ماهان شبکه ایرانیان

نپرسیدن عیب است

اصلاح مفاسد، هدف اصلی قیام امام حسین علیه السلام

اصلاح مفاسد، هدف اصلی قیام امام حسین علیه السلام

در وصیتی که آن حضرت برای برادرشان محمد حنفیه مرقوم فرمودند، جمله معروفی است که می فرمایند: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما» (1) یعنی من نه برای گردش و تفریح از مدینه بیرون می روم و نه برای این که فسادی در زمین راه بیندازم و ظلمی بکنم «و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی صلی الله علیه وآله » فقط برای اصلاح در امت جدم خروج می کنم. اگر دقت کنیم، در تعبیر «لطلب الاصلاح » نکته ای وجود دارد. امام (ع) نفرمود:«انما خرجت الاصلاح »، بلکه فرمود:«انما خرجت لطلب الاصلاح » یعنی من در جست وجو و در پی اصلاح هستم. نظیر این تعبیر در سخنرانی امام علیه السلام برای نخبگان و علما هم هست که فرموده بودند: «و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک » (2) این خطبه زمانی ایراد شد که هنوز صحبت از خروج و مبارزه با یزید مطرح نبود. امام علیه السلام در آخر این خطبه دعا می کنند و خطاب به خدای متعال می گویند: «پروردگارا! تو می دانی که هدف ما از این فعالیت های سیاسی جز این نیست که معالم دین تو و معیارهای اسلامی را به مردم نشان دهیم; یعنی نشان دهیم دین چیست و نشانه های آن کدام است و چگونه و با چه معیاری می توان افراد دیندار و افراد بی دین را شناخت؟ و نیز هدف ما این است که اصلاح را در بلاد تو ظاهر کنیم. کلمه «نظهر» دو معنی می تواند داشته باشد; اول این که یعنی روشن کنیم اصلاح چیست، و دیگر آن که یعنی اصلاح را تحقق بخشیم و بر فساد، ظاهر و غالب گردانیم.

کلمه اصلاح، از ماده صلاح است. صلاح در مقابل فساد می باشد و معمولا آن را در زبان فارسی «شایستگی » ترجمه می کنند. کار صالح یعنی کار شایسته و فرد صالح یعنی فرد شایسته. اصلاح به این معنا نیز در مقابل افساد و به معنی انجام کار شایسته یا برطرف کردن فساد می باشد.

اما مفهوم اصلاح که امروزه به کار می بریم، ویژگی خاصی در اصطلاحات سیاسی پیدا کرده و معادل «رفرم » (3) و در مقابل انقلاب به کار می رود. می گویند تغییراتی که در جامعه ایجاد می شود، گاه تدریجی است و آرام آرام و با آهنگ کند انجام می گیرد که در این صورت به آن «رفرم » می گویند; و کسانی را که در صدد چنین تغییراتی در جامعه برمی آیند; و کسانی را که درصدد چنین تغییراتی در جامعه برمی آیند، «اصلاح طلب » می نامند و معادل خارجی آن «رفرمیست » (4) است. در مقابل، کسانی که می خواهند دفعتا اوضاع را عوض کنند، انقلابیون هستند. انقلاب به معنی تغییر اجتماعی ناگهانی، تند و با سرعت که گاهی احیانا همراه با خشونت است، مانند انقلاب اسلامی ایران. این اصطلاح اصلاح، به عنوان اصطلاح سیاسی و در مقابل انقلاب، معنای اخصی برای اصلاح است. این اصطلاح، ریشه لغوی ندارد و اصطلاح دینی و مذهبی نیست; بلکه اصطلاح سیاسی جدیدی است که اصلاح را در مقابل انقلاب به کار می برند. مسلما این اصطلاح، جدید است و در قرآن و روایات به این معنای خاص به کار نرفته است. در جایی که سیدالشهداعلیه السلام می فرماید: «خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی » این معنای خاص را منظور نکرده اند. حرکتی که ایشان انجام داده اند، یک حرکت تدریجی، آرام و بی خشونت نبود; جنگ بود و کشته شدن و فدا کردن ده ها انسان شریف در راه آن هدف.

مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان به این نکته اشاره کردند که وقتی ما می گوییم اصلاح، معنای خاص آن را که امروزه در اصطلاح سیاسی به کار می رود نمی گوییم; بلکه منظور ما هر گونه مبارزه با فساد و رفع مفاسد است; خواه به صورت تدریجی باشد، و خواه به صورت دفعی و انقلابی. و لذا فرمودند خود انقلاب اسلامی ایران بزرگ ترین اصلاح بود; با این که در اصطلاح سیاسی امروز به آن اصلاح نمی گویند. منظور ایشان این بود که ما وقتی به اصطلاح قرآن و روایات، از اصلاح سخن می گوییم، معنای اعم آن را اراده می کنیم; چه آن اصلاح به صورت تدریجی باشد یا به صورت دفعی و انقلابی و تند و با آهنگ سریع. و به همین جهت انقلاب اسلامی هم بزرگ ترین اصلاح بود; زیرا موجب از بین رفتن مفاسد زیادی گردید; گرچه این کار نسبتا به صورت دفعی، انجام شد. البته دوران نهضت پانزده سال طول کشید تا این که سرانجام به پیروزی رسید; ولی زمانی که انقلاب پیروز شد، نظام سابق به صورت دفعی تغییر کرد و دستگاه های کشور و سیاست های سابق ناگهان متحول گردید، قانون اساسی جدید وضع شد و تحولی بنیادین و همه جانبه اتفاق افتاد.

تاثیر نظام ارزشی در مفهوم اصلاح

گفتیم واژه اصلاح در قرآن یا از ماده صلح و یا از ماده صلاح است; و تکیه بحث ما بر اصلاح از ماده «صلاح » در مقابل «فساد» است. صلاح و فساد در قرآن از عام ترین مفاهیم ارزشی هستند. از آن جا که بعضی از نوجوانان ما با این اصطلاحات آشنا نیستند، درباره مفاهیم ارزشی توضیح مختصری می دهیم. مفاهیمی را که ما به کار می گیریم، گاه درباره چیزهایی است که هست و موجود است و گاه درباره چیزهایی است که می گوییم باید چنین شود یا نباید چنان شود. مفاهیمی را که در بطن معنای آن ها «باید» و «نباید» است، مفاهیم ارزشی می گویند. کار خوب کدام است؟ کاری است که باید انجام داد. کار بد کدام است؟ کاری که نباید انجام داد. صلاح چیست؟ چیز شایسته ای است که باید در پی آن بود. فساد چیست؟ چیزی که باید جلوی آن را گرفت یا نباید آن را انجام داد. صلاح و فساد دو مفهوم ارزشی هستند; یعنی وقتی آن ها را تحلیل کنیم، در آن ها باید و نباید وجود دارد. این مفاهیم ارزشی هستند; یعنی وقتی آن ها را تحلیل کنیم، در آن ها باید و نباید وجود دارد. این مفاهیم ارزشی گاه محدود است و در مورد خاصی به کار می رود و گاه بسیار وسیع است و همه کارهای خوب یا همه کارهای بد را در برمی گیرد. به مفاهیمی که همه کارهای خوب یا همه کارهای بد را دربرمی گیرند، مفاهیم ارزشی عام گویند. در قرآن چند مفهوم ارزشی عام وجود دارد که از جمله آن ها «صلاح » و «فساد» است. از دیگر مفاهیم ارزشی عام که در قرآن به کار رفته است، مفهوم «معروف » و «منکر» است. معروف یعنی هر کار خوب، و منکر یعنی هر کار بد. «خیر» و «شر» نیز از مفاهیم عام ارزشی هستند که در قرآن کریم به کار رفته اند.

باتوجه به این که «صلاح و فساد» و «اصلاح و افساد» از مفاهیم ارزشی هستند، اگر در موردی به کار بروند، جای این سؤال باقی است که بپرسیم «اصلاح » طبق کدام نظام ارزشی؟ آیا منظور اصلاح امریکایی است یا اصلاح اسلامی؟ چرا مقام معظم رهبری فرمودند در جامعه ما اصلاح اسلامی، ایمانی و انقلابی مورد قبول همه است، اما اصلاح آمریکایی مورد قبول هیچ کس نیست؟ مگر اصلاح آمریکایی با اصلاح اسلامی چه فرقی دارد؟

جواب این است، که این که چه چیزی اصلاح به حساب آید، تابع نظام ارزشی و فرهنگی است که این واژه را به کار می برند. باید دید آن ها چه کاری را خوب و شایسته و چه کاری را بد و ناشایست می دانند؟ و چه معیاری برای سنجش خوب و بد و شایسته و ناشایست دارند؟ بنابراین، برای این که بدانیم چه کاری خوب و چه کاری بد است، ابتدا باید معیارهایمان را تعیین کنیم; یعنی ببینیم کدام نظام ارزشی را پذیرفته ایم؟ آیا نظام ارزشی اسلامی را پذیرفته ایم و می خواهیم «اصلاح » را براساس این نظام ارزشی انجام دهیم; یعنی می خواهیم هر چه اسلام می گوید خوب است، انجام دهیم و می خواهیم هر چه اسلام می گوید بد است، با آن مبارزه کنیم؟ یا آن که می خواهیم آنچه آمریکایی ها می گویند خوب است انجام دهیم، هرچند ضد اسلام باشد و کاری را که آن ها می گویند بد است، با آن مبارزه کنیم، هرچند کاری باشد که اسلام می گوید انجام بدهید؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ آری، ممکن است.

