نوجوانی برزخ میان کودکی و بزرگسالی است. دوره ی انتقالی که طی آن فرد فضای روحی کودکی را ترک می کند و وارد مرحله دیگر می شود.
دراین مرحله نوجوان علاوه بر این که با تغییرات بیولوژیکی، شناختی و رشد جنسی روبه رو است، باید خود را با انتظارات والدین، مدرسه و گروه همسالان که با سرعت تغییر می کنند سازگار کند. عده ای از روان شناسان معتقدند نوجوانی دوره ی «توفان و فشار» است، در حالی که عده ی دیگری می گویند نوجوانی الزاماً زمان توفان و فشار شدید نیست. این که نوجوانی تا چه حد طوفانی و پرفشار باشد بستگی زیادی به تقاضاها و انتظارات در حال تغییر والدین، همسالان، مدرسه، جامعه و فرهنگ دارد که نوجوانی احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه باشد. منظور از پرخاشگری، رفتار منفی است که باعث آسیب های عاطفی، روانی و جسمانی به خود، دیگران یا اشیاء و حیوانات می شود.
در پرخاشگری مستقیم آسیب زدن به دیگران به صورت آشکار و عاطفی است مثل کتک زدن برادرکوچکتر اما فرد در پرخاشگری غیر مستقیم مثل مسخره کردن، شایعه درست کردن درباره دیگران و...به شکلی مؤدبانه به دیگران آسیب های روانی و عاطفی وارد می کند.
تحقیقات نشان می دهد که پرخاشگری مستقیم در پسران و پرخاشگری غیر مستقیم در دختران رایج ترین گونه پرخاشگری است، یعنی پسران تمایل دارند از طریق پرخاشگری بدنی و کلامی به دیگران آسیب برساند و دختران بیشتر پرخاشگری ارتباطی دارند.
مواردی که سبب ساز خشم می شود
تجاوز به مالکیت فرد: زمانی که کسی بدون اجازه و با زور و قلدری یا پنهانی وسایل و متعلقات نوجوان را برمی دارد و در امور شخصی او دخالت می کند.
تحقیر کردن: مانند تمسخر کردن، بی احترامی کردن، فحش و ناسزا گفتن و...
حمله فیزیکی: مانند هل دادن، کتک زدن، فحش و ناسزا گفتن و...
طرد کردن: وقتی نوجوانی توسط فرد یا گروهی طرد می شود یا در جمع سایر همسالانش پذیرفته نمی شود.
اصرار و پافشاری برای انجام کاری: زمانی که نوجوان مایل نیست کاری را انجام دهد. ولی والدین و اطرافیانش با اصرار و زور او را مجبور به انجام کاری می کنند.
یکی از دلایل پرخاشگری نوجوانان پسر افزایش ترشح هورمون تستوسترون (معروف به هورمون پرخاشگری) در دوران بلوغ است. با افزایش ترشح این هورمون، نوجوان دچار برانگیختگی های جنسی می شود و ناتوانی در ارضای این برانگیختگی می تواند منجر به پرخاشگری شود. پایین بودن قند خون به عنوان یک عامل خصومت و تمایلات پرخاشگرانه عمل می کند.
از دیگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شیوه های تربیتی که در خانواده از ابتدای تولد به او اعمال شده است، بنگرید.
معمولاً در این خانواده ها روابط صمیمانه بین اعضا کمرنگ شده است، افراد خانواده احساس محبت و علاقه خود را به صورت کلامی و غیرکلامی به یکدیگر نشان نمی دهند و در نتیجه احساس طرد شدن و دوست داشتنی نبودن تا حد زیادی رفتار پرخاشگرانه را افزایش می دهد.
هم چنین در چنین خانواده هایی والدین در پاداش و تنبیه رفتارهای نوجوان شان طریقه ی ثابتی ندارند. یعنی وقتی والدین در حالت روانی خوبی هستند رفتارهای پرخاشگرانه را به شکل های گوناگون (توجه کردن یا برآورده کردن خواسته نوجوانان) تقویت می کنند و زمانی که والدین در حالت روانی خوبی نبوده و حوصله ندارند، همان رفتار نوجوان را تنبیه و سرزنش می کنند. از این رو شدت تنبیه به عمل و رفتار پرخاشگرانه نوجوان ارتباط چندانی ندارد، بلکه نوع احساسات والدین آن را معین می کند.
یکی از دلایل تکرار رفتار پرخاشگرانه این است که نوجوان به این نتیجه می رسد که نه تنها رفتار پرخاشگرانه منجر به پیامد بدی نمی شود. بلکه تقویت هم می شود. مثلاً والدین گاهی چون حوصله سر و صدا و فریادهای نوجوان خود را ندارند یا از رفتارهای پرخاشگرانه او می ترسند. هنگام بروز رفتار پرخاشگرانه از سوی نوجوان سریع او را به خواسته اش می رسانند تا او را آرام کنند. در نتیجه نوجوان یاد می گیرد برای رسیدن به خواسته اش پرخاشگری کند.
گاهی نوجوان تنها برای جلب توجه والدین به خود پرخاشگری می کند و والدین بدون آنکه متوجه باشند با توجه به او ( توجه مثبت مثل دلسوزی کردن) او را به خواسته اش می رسانند و به این ترتیب احتمال اینکه در دفعات بعد برای جلب توجه والدین، پرخاشگری را افزایش می دهند.
گاه تصوری که نوجوان از پدر و مادرش در این سن دارد با گذشته تفاوت پیدا می کند. او در گذشته نظر بهتری نسبت به پدر و مادر و خانواده خود داشته، اما اکنون متوجه اشتباهات و نقایص آنها می شود و همین مساله در نوجوان ایجاد بحران می کند و باعث ناسازگاری نوجوان با والدین و نپذیرفتن خواسته های آنها می شود.
سن بحرانی
دوران نوجوانی دوران جدایی از خانواده و پیوستن به گروه همسال است. اگر دوستان و افرادی که نوجوان در بیرون از خانه با آن ها دوستی می کند. افرادی پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال اینکه نوجوان پرخاشگر شود افزایش می یابد. چون نوجوان مجبور است برای پذیرفته شدن در گروه دوستان خود، ارزش ها و قوانین آنها را بپذیرد و مشابه آنها رفتار کند. جوان پرخاشگر به خاطر رفتار پرخاشگرانه و زورگویی به دیگران مخصوصاً همسالان، از سوی همسالان خود طرد می شود و در نتیجه این طرد شدن، او از همسالان خود جدا مانده و فرصت های یادگیری زیادی را که ممکن است مهارت های اجتماعی او را بهبود بخشند از دست می دهد.
به نظر می رسد اگر افرادی که نوجوان درصدد کسب تأیید آنهاست، افرادی باشند که خود به ارزش های اخلاقی و انسانی از جمله همدلی با دیگران. توجه به حقوق دیگران، خوش خلقی و... پایبند نباشند یا اینکه اگر اطرافیان نوجوان را مجبور به رعایت ارزش ها کنند یا او را به دلیل عدم رعایت ارزش ها تنبیه و تحقیرکنند، نوجوان نیز در خود نیازی برای رعایت این ارزش ها نمی بیند یا این ارزش های تحمیلی برایش تبدیل به ضد ارزش شده و ازآنها گریزان می شود.
منبع: نشریه 7 روز زندگی، شماره 117