburn) حکایت می کند که ظرفیت 5000 نفر را دارد و به سبک کلاسیک با ستونها، گنبدها و دو گلدسته به ارتفاع 39 متر طراحی و تزیین شده است. (13) مساجد عمدتا با کمکهای مالی افراد محلی و در مواردی کمکهای دولتهای اسلامی ساخته می شوند.
اندیشه موفقیت و شور و نشاط مسلمانان و نقش یکی از مشهورترین مساجد استرالیا در این زمینه را می توان در توصیف حنیفه دین از مراسم عید قربان در شهر لکمبه در سال 1994 مورد توجه قرار داد. او می نویسد:
هرگز در مراسمی به عظمت جشن عید در لکمبه شرکت نکرده بودم. انبوه جمعیت، همهمه و صداهای پیچیده در فضا مرا مبهوت کرده بود. صحنه مقابل من خاطره های مدفون شده بسیاری را در ذهنم زنده می ساخت. با زنده شدن خاطرات دوران جوانی، حسرتی سراسر وجودم را فراگرفت. بار دیگر، طعم و بار عاطفی مراسم نیایش را که همواره آمیزه ای شگفت انگیز از حساسیت، اطاعت و وحدت بود در ذائقه ذهنم احساس کردم. مردم از سپیده دم اجتماع کرده بودند... ساعت 7، ونگی رود مملو از جمعیت هیجان زده و پر نشاط بود. آنها خود را به صحن مسجد رساندند. به سوی محوطه جلو و ایوانها هجوم بردند یا روی دیوارها نشستند. همه می خواستند عید قربان را با هم جشن بگیرند. روز بعد، بنا به گزارش روزنامه ها متجاوز از 7000 نفر در مسجد لکمبه جمع شده بودند... من افسون شده بودم. در نقطه مناسبی مقابل مسجد ایستاده بودم و می توانستم منظره پیش رویم را از بالای سر مردم ببینم. منظره ای که از حد تصور من بسیار فراتر بود. داخل مسجد، چهره سیاسی و مذهبی شهر لکمبه کاملا هویدا بود. مقامات عالی رتبه، رهبران جوامع و مردان سیاست در صف عبادت ایستاده (و گروهی ناظر بر حال آنها) بودند. نماز و خطبه های با شکوهی برگزار شد. اما خارج مسجد، جوانان به جشن و سرور بی تکلف و قاه قاه خنده و وراجی با یکدیگر سرگرم بودند. تماشاگر می توانست خود را از جذبه و کشش محض آن حال و هوا برهاند. (14)
در کنار مساجد (و مدارس) نهادهای دیگری احداث شده اند. درباره نقش خانقاه صوفیان در استرالیا اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما سازمانهای محلی متعددی به مسائلی چند می پردازند و بسیاری از آنها نیازهای خاصی را برآورده می کنند. یک نمونه از آنها «انجمن الصدیق » نام دارد. این انجمن دارای یک مرکز تجمع و یک مسجد کوچک برای اعضای عمدتا مصری است و وظایفی همچون وظایف یک خانواده بر عهده دارد. مصریان در سنین مختلف را پوشش می دهد و به نیازهای دینی، آموزشی، تفریحی و اجتماعی آنها، که خارج از حیطه کار دولت یا جامعه استرالیاست، رسیدگی می کند. دولت مصر مقرری ماهانه ای به امام جماعت مجتمع می پردازد. امام جماعت از سوی جامعه مصریان، شامل گروهی مدرس ومدیران اسبق تعیین می شود. (15) این گروه مسئوولیت به کار گماردن و اخراج کارکنان انجمن را بر عهدء خود انجمن می گذارد. دولت ترکیه نیز برای مساجد ترکان مقیم استرالیا امام جماعت تعیین می کند اما مسؤولیت دعوت به کار و اخراج کارکنان را خود بر عهده می گیرد. موسسات دیگری نظیر «مجمع رفاه کارگران عرب زبان » و «بنیاد همبستگی زنان عرب » و نظایر آنها وجود دارند که هدف آنها رفاه اجتماعی، حمایت از گروه و رسیدگی به مسائل جوامع گوناگونی است.
برای بحث پیرامون مسائل مهم و تعیین خط مشی، هیاتهایی تشکیل می شود. مثلا هیات استهلال مامور اعلام آغاز و پایان ماه رمضان است (16) و هیاتهای دیگری که مسؤول رسیدگی به مسائلی چون حلال و حرام بودن غذا، پوشش زنان و ضرورت یا عدم ضرورت رعایت حجاب موی سر آنان هستند.
نمونه های پیشرفت و نتایج این گونه فعالیتها را می توان مثلا امروز در شهر برنزویک، (Brunswick) واقع در حومه ملبورن مشاهده کرد. ترکها در این شهر اقدام به تاسیس باشگاهها، رستورانها، قهوه خانه ها، و نانوایی هایی کرده اند که در تمام آنها مساله حلال و حرام شرع مقدس اسلام رعایت می شود. (17)
در کنار گسترش جوامع اسلامی، با هر گونه تشتتی، احساس دیگری به شکل تعلق به امت اسلامی وجود دارد که توسط «فدراسیون انجمن های اسلامی » بروز می کند. این فدراسیون به دولت (ایالتی و نیز مشترک المنافع) وابسته است و می تواند با وزیر امور مهاجرت ارتباط برقرار کند.
عده ای از مسلمانان از طریق شرکت در اجتماعات نژادی و یا روابطی که به صورت حضور در نماز جمعه، مراسم عبادی ماه رمضان، و برگزاری حج با یکدیگر دارند به طور کلی خود را در میان جامعه غیر دینی استرالیا در وطن احساس می کنند. شرکت فعال آنها گاه فقط به داشتن هویت اسلامی خاتمه می یابد و گاه شامل مشارکت کامل در کلیه فعالیتهای مذهبی و اجتماعی گروه می شود. عده ای ارتباط را قطع می کنند. اما گروهی دیگر در مواجهه با این چالشها به کشف مجدد هویت اسلامی خویش دست می یازند; هویتی پنهان مانده که با موج اسلام احیا شده در سراسر گیتی در آغاز دهه 1980 به حرکت درآمده است.
لذا همان گونه که وضعیت مندرج در آمار سال 1991 نشان می دهد، بی تردید طی کمتر از 30 سال مسلمانان توانستند در سرزمینی مستقر شوند و به خلق ساختارهای اجتماعی و گروهی در حمایت از شیوه زندگی اسلامی بپردازند. ( برای مقایسه، مهاجرت مهم مسلمانان به انگلستان در سال 1961 آغاز شد که شامل ورود عده زیادی از افراد تحصیل کرده طبقه متوسط به آن کشور بود).
دین داری و بی دینی در استرالیا
به گفته آمار، کشور استرالیا عمدتا جامعه ای مسیحی است. دو فرقه اصلی شامل کاتولیک ها 27 درصد، و انگلیکان ها 23 درصد، و در مجموع 50 درصد جمعیت، و فرقه های دیگر به ترتیب مسیحیان متحد، (United Church) ،پیروان کلیسای مشایخی (40) ،ارتدکس، پیروان عقاید مارتین لوتر و چند فرقه کوچکتر است. در گذشته، ارتباط میان این شاخه های مسیحیت از طریق عقاید فرقه ای برقرار می شد اما امروز نگرشهای مربوط به تقریب بین فرقه های مسیحی به خوبی جایگزین این ارتباط شده است. در مورد ادیان دیگر می توان از یهودیان (چهاردهم درصد) و بوداییان (هشت دهم درصد) نام برد. 9/2 درصد از مردم استرالیا پیرو هیچ دین ومسلکی نیستند. (18)
اما شگفت این که به رغم مذهبی بودن ملت استرالیا بر اساس اطلاعات آماری، این کشور با آنچه که آن را اروپای پس از مسیحیت می خوانند از لحاظ بی بند و باری اجتماعی وجه مشترکی دارد. شواهدی چون از هم پاشیدگی خانواده ها، آزادی جنسی، خشونت، و کمرنگ شدن تمایل به اعمال مذهبی، جامعه استرالیا را بسیار بیش از آنچه آمار نشان می دهد از دین و دینداری دور کرده است. طرز فکر مردم تا حد زیادی به دین گریزی گرایش دارد. (41) ذکر نام خدا در ملا عام نوعی بی نزاکتی محسوب می شود. داشتن مذهب از پرسشهای برگه تقاضای شغل حذف شده است و در فرمهای آمارگیری قید نمی شود. در برگه های پذیرش بیماران در بیمارستان، جای کوچکی برای ذکر مذهب در نظر گرفته شده که دلیل آن انتخاب نوع برگزاری مراسم تدفین متوفا در صورت عدم موفقیت درمان است.
در حقیقت در استرالیا، دین نشانگر نوعی عقب ماندگی فکری و اجتماعی قلمداد می شود و اعمال دینی بجز در مراسمی چون دعا به درگاه پروردگار هنگام افتتاح مجلس، امری شخصی محسوب می شود. شاید بتوان گفت در میان روشنفکران آزاد اندیش جناح چپ که توسط رهبرانی مانند فیلیپ آدامز و هامفری مک کویین معرفی می شوند سکوی مستحکمی برای پرتاب به سوی دین گریزی دایمی وجود دارد.
در چنین محیطهایی شاهد یک سلسله مراتب قدرت در نگرش به ادیان هستیم. گرایش سفیدپوستان به آیین بودایی بسیار رایج است که گاه به تحریک کامل تمایلات احساسی و فکری افراد منجر می شود. احداث معبدی برای بوداییان به اندازه پیشنهاد تاسیس مسجدی برای مسلمانان با اعتراض مردم مواجه نمی شود. آیین بودایی در جامعه استرالیا پذیرفته شده است. آیین بومیان این کشور، اماکن و شخصیتهای مقدس و حرمت سرزمین و ماهیت دین نخستین آنها نیز مورد تمجید قرار می گیرد.
در عین حال و به طور کلی، در استرالیا با ادیان ابراهیمی برخورد مطلوبی نمی شود و غالبا از اسلام شناخت خوبی ندارند. در یک دیدگاه این ادیان به طور همسان به خطا رفته اند چرا که در تعالیم خود دنیا را جایگاهی بی ارزش نشان داده اند. گرایش به اسلام را نوعی انحراف و یا شکلی از خطا در تشخیص می دانند.
در حقیقت، عده ای به جنبه های خاصی از تصوف گرایش دارند. اما این تصوف معمولا با تصوف شخصیتهایی روحانی که تحت تعالیم قرآن و سنت رشد یافته اند تفاوت دارد و احساس اولیه و زیباشناختی شعر و عرفان پربار از جوشش گرم و درونی ابن عربی مدنظر است. اکنون عرفان ابن عربی اعتقادی زاهدانه و شیوه ای روحانی در نیایش، مکاشفه و خودداری از خوردن و تامل دایم در آیات قرآنی تلقی می شود که از این راه رشد می کند و به بالندگی می رسد. در چنین محافل آنها اسلام را ضمیمه اختیاری تصوف می دانند!
این نوع نگرش به اسلام دلایل گوناگون دارد، یک دلیل این که در دستور زبان عربی، واژه «اسلام » را می توان به دو شکل مرتبط با هم تفسیر کرد. تفسیر اول که از گذشته متداول بوده به شکل اسم معنی و به صورت کلیشه ای با بار سیاسی بر زبانها جاری می شود. این تصویر از اسلام از طریق رسانه های گروهی بر ذهنیت عموم مردم تاثیرگذار است. معنای دیگر این واژه، یعنی این که بگوییم کلمه «اسلام » اسم فعل نیز هست و عمل تسلیم به اراده خداوند را در همه موارد نشان می دهد رواج زیادی ندارد. در این تعبیر، مسلمان کسی است که عمل تسلیم را انجام دهد و در رفتارش به ارزشهای اخلاقی و محاسن اجتماعی روی آورد چرا که در سوره 3 آل عمران، آیه 19 می فرماید: ان الدین عندالله الاسلام - «همانا دین نزد خدا، اسلام است ».
دلیل دیگر این که مردم از وجه اشتراک اسلام، یهودیت و مسیحیت درمضامین برجسته بسیار بی اطلاعند. در کنار آن، باید به این واقعیت اشاره کنیم که در کشورهای انگلیسی تبار عده زیادی معتقدند ذکر نام خدا در حضور همگان و تظاهر به دینداری نشانه تندروی در محق دانستن خود یا ریا کاری است. احتمالا چنین رفتاری فقط از پیروان فرقه های فرعی مثل «مسیحیان پیرو عقیده آدونتیست روز هفتم »، ] ,(Seventh Day Adventists) شاهدان یهوه »، ( و «پیروان عید گلریزان یا پنجاهه مسیحیان »، (Pentecostals) مشاهده می شود که هویت آنها را نشان می دهد. قطع نظر از واقعیت، یا به عبارت دیگر، استنباط، لغت «متمایز» واژه مناسبی است. آنچه در یک فرهنگ «متمایز» شمرده می شود ممکن است در فرهنگی دیگر، معیاری غیر معمول باشد. مشاهده اعمال مذهبی و ذکر دایم نام خداوند نزد عموم مسلمانان امری طبیعی و عادی است. از این رو، مسلمانان از یک سو به عنوان فرقه اقلیتها با تمام مفاهیم ضمنی آن و بدون ذکر پیشینه تاریخی، فرهنگی یا تمدن، و از سوی دیگر به عنوان اعضای فعال توطئه ای هولناک و بین المللی در معرض بی مهری قرار می گیرند و ارزشهایی که مسلمانان حاضر مظهر آنند نادیده گرفته می شوند.
مهم آن که با توجه به ملاحظات فوق، سوء ظن و عدم تمایل نسبت به اسلام از نظر تاریخی دارای ریشه های عمیقتری است و تا حد زیادی از تصویری نشات می گیرد که دیدگان بسیاری از غربیان همچون نیم سایه ای از اسلام و مسلمین به ذهن سپرده است. این تصویر، تاریخی طولانی دارد و بسیاری از جزئیات مساله از جمله چگونگی تشکیل آن در اثری درج شده است که به خدشه دار کردن مساله کمک می کند; اثری از نورمن دانیل، (Norman Daniel) به نام تصویری از رابطه اسلام و غرب. (19) عنوان این کتاب می رساند که تاکید باید بر اسلام باشد نه بر مسلمین. معمولا روابط سالم و طولانی بین افراد برقرار بوده است نه بین ادیان. برنارد شاو و در جایی به این نکته اشاره می کند که صلیبیان غالبا ساراسن ها (42) را از خود برتر می شمردند.
نکاتی در باب رابطه میان مسلمانان و جامعه غیر دینی
افرادی که از اروپا به استرالیا مهاجرت کرده اند با مسلمانان ارتباط شخصی یا فردی ندارند. آنها با طیفی گسترده مواجه می شوند که هویت «آسیایی » دارند و از کشورهایی چون اندونزی، پاکستان، فیلیپین یا چین به استرالیا آمده اند. در چنین سطحی از ارتباط، نیاز به شناسایی دین افراد نیست و پرسش درباره آن در دیدارهایی روزمره حاکی از بی نزاکتی فرد است. در این مرحله نمی توان از ارتباط مسلمان با مسلمان سخن گفت چه رسد به ارتباط مسیحی و مسلمان. ماهیت ارتباط میان پیروان ادیان یا فرقه های مختلف معمولا از طریق واکنش شخصی، ماهیت گروه، و در مواردی رابطه شغلی مشخص می شود. حتی هنگام برقراری ارتباطهای دوستانه و رسیدن به مرحله «صرف نوشیدنی »، پرسش درباره دین افراد مطرح نمی شود. اگر چنین پرسشی مطرح شود پاسخ آن معمولا جمله: «اوه، جالب است »، یا شاید حتی فقط کلمه «اوه!» خواهد بود. در این جا موضوع گفتگو عوض می شود. در عین حال در برخی شرایط، بحث درباره رعایت شؤون مذهبی اجتناب ناپذیر است. در دین اسلام، دستورات عبادی به علایم اقتصادی مشهود و صوری نیاز دارد. نماز، روزه، پوشش اسلامی و حرمت برخی از خوردنیها و نوشیدنیها از آن جمله است. اسلام سالشماری ویژه مرکب از یک سال یا دوازده ماه قمری با روزها و جشنهای مذهبی منحصر به خود دارد که تمام آنها هویت مسلمانان را به صورت «قومی جدا از دیگر اقوام » معرفی می کند. لذا فرد مسلمان ودر مواقعی از روز، هفته و سال، اعتقادات مذهبی خود را به نمایش می گذارد به گونه ای که او را از جامعه غیر مسلمان پیرامون خود متمایز می سازد. در مجامع غیر دینی یا حتی از دیدگاه رسوم مذهبی فاقد چنین دستورات عبادی، این اعتقادات ممکن است یا نوعی مقدس مآبی برای جلب احترام دیگران تلقی و در نتیجه سبب ایجاد تنفر شود و یا بی اعتنایی مشاهده گر را در پی داشته باشد.
نمازهای پنجگانه یومیه، روزه، و نقشی که جشنهای بزرگ در جامعه مسلمانان دارد با کار عادی روزانه که با مراسم مذهبی ارتباطی ندارد در محل کار با هم می آمیزند. آن گاه نیاز به تسهیلات مناسب و تعدیل نوع کار احساس می شود. بوما با طرح پرسشهایی درباره آنچه ذکر شده از پاسخ دهندگان خود به این نتیجه می رسد که کارفرمایان و کارگران غالبا با هم همکاری می کنند و آماده کمک به یکدیگرند; به خواسته های مسلمانان با نهایت احترام نسبت به آنها و اسلام پاسخ می دهند. در عین حال که این نتیجه نوید بخش است تشخیص عینی بودن نمونه های آن کار ساده ای نیست. (20) حالت آرمانی آن است که شرایط نقره کاران عهد فاطمیان مصر تکرار شود; و آن زمانی بود که یهودیان جمعه ها کار می کردند و در کار و سود حاصل با مسلمانان شریک می شدند و مسلمانان روزهای شنبه کار می کردند و در کار و درآمد حاصل با یهودیان مشارکت داشتند. (21)
اما اکنون در قرن سیزدهم نیستیم و نیازها و مشکلات تفاوت کرده است. بااین همه، مسائل جامعه امروز اهمیت دارند. اگر جایگاه مسلمانان به لحاظ فعالیتهای اجتماعی به درستی شناخته نشود، آنها را در استرالیا گروهی حاشیه ای تلقی می کنند. لذا مشکلات، واقعی به نظر می رسند. کارفرمایان با مساله ای جدید مواجه هستند جشنهای سنتی مسیحیان و عید پاک آن چنان عادی شده اند که حالت مذهبی خود را از دست داده اند. تلقی آنها به عنوان روزهای مقدس یا روزهای تعطیل تفاوتی ندارد و به میزان عقیده و ایمان فرد بستگی دارد. مشکل برخورد اوقات ادای نماز با ساعات کار وجود ندارد. در صورت بروز چنین مشکلی، از نظر مسلمانان زمان وعده های نماز را می توان تنظیم کرد به گونه ای که اوقات نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا با هم تلفیق شوند. بجز مواردی که کارگران در شیفت کاری قرار دارند، نماز صبح را می توان قبل از ترک خانه و نماز شب را بعد از بازگشت به خانه ادا کرد. در این حالت، وقت شرعی برای ادای نماز ظهر حدود سه ساعت و برای ادای نماز عصر نیز سه ساعت است. به علاوه، از آنجا که اوقات شرعی با تابش آفتاب تنظیم می شود فقط نماز ظهر را باید در محل کار خواند و نماز عصر را در نیمه تابستان به دلیل جلو کشیدن ساعت می توان تا ساعت 5/7 بعدازظهر به جای آورد. در عین حال، اختصاص مکانی برای ادای نماز و فراهم ساختن امکانات وضو گرفتن، هم برای مردان و هم برای زنان، ضروری است. البته برای شستن پا نیاز به لوله کشی خاصی نیست زیرا شستشوی پا هنگام وضو همیشه واجب نبوده است. در برخی موارد، مسح کفشها کفایت می کند. (43) و البته بهتر است نماز در اول قت خوانده شود. اما این خواسته، همان گونه که دستورات فقهی نیز تایید می کند، همیشه عملی نیست. فراهم آوردن شرایط مذهبی به حسن نیت و درک دو جانبه همراه شناخت دستورات فقهی، که بر واقعیتها استوار است نیاز دارد.
روزه گرفتن در ساعاتی از روزهای ماه رمضان، یعنی از زمانی که خط سفیدی به باریکی نخ میان تاریکی آسمان شب وافق خاور قرار می گیرد تا غروب آفتاب، مشکلات بزرگتری پدید می آورد. در روزهای کوتاه فصل زمستان، حداقل در بخش جنوبی قاره استرالیا، نیازی به تخفیف فرایض روزه برای جوانان و افراد سالم نیست، اما در ماههای فصل تابستان که شبها کوتاه و طول ساعات روز زیاد است، روزه دار کمتر می خوابد و متجاوز از هفده ساعت روزه دارد که دمای بالای هوا کار را دشوارتر می کند. این واقعیتها نیازمند اعطای تسهیلاتی به کارمندان و کارگران یا لااقل داشتن شناخت از سوی مدیر مؤسسه است. هر چند دستورات فقهی در مورد روزه گرفتن با انعطاف پذیری واقع بینانه ای همراه است، برای اغلب مسلمانان روزه بخشی از زندگی آنها به عنوان عضوی از جامعه مسلمین محسوب می شود و آزمایشی است که باید آن را با تمام دشواریهایش پذیرفت. ماه صیام با یکی از جشنهای بزرگ مسلمین به پایان می رسد. این عید و عید قربان در خون مسلمانان جاری است و غفلت از آن دو به هر دلیلی هم متلاشی شدن زندگی خانوادگی و هم آسیب رساندن به سلامت روان را در پی دارد. کارگران مسلمان باید بتوانند بدون احساس ضعف یا زیان در این جشنها شرکت کنند.
شرایط تغذیه نیز با مشکلات فوق مشابه است. تمام سالنهای غذاخوری در محل کار نمی توانند گوشت حلال تهیه کنند. هر چند، ماهی، تخم مرغ و غذاهای گیاهی در رستورانها تهیه می شود، عده ای خوردن آنها را به دلیل مجاورت با غذاهای حاوی گوشت خوک جایز نمی دانند. مشکلات مربوط به تحریم برخی از خوردنی ها در محل کار نیز وجود دارد. صرف مشروبات الکلی هنگام تفریح و استراحت بعد از کار برای بسیاری از مردم استرالیا حایز اهمیت زیاد است. [...]
مساله بعد، مساله پوشاک است. این مشکل به طور کلی برای مردان نیست اما برای زنان مسلمان و متعهدی که پوشش تمام بدن به استثنای صورت و دستها را واجب می دانتد مساله ای وجدانی محسوب می شود. این شیوه لباس پوشیدن در آن محیط غالبا عجیب به نظر می رسد. گاه به خود نمایی بیش از حد تعبیر می شود و طبیعی و واقعی بودن آن یا شایستگی های فرد محجبه از نظرها پنهان می ماند. لذا کارفرمای آینده نگر یا به دلیل تعصب و یا با توجه به مختل شدن آرامش مردم عادی جامعه، از استخدام چنین افرادی امتناع می کند.
کودکانی که به مدرسه می روند نیز وضعیت مشابهی دارند. مساله مورد توجه پدران و مادران این است که فرزندانشان از امکانات و تسهیلات محیط آموزشی در مورد وضو گرفتن و ادای نماز برخوردار باشند; در تهیه غذای حلال هم چنین مشکلاتی وجود دارد. برخی از معروفترین تهیه کنندگان ساندویچ برای کودکان استرالیایی از فرآورده های گوشتی حرام از جمله گوشت خوک استفاده می کنند. حتی در اماکنی که غذاهای گیاهی و دیگر فرآورده های حلال وجود دارد به دلیل مجاورت با خوراکیهای حرام، عدم تماس آنها با یکدیگر و یا قرار دادن آنها در ظرفهای جداگانه مساله را حل نمی کند. هنگام بازدید از کارخانه های «مک دونالد» یا شرکت در سایر فعالیتهای اجتماعی مثل گردشهای دسته جمعی یا مراسم کباب خوران یا خوابیدن با دوستان نیز عرق مذهبی مسلمانان به جوش می آید. برای دخترانی که به سن بلوغ رسیده اند مساله حجاب به مشکل حادی تبدیل می شود. حفظ حجاب، حضور در کلاسهای مختلط، نوع لباس در ساعت ورزش، و در صورتی که برنامه مدرسه ای اقتضا کند، شنا در استخر مختلط می تواند در جدی بودن مساله دخیل باشد. اعضای جامعه مسلمانان، قبل از آن که نگران وضع خود باشند نگران حال فرزندان خویشند چرا که فرزندان برای حفظ ایمان نیاز به حمایت و محافظت دارند و بیش از بزرگسالان آسیب پذیرند.
چند مدرسه تسهیلات لازم در این مورد را تا حد امکان فراهم می کنند. مدیران مدارس حتی الامکان خواستار راهنمایی والدین در نحوه پذیرش و ادغام کودکان مسلمان با سایر کودکان می باشند. عده ای از معلمان غیر مسلمان تا حدی سبت به دانش آموزان مسلمانشان توجه صادقانه دارند و آنها را برای ادای نماز ظهر به مکانهای خصوصی هدایت می کنند.
مسائل یاد شده بسیار قابل تعمق است. راه حل های فوری برای آنها وجود ندارد. خاصه این که جوامع مسلمانان در مورد سازگاری با محیط، خود با یکدیگر اختلاف نظر دارند، زیرا آنان نیز باید در جستجوی راهی برای زیستن در این شرایط باشند. گروهی ترجیح می دهند با تعداد بیشتری از مردم استرالیا ارتباط نزدیک برقرار کنند و به دیدگاهی باز و مطمئن نسبت به جهان پیرامون خود دست یابند. گروهی دیگر احساس می کنند به فضایی اسلامی نیاز دارند که بتوانند در آنجامسلمانی واقعی باشند. عده ای به تفسیر کلی تمایل دارند و عده ای دیگر طرفدار رعایت احتیاط بیشتر در تفسیر معیارهای اخلاقی موجود در سنتهای خاص اسلامی هستند. در مجموع همه به نحوی باید شیوه هایی برای پاسخ به موقعیتهای تازه جستجو کنند و در عین حال به آنچه که جوهر ارزشهای متعالی اسلام نامیده می شود پایبند باشند. گاه مساله دردناک است و گاه درد به حادترین شکل ظاهر می شود و آن زمانی است که مسلمانی با یک غیرمسلمان ازدواج می کند. یا ازدواج یک دختر مسلمان را با فردی غیرمسلمان باید تحمل کرد و یا خطر فروپاشی جبران ناپذیر خانواده و بسا وضعی وخیمتر از آن را به جان خرید. (22)
ارتباط مسلمانان با غیرمسلمانان استرالیایی همیشگی و مداوم است. آنچه بر پیشرفت یا عدم پیشرفت این روند دلالت می کند بر مبنای مصاحبه های معتبر یا غیر معتبر و یا بر پایه نقل قول است. با این همه، در مواردی برای حمایت از اقلیتهای دینی مقرراتی وضع می شود. مثلا بخش «خدمات عمومی ویلز جدید جنوبی » در بخشنامه ای به سرپرستان ادارات از آنها خواسته است زمان کافی برای انجام فرایض دینی در اختیار اقلیتهای دینی قرار دهند. بسیاری از کارفرمایان بخشهای خصوصی نیز همین نظر را دارند. (23)
تا این جا درباره ازدواج مسلمانان با غیرمسلمانان استرالیا و در باب نهادهای غیرمذهبی این کشور بحث کردیم و گفتیم گاه توجه کارفرما به تعهد دینی یا احترام به ارزشهای دینی مسلمانان سودمند می افتد. برای این که به رابطه میان مسلمانان و مسیحیان در حیطه دین بازگردیم نکاتی چند را باید مورد توجه قرار دهیم. یک نکته تعریف کلمه «مسیحی » است. این کلمه یک واژه بسته نیست بلکه همانند چتری فرقه های اصلی مسیحیان نظیر کاتولیک، ارتدکس، انگلیکان و مسیحیان متحد و نیز گروههای فرعی دیگری چون «پیروان عقیده آدونتیست روز هفتم »، «شاهدان یهوه »، «ساینتولوژیست ها [علم گرایان]» (44) ،پیروان سوئیدنبرگ، (Swedenborgians) یا گروههای مختلفی از «پیروان عید گلریزان یا پنجاهه مسیحیان » را زیر پوشش خود دارد.
فرقه گرایی نیمه اول قرن نوزدهم، بنا به مستندات کلیساهای برجسته، جای خود را به درک جوامع دینی از یکدیگر بر مبنای ایمان و اعتقاد تکامل بخش، نه متضاد، داده است. محبت و دوستی تا حد بسیار زیادی جای رقابت و رنجش را گرفته است. این تغییر در نگرش تا سنتهای دینی خارج از حوزه مسیحیت گسترش یافته است و یهودیت و دیگر ادیان مهاجر از خارج اروپا مثل اسلام، آیین هندو، آئین بودا، کیش سیک و نظایر آنها را که ادیان تازه ای در جامعه استرالیا محسوب می شوند در برمی گیرد. گسترش مشابهی در اروپا شکل گرفته است. در کشورهایی چون لوکزامبورگ و بلژیک می توان پوسترهای حاوی شعارهای اسلامی را با این مضمون مشاهده کرد: «سعی کنید با همسایگان جدید خود آشنا شوید».
در موارد زیادی این گسترش فوق تصور است و به صورت استقبال و حمایت این جوامع مؤمن در محیطی جدید تجلی می کند. بنابراین تصادفی نیست که بوما مؤلف کتاب مساجد و استقرار مسلمانان در استرالیا خود یک کشیش است. اثر او که منبع ارزشمندی برای نگارش این مقاله بوده است، استقرار مسلمانان در استرالیا را نوعی خیر و برکت برای مردم این کشور می داند. کار بارز او آن است که می تواند علیه دیدگاهی رایج به نحوی مؤثر بحث کند; دیدگاهی که می گوید تحمل و آزاد اندیشی افراد بی دین در برابر تکثر فرهنگها از افراد دین دار بیشتر است. (24)
سازمانهای متعددی آماده اند که پیرامون درک مذهبی دو جانبه بحث کنند. از میان آنها می توان به کنفرانس جهانی دین و صلح اشاره کرد که در فعال شدن گروههای حامل مهاجران جدید نقشی پیشتاز دارد. این سازمان چند کنفرانس برگزار کرده و جزوه های مختلفی در باب ایجاد زمینه تفاهم بین المذاهب و احترام دوجانبه به فعالیتهای عملی از قبیل کمک به استقرار افراد و بررسی شایستگی دولت در تامین آتیه مهاجران جدید منتشر نموده است. عناوین انتشارات این سازمانها هدفهای آنها را به خوبی نشان می دهد; مثل عنوانهایی چون: همراه دیگر ادیان: راهنمای زیستن با ادیان دیگر; کثرت گرایی دینی در جامعه آزاد; رویارویی ادیان; اعتقاد به جامعه کثرت گرا و راهنمای گفتگو با پیروان ادیان زنده. (25)
نخستین جزوه فوق، گزارشی از دو ابتکار عمل ارائه می دهد، یکی درباره برقراری روابط گروهها در شهر اسپرینگویل، ( Springvale) در نزدیکی ملبورن است. اجتماع علمای ادیان سبب تشکیل نشستهایی می شد، یک نشست برای ادای نماز و نشستی دیگر به منظور بحث پیرامون مسایل سالانه شهری. ابتکار عمل دوم، برگزاری برنامه های گفتگو در مسجد پریستون، (Preston) در ملبورن بود. موضوع بحث یکی از جلسات: «برداشتهای مذهبی درباره مقام انسان » بود که اداره آن را یک مسلمان و یک مسیحی بر عهده داشتند. امام مسجد و روحانی محل و اعضای گروهشان با هم عهده دار برگزاری جلسات هستند. امام مسجد پریستون به نام «سید فهمی » یکی از مشهورترین و محترمترین امامان مساجد در استرالیاست. (26)
نمونه های دیگری از این نوع تماسها قابل ذکر است. در سرزمین های ویلز جدید جنوبی و ویکتوریا جلسات دو سالانه سران جمعیت های ادیان مختلف برای بحث پیرامون مسائل محلی تشکیل می شوند. در ویلز جدید جنوبی، گروهی به بررسی جبران خسارتهای ناشی از نژادپرستی و بدگویی از نژادها می پردازند و در ویکتوریا درباره رویکرد کلی نسبت به کشتن از روی ترحم کار می کنند. یونیسف با تشکیل گروههای گفتگو میان ادیان در باب مسائل کودکان جنوب شرق آسیا مطالعه می کند. حدود 18 ماه قبل «سازمان جهانی دین و صلح » از چندره مظفر دعوت کرد برای ایراد سخنرانی; با عنوان «منزلت دینی و انسانی: حقوق و مسؤولیتها» به استرالیا سفر کند.
با این همه، تاکنون جلسات تشکیل شده برای گفتگو در باب مسائل دینی بسیار اندک بوده است. بنا به گفته حنیفه دین، جوامع مسلمان استرالیا از یک سو در این مرحله اساسا با مسائل مربوط، به زندگی خود مواجه هستند و از سوی دیگر، در میان آنها عده روشنفکران طبقه متوسط در مقایسه با جوامع مسلمان اروپا کمتر است. (27) لذا تا این زمان نباید انتظار داشته باشیم که انواع ارتباطهای رایج گروهها در اروپا، در استرالیا نیز برقرار باشد چرا که مثلا در انگلستان مؤسسه ای به نام «مرکز مطالعه ارتباطهای مسلمانان و مسیحیان » در مدارس عالی سلی اوک، (Selly Oak) در شهر بیرمنگام در نتیجه همان ارتباط تشکیل شده است.
در عین حال هر چند تعداد این موسسات هنوز در استرالیا اندک است، شناخت فزاینده ارزشها و بینشهای مذهبی در رسوم دینی اقلیتهای استرالیا وجود دارد و ارزشهای انسانی و اجتماعی در عرف فرهنگی آنها تجلی می کند. راه یافتن برخی موضوعات و مضامین فرهنگ و ادب اسلامی به زبان انگلیسی در ادبیات استرالیا شاهدی بر این ادعاست.
با عنوان منطق الطیر استرالیایی است. (28) این شاعر مضمون شعر خود را از شعر «منطق الطیر» فریدالدین عطار (ف 618 ه. ق) که شعری سنتی و عرفانی به زبان فارسی است اقتباس کرده و به قالب شعر مرسوم در ادبیات استرالیا درآورده است. کبوتر صحرایی به ندای هدهد سلیمان مستقر در نیشابور دور دست «از میان پرده های سایه گستر زمان و مکان » پاسخ می دهد و پرندگان استرالیا را گرد آورده تحت رهبری خود در می آورد. او پرندگان را به سفری روحانی دعوت می کند، سفری که در آن با هم پیمان می بندند که حرکت بالهایشان هماهنگ باشد، پرواز کنان، دلها را به سوی نور روانه می کنیم.
و آرام، آرام، پنهان ترین خطاها و غمها را به یاد می آوریم.
در حالی پرواز می کنیم که باتلاقهای غم انگیز و سوزان این سرزمین برهوت و رعب آور; و نیز دریاها و رودها و آسمان پرخفقان و درختان فولادین را زیر پا داریم.
به شیوه داستان عطار، در حالی که هدهد راهبری پرندگان را عهده دار است، در مسابقه ای امدادی، آنها را به مزار عطار می برد و یکی از پرندگان، قوش، دسته ای از نرم ترین پشمهای بره را به عنوان هدیه در دست دارد:
ما با دل روشن و خاکی خود بر فراز اکالیپتوسهای زبر و قلمی پرواز می کنیم;
آن گاه در وصف عقاب گری که به سوی شمال به پرواز درآمده و هدیه را با خود دارد می گوید:
هماهنگ با امواج غلطان اقیانوسها در میان ابرهای سرگردان از باد موسمی در حالی که از گرما، و شدت توفانهای سرسخت تکه تکه می شود بال زنان به سوی هرمز راه می گشاید.
اینک نوت به عقاب طلایی می رسد که هدیه ای شامل یک دسته از نرم ترین پشمها را حمل کند تا به مزار عطار، آن شاعر عارف و بزرگ که سخنش الهام بخش آنها بوده است به نیشابور برساند و به نشانه عشق و احترام مردم استرالیا به یکی از چهره های درخشان معنویت بدهد.
لذا در این جا پیشرفتی احساس می شود. شاید اگر به سالهای قانون «سیاست استرالیای سفید» باز گردیم، بتوان گفت این کشور به مرحله مطلوب ترین وضعیت رسیده باشد. اما هنوز مشکلات زیادی در پیش است. از دیدگاه مردم کانبرا که غالبا از زندگی واقعی در این سرزمین حکایت می کند، شناخت دقیق این مشکلات ساده نیست. تعدادی از سازمانها در بخشهای مختلف استرالیا دیدگاهی نژادپرستانه دارند. این قبیل مسائل از یک لحاظ کمتر از سایر مسائل مشکل ساز هستند زیرا شناسایی آنها ساده است. اما در میان گروههای غیر اروپایی، نوعی عدم اعتماد خود آگاهانه و موروثی وجود دارد که هر از گاهی به ایجاد تنش و پیامدهای غیرقابل پیش بینی منجر می شود. در این مورد می توان از جنگ خلیج فارس نام برد. این موردی خاص بود اما سبب بروز رفتار کاملا نامعقول در چند نقطه غیرعادی استرالیا از جمله حوالی سیدنی شد. عده ای با لباس احتمالا عربی به خیابانها ریختند و دست به عملیات ایذایی زدند. عامل این گونه واکنشها را می توان فقط در اسکان غیرعادی مردمانی با فرهنگها و نژادهای گوناگون و ویژگیهای موروثی خاص خود دانست. چنین اعمالی توجیه دیگری ندارد، عراق با داشتن دولتی غیرمذهبی (حزب بعث را حزبی غیرمذهبی می دانند) به دولتی اسلامی حمله می کند و به تهدید متولی اماکن مقدس اسلامی می پردازد و افرادی با ظاهر عربی در خیابانها مورد حمله قرار می گیرند! حتی به عربهای مسیحی نیز حمله می شود! حقیقت عینی آن است که هیچ جامعه یا فرهنگی از چنین رفتارهای نابهنجاری کاملا در امان نیست.
گذشته از این، هر چند ذکر شواهد کاری دشوار است، موارد رنجش به اندازه کافی وجود دارد. حنیفه دین به ذکر چند نمونه پراکنده از غرور کورکورانه به بهای از دست رفتن آبروی مسلمانان می پردازد. او می گوید یک زوج استرالیایی را در کافه ای در سیدنی می بیند و برای آنها توضیح می دهد که به نوشتن کتابی درباره وضع مسلمانان در استرالیا اشتغال دارد. آن دو لب به انتقاد می گشایند و از غرور زنان محجبه شکوه می کنند: «آنها فکر می کنند که هستند؟ فکر می کنند در چه محیطی سکونت دارند؟ لبهای گوینده حالتی تمسخر آمیز داشت.» (29)
حنیفه دین به شرخ تجربه زنی می پردازد محجبه لبنانی تبار و مقیم استرالیا که در دانشکده محلی خود به تحصیل در رشته ای در زمینه رشد جمعیت اشتغال داشته. انتظار زن لبنانی ملاقات و گفتگو با زنان غیر مسلمان بوده اما هنگام حضور در هر کلاس گویی به میدان مبارزه دعوت می شده است. در کلاس از او سؤالهایی از این قبیل می پرسیدند; آن کیسه چیست که روی سرت انداخته ای؟ آیا با پیرشدن تو، شوهرت زن دوم یا سومی نمی گیرد؟ آیا هنگام خوابیدن هم چادر به سر داری؟...
وقتی زن محجبه لبنانی در گفتگویی کلاسی روابط جنسی نامشروع در غرب را محکوم می کند، از آنجا که نظر او مخالف خواسته های خانمی از همکلاسی هاست، همکلاسی اش نظر او را به مدیریت دانشکده منعکس می کند و استاد مربوطه به خانم توصیه می کند مقررات مربوط به احترام به عقاید دیگران را مطالعه کند.» (30)
گزارش این قبیل مشکلات بدون رجوع به بخشهایی از رسانه های چاپی یا الکترونیکی و توجه به تمایل رسانه ها به کاستن از اهمیت مسائل پیچیده و شوق آنها به ارائه تصاویری نفرت برانگیز از اسلام، ناقص و ناتمام خواهد بود. در میان این تصاویر، اسلام انتزاعی قرار دارد که به شکل واژه ای چند بعدی موجب بروز واکنشهایی از بی اعتمادی و بیم می شود; اسلامی که بر تعهد و ایثار در برابر خداوند و ارزشهای ناشناخته انسانی تاکید می کند. جای انکار نیست که عده ای از مسلمانان انحصارگرا با خصومت ایدئولوژیک نسبت به جامعه استرالیایی ها (و مسیحیان) در موارد مختلف به بیان دیدگاههای خود می پردازند. اما چیزی بیش از این نمی توان گفت که کار آنها مشابه دفاعی است که روستاییان استرالیایی از حق خود می کنند. واقعیت تلخی را بپذیریم که همه گروهها انسان هستند، ضعفهای انسان را دارند و با توسل به نژاد و مذهب، دستاویزی برای ارضای تشنگی قدرت فراهم می آورند.
نتیجه گیری
شاید نتوان گفت وضعیتی که در استرالیا وجود دارد نمونه ای از تقابل دو تمدن مسلمانان و مسیحیان است، زیرا هنوز جای پیشرفت به چشم می خورد; در مواردی می توان سوء تفاهم ها و تنش ها را از میان برداشت تا مسلمانان در کنار سایر اقلیتها به جایگاهی موجه و مطلوب در پیوندهای گوناگون اقوام و فرهنگهای بایسته استرالیا برسند. یک راه شناساندن هرچه بیشتر وجوه مشترک میان سنتهای مسیحیان و مسلمانان به مردم استرالیاست. آنها باید بدانند این دو آیین از نظر اجتماعی، ارزشهای اخلاقی، محوریت و ثبات خانواده و اهداف عدالت اجتماعی دارای مشترکاتی هستند. و شاید بتوانیم بپذیریم در موارد زیادی، ارزشهای اخلاقی مسیحیت که پیروان آن به عنوان چراغ راه هدایت در زندگی از آنها یاد می کنند در بین مسلمانان استرالیا بیش از مسیحیان آن دیار مورد ملاحظه و شناسایی قرار گرفته است. به قول حنیفه دین: شگفت این است که تاکید اسلام بر اخلاق و ارزشهای خانواده در خطوط اصلی با ارزشهای جامعه انگلیسیان وجوه مشترک زیادی دارد اما هیچ گاه از آن ذکری نمی شود. (31) مبالغه نیست که بگوییم به رغم نظر رایج در باب ساده بودن امر طلاق در دین اسلام، ازدواج مسلمانان استرالیا با ثبات تر از ازدواج ساکنان انگلیسی تبار آنجاست.
اما در مسائل اعتقادی نیز، به رغم تفاوتهای عمیق میان دو کیش پیرامون ماهیت و محوریت حضرت مسیح (ع)، به مباحث مشابهی برمی خوریم. من در آغاز این مقاله، نخستین بند از سرودی کهن و پرآوازه انگلیسی را که بر اساس اعتقادات مندرج در زبور داوود ساخته شده است نقل کردم. هر گروه مسیحی معتقد با خواندن این سرود در روزهای یکشنبه می تواند هم طنین بودن کلمات آن را با زیباترین نامها (اسماء الحسنی) یا صفات ذاتی باریتعالی احساس کند (این احساس ممکن است در شرایط عکس نیز پدید آید!) لذا کلمه immortal معادل الباقی، wise معادل الحکیم، light معادل النور، most glorious معادل المجید، almighty معادل القدیر، victorious معادل القهار، معادل القدیم و great name احتمالا معادل اصطلاح اسلامی الاسم الاعظم قرار می گیرند که از مشهورترین اسمای الهی هستند و فقط ذات باریتعالی و برخی از خواص بر آنها واقف اند.
در دیگر حیطه های کلامی مشترک، تجدید حیات انسان در محور بحث قرار دارد. برای مسیحیان قابل درک نیست که بزرگترین دلیل مخالفت اعراب [دوران جاهلیت] با حضرت محمد (ص) هنگام ایراد نخستین خطابه اش، پای بندی قرآن به فرارسیدن قیامت و روز جزا بوده باشد. او به بخشوده شدن گناهان و اعتقاد مشترک به چهار چیز: مرگ، روز جزا، بهشت، دوزخ نیز اشاره کرده است. گاه مساله لجاجت انسانها، عده ای را به جدالی سخت در باب آنچه مورد توافق آنهاست می کشاند و هریک دیگری را به درک نادرست یا ارائه دلایل نادرست متهم می کند.
این نوع درک و برداشت از عناصر مشترک موجود در سنتهای گوناگون را باید از مسیر نظام آموزشی اشاعه دهیم و معلمان علوم دینی و مؤلفان کتابهای درسی در سطوح مختلف دارای مسؤولیت خاص باشند. (32) ضرورت ایجاب می کند زمینه های اختلاف را پشت سرگذاریم و به این درک برسیم که می توان از عناصر مشترکی کمک گرفت. این هدف نباید از مسیر ارائه بی تاثیر ارزشهای اصولی و اعتقادات مذهبی و بدون داشتن تعهد نسبت به تحقق بخشیدن آنها یا در نظر گرفتن مشترکات انسانی انسانها دنبال شود. شرایط عصر کنونی بسیار پیچیده تر از روزگارانی است که در نگرش اصلی حکایت از دو رویکرد عالمانه داشت: دایر بر اینکه تمامی ادیان بجز آیین من به راه خطا می روند; یا تمامی ادیان به طور یکسان باطلند.
بنابراین اگر می خواهیم به بررسی اسلام بپردازیم باید بکوشیم برای تعهد در برابر آن به تجربه ای جایگزین دست یابیم، واکنش کسانی که کلمات قرآن را نخستین بار از دهان رسول خدا (ص) شنیده اند درک کنیم و از این راه به وجود نقاط ارتباطی پی ببریم و ازرشها و مفاهیم کلامی مشترک را بشناسیم.
امید انسان این است که میان افرادی با پیشینه های مختلف اما گرد آمده در یک سرزمین، وحدتی کامل برقرار شود و واکنشهای مثبت آنها نسبت به یکدیگر به درک روشن تر ارزشهای اصلی و مشترکی که در پس اشکال گوناگون فرهنگی نهفته است بینجامد. مردم باید سعی کنند به فرهنگ و سنت یکدیگر دست یابند و ارزشها و آرمانهای مشترک را بشناسند. آن گاه به این نتیجه می رسند که سنتهای گوناگون مذهبی، منبع متعالی و بی پایانی برای چنین ارزشهایی به شمار می آیند و وسایل برقراری اصول یا نظم در زندگی اجتماعی را فراهم می آورند. اهمیت این چالش برای بی دینان به همان اندازه زیاد است که برای دینداران. در این زمینه، مسؤولیت رهبران مذهبی بسیاری سنگین است.
در حقیقت اکنون بسیاری از جوامع مسیحی برای درک و فهم اصول اعتقادی، ارزشهای اخلاق و مقررات اجتماعی تعالیم اسلام اهمیت قائلند. آنها مسلمانان را طرفداران وحدت هرچه بیشتر می دانند و آن گونه که در دعای یکشنبه مسیحیان آمد، مسلمین را از گروه خداپرستان مشمول لطف و عنایت خداوند می شناسند. در محافلی چون عروسی، غسل تعمید و مراسم تدفین که افرادی از ادیان و فرقه های مختلف از جمله میهمانان مسلمان حضور دارند گاه آیاتی از قرآن تلاوت می شود. یکی از روحانیون عالم، بصیر والا مقام مسیحی به نام لوئی ماسینیون (45) سوره فاتحة الکتاب را دعای مشترکی برای تبار ابراهیم علیه السلام می دانست.
لذا امیدواریم اقلیتهای مسلمانان استرالیا با ارائه سنتی نواز معنویات، در پی ریزی وحدت و تفاهمی واقعا مؤثر بکوشند و به پیروان دیگر ادیان فرصت دهند تا با مرور تعهدات فردی خود به غنای هرچه بیشتر دست یابند. شاید از این رو، کافران نیز به دین و ایمان برسند. آخرین کلام را از قرآن بشنویم که می گوید:
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبآئل لتعارفو ان اکرمکم عند الله اتقیکم ان الله علیم خبیر.
پی نوشتها:
1- گری بوما، مساجد و استقرار مسلمانان در استرالیا، BIPR مشترک المنافع استرالیا، 1995، ص 16-17.
2- بوما، مساجد، ص 27.
3- همان، ص 29- 30 و 37.
4- همان، ص 37.
5- همان، ص 23.
6- لارنس و فیتز جرالد، «مسیحیان و مسلمانان در استرالیا»، نشریه اسلاموکریستیانا» شماره 10 (1984)، ص 163.
7- حنیفه دین، کاروانسرا، سفر در میان مسلمانان استرالیا، آلن و آنوین استرالیا، 1995 ص 3-14.
8- همان، ص 3-14.
9- همان، ص 8-10.
10- همان، ص 36.
11- همان، ص 15.
12- بوما، مساجد، ص 56. نیزرک فیتز جرالد، «مسیحیان و مسلمانان » ص 167-169.
13- همان، ص 56-57.
14- دین، کاروانسرا، ص 121- 122.
15- همان، ص 73.
16- همان، ص 63.
17- همان، ص 15.
18- بوما، مساجد، ص 16-18.
19- نورمن دانیل، تصویری از رابطه اسلام و غرب، ادینبورگ، 1960.
20- بوما، مساجد، ص 46-49. مولف به چند تجربه منفی نیز استناد می کند.
21- گواتین، س.ر، بررسیهایی پیرامون تاریخ و مؤسسات اسلامی، ای جی بریل، لیدن، 1966، ص 270.
22- دین، کاروانسرا، ص 160.
23- بوما، مساجد، ص 49.
24- بوما، مساجد، ص 88. او اشاره می کند که این مورد، عکس قضیه است: «هر اندازه دیانت مردم بیشتر بود، کمتر در معرض اعتراض خارجیان، مهاجران، یا گروههای اقلیتی نظیر همسایگان قرار می گرفتند».
25- ر.ک. با ادیان دیگر: راهنمای زندگی با سایر ادیان، جان بالداک. کنفرانس جهانی صلح و دین، مجموعه «دین در استرالیا» - شماره 4.
26- بالداک، با ادیان دیگر، ص 25، 34- 35.
27- حنیفه دین، ارتباط شخصی.
28- آن فربرین، منطق الطیر استرالیایی، بلک پپر، ملبورن، 1995.
29- دین، کاروانسرا، ص 125.
30- همان، ص 165- 166.
31- همان، ص 162.
32- بک و دیگران با استنادی نو به «بررسی ادیان در دبیرستانهای استرالیا» پرداخته اند، کند و کاو در دین، OUPANZ - ملبورن، 1997. اثری پیشتاز که در سطحی برجسته در آمریکا منتشر شده عبارت است از: ج رنارد (ویراستار). پنجره ای به سوی اسلام: کتاب مرجع در باب معنویت مسلمین و زندگی مذهبی، ناشر: دانشگاه کالیفرنیا، 1997.
33- مقاله ارائه شده به دومین سمینار بین المللی درباره «گفتگوی تمدنها» در تاریخ 2-4 سپتامبر 1996، در دانشگاه مالایا. منبع: فصل نامه «همدرد»، (Hamdard Islamicus) دوره 20، شماره 3.
34- مطابق آمار سال 1996، تعداد مسلمانان استرالیا به سیصد هزار، فرانسه شش میلیون نفر، انگلستان متجاوز از دو میلیون نفر رسیده است. منبع: 1996 ، - World Reference Atlas م.
35- مسلمانان مقیم استرالیا تشکیلاتی یکپارچه در سراسر این کشور دارند و می توان آنها را یک جامعه متحد نامید. از آن جمله: «فدراسیون شوراهای اسلامی استرالیا»، - (of Islamic Councils Australian Federation) م.
36- این قانون که در سال 1902 به تصویب حکومت فدرال رسید به ورود افراد آسیایی و رنگین پوست به استرالیا پایان می داد - م. (گیتاشناسی کشورها).
37- طرح کلمبو Colombo Plan ،برنامه ای برای همکاری توسعه اقتصادی در جنوب و جنوب شرقی آسیا بود که در سال 1951 در شهر کلمبو، سیلان (سری لانکا) آغاز به کار کرد (دائرة المعارف بین المللی وبستر ذیل کلمه . Colombo Plan
. 38- Hanifa Deen, Caravanserai, Journey Among Australian Muslims.
39- inter - faothdialogue
40- Presbyterians (شاخه ای از فرقه پروتستان).
41- طبق آمار سال 1996، 24 درصد جمعیت استرالیا پیرو هیچ دین و آیینی نیستند و اکثریت مطلق این گروه را سفید پوستان اروپایی تشکیل می دهند - م. (1996 ،. (W.R.A
42- Saracens نامی که صلیبیان به مسلمین داده بودند.
43- در فقه جعفری «مسح کردن از روی جوراب و کفش باطل است ». [توضیح المسائل، امام خمینی(ره)].
44- Scientologists پیروان نویسنده آمریکایی «ران هوبارد» (86-1911 (Ron Hubbard را گویند. پیروان فرقه «ساینتولوژی » رضایت خاطر را در یک سلسله مطالعات و کارآموزی (یادگیری تئوری و عمل) می جستند - م.
45- (1962 - 1882) Massignon, Louis خاور شناس فرانسوی که درباره علوم و معارف اسلامی تحقیق کرده و آثار متعددی به چاپ رسانده است - م.