توضیح آن که همه مردم، در همه شرایط و با همه اختلاف های فرهنگی، بد بودن برخی از چیزها را نمی فهمند و قبول می کنند. مثلا اگر کسی بی جهت دیگری را بزند یا به او ناسزا بگوید، یا کسی را بی جهت ترور کند، بر خلاف قانون و بدون آن که به کسی ظلم کرده باشد، او را بکشد، مال کسی را بی جهت تصرف کند یا به ناموس کسی تجاوز کند، در این صورت همه مردم می گویند کار بدی کرده است. در واقع، همه، این قبیل مصادیق ظلم را می شناسند و این موارد در تمام فرهنگ ها بد است. از طرف دیگر کارهایی هم هست که همه مردم خوب بودن آن ها را می دانند، مانند خدمت کردن برای سلامتی مردم. اگر کسی دارویی را کشف کرده و در اختیار مردم قرار دهد، به بهداشت خدمت نموده و همه مردم می گویند کار خوبی کرده است. در این موارد اختلاف پیش نمی آید. اما همه موارد خوب و بد این گونه نیستند. برخی موارد امروزه مورد حاجت ماست و در جوامع مختلف به گونه های متفاوت با آن ها برخورد می شود. حتما شنیده اید که می گویند باید فرهنگ جهانی بشود، یا آمریکا می خواهد فرهنگ خود را بر تمام جهان تحمیل کند، دعوت به وحدت فرهنگ، جهانی کردن فرهنگ و عالم گیر کردن فرهنگ غربی; این بدان جهت است که آن ها مسائلی را خوب و مسایل را بد می دانند و به دیگران می گویند که شما هم باید همین گونه فکر کنید. بعضی از مثال های آن زشت است و من در این جا ذکر نمی کنم، ولی مواردی از مصادیق از مطلب بین است. آن ها معتقدند مجازات های سخت، مثل بریدن دست، کتک زدن، اعدام کردن و احکامی از این قبیل، زشت و بد است. لذا در اعلامیه حقوق بشر آمده که همه کشورها باید مجازات های خشونت آمیز را لغو کنند. این یکی از موارد اعلامیه حقوق بشر است، مجازات های خشونت آمیز باید ملغی شود; یعنی تمام احکام جزایی اسلام که از دید آن ها مجازات های خشونت آمیز است، مثل دست کسی را بریدن، تازیانه زدن، اعدام کردن، به خصوص به صورت های عجیب و غریبی که در بعضی از حدود است، به رغم ایشان مجازات های خشونت آمیز است. اعلامیه حقوق بشر می گوید همه کشورهای دنیا باید سعی کنند این گونه مجازات ها را ملغی کنند. یعنی وجود این مجازات ها فساد است و باید اصلاح شود. به چه معنی باید اصلاح شود؟ باید این قانون ها لغو شود.

اما ما چه می گوییم؟ ما بر اساس فرهنگ اسلامی می گوییم آنچه قرآن فرموده است باید عمل بشود، اگر نشود فساد است. فساد به معنی ترک و تعطیل حدود الهی است، نه اجرای حدود الهی. دیگران می گویند اجرای حدود اسلامی فساد، زشت و بد است. باید با آن مبارزه کرد، قوانین آن را لغو کرد و از عمل به آن ها جلوگیری نمود. در این صورت اصلاح خواهد بود. این اصلاح بر اساس فرهنگ غربی است. در اعلامیه حقوق بشر هم آمده است. این که می گویند می خواهند با خشونت مبارزه کنند، منظورشان این است که از مجازات و حدود اسلامی جلوگیری کنند، وگرنه بد بودن خشونت های عادی را همه قبول دارند; بی جهت فحش دادن، بد اخلاقی کردن و امثال آن را چه کسی می گوید خوب است؟ همه می گویند این ها بد است. کلام این است که دست دزد را بریدن، قاتل را اعدام کردن و آشوب گران را محارب حساب کردن و مجازات کردن چگونه است؟ آنان می گویند این ها فساد و زشت است و امروز دنیای مدرن این گونه اعمال را نمی پذیرد. باید آن ها را ترک نمود و با آن مبارزه کرد تا جامعه اصلاح شود. اگر در مجموعه قوانینی چنین احکامی وجود دارد، آن مجموعه قوانین شایسته زندگی متمدن غربی نیست، پس باید اصلاح شود. اما اصلاحی که ما می گوییم کاملا بر عکس این نظریه است. اگر در موردی حدود الهی تعطیل شده باشد، باید آن را اجرا کرد تا اصلاح شود. اگر قانونی برخلاف قانون اسلام است، باید آن را تغییر داد تا اصلاح شود. اگر قانون موافق اسلام شد، «اصلاح » و اگر ضد اسلام شد، «افساد» می شود.

ادامه دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان