صندلی ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران در دوره دوم ریاست جمهوری حسن روحانی سرانجام به عیسی کلانتری رسید. نام آشنایی که به دریاچه ارومیه گره خورده است.
به گزارش ، ابتکار نوشت: اهالی ارومیه پیش از اینکه نام عیسی کلانتری را بارها و بارها به زبان آوردند، بزرگراه شهید کلانتری را شناختند که در میان دریاچه ارومیه ساخته شد تا رفت و آمد را تسهیل بخشند، بزرگراهی که بعدها پایش به عنوان یکی از مقصران اصلی خشکی دریاچه ارومیه باز شد.
حالا اما عیسی کلانتری قرار است پس از معصومه ابتکار سکان مدیریت محیط زیست ایران را به دست گیرد، فردی که در طول 4 سال ریاست معصومه ابتکار بازوی راست او برای احیای دریاچه ارومیه یکی از مهمترین چالشهای محیط زیست ایران بود.
اما 9 سال سابقه فعالیت او در وزارت جهاد کشاوزی در سالهایی که توسعه ناپایدار بخش اعظم تفکر مسئولان را تشکیل میداد و سبب توسعه کشاورزی و حفر چاه شد بخشی از سابقه کلانتری است که بسیاری به آن اشاره دارند. رویهای که البته در سالهای بعد تغییر کرد و سیاستی خلاف گذشته را در پیش گرفت، یعنی کاهش حقابه کشاورزی.
عیسی کلانتری کیست؟
حسن روحانی با یکی از بانوان کابینه خود خداحافظی کرد تا عیسی کلانتری یکی از مشاور معاون اول بر صندلی ریاست سازمان حفاظت محیط زیست تکیه کند. کسی که سوابقی نسبتا مرتبط با بخشی از فعالیتها و چالشهای زیست محیطی ایران دارد. کلانتری سال 1354 لیسانس زراعت-اصلاح نباتات را از دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه گرفت و فوق لیسانس فیزیولوژی زراعی خود را از دانشگاه نبراسکا آمریکا دریافت کرده است. او همچنین دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی از دانشگاه ایالتی آیوا آمریکا دارد.
کلانتری که سابقه 9 سال وزارت کشاورزی را در کارنامه دارد. او از سال 1368 تا 1377 وزیر کشاورزی ایران در دولتهای اول و دوم اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است، که در دولت سیدمحمد خاتمی پس از یک سال وزارت به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد و از سال 1381با تشکیل خانه کشاورز به عنوان یک تشکل سیاسی بخش کشاورزی، دبیر کل خانه کشاورز ایران شد.
بعد از آن در سال 1392 با شدت گرفتن وضعیت وخامت حال دریاچه ارومیه و با روی کار آمدن دولت محیط زیست محور حسن روحانی او به یکی از چهرههای زیست محیطی دولت تبدیل شد. او پس از نخستین مصوبه دولت در مرداد 92 که به احیای دریاچه ارومیه اختصاص داشت، دبیر ستاد احیا دریاچه ارومیه شد.
روند احیای دریاچه ارومیه تا پایان سال آبی 94-95 آنقدر چشمگیر بود که زمزمه هایی برای همین برنامه ریزی جهت احیای دیگر تالابهای روبه مرگ ایران شنیده می شود. هرچند که برخی مشکلات مالی موجب شده برنامه احیا در سال آبی جدید (95-96) عقب بیفتاد، اما ستاد احیا دریاچه ارومیه توانست در سالهای گذشته روند تخریب دریاچه را متوقف کند و با اقدامات مختلف، تراز آبی دریاچه را بالا بیاورد.
یک فرد با دو موضع محیط زیستی
کلانتری یکی از کسانی است که در دو دوره مختلف دو رویکرد متفاوت را نسبت به محیط زیست ایران داشته است. این موضوع را بسیاری از کسانی که عملکرد وزارت کشاورزی را در زمان تصدی او به یاد دارند بازگو میکنند.
پرویز کردوانی، کسی که به عنوان پدر کویرشناسی ایران شناخته میشود در رابطه با عملکرد عیسی کلانتری در دوره وزارتش بر وزارتخانه کشاورزی میگوید: در دوران ریاست او در وزارتخانه کشاورزی بخشی از چاههایی که کاهش تراز آبی دریاچه را در پی داشت، احداث شد تا کشاورزی در ایران و به خصوص ارومیه توسعه یابد. اما امروز کلانتری معتقد است که آب چاههای کشاورزان باید نصف شود تا بتوان دریاچه را احیا کرد.
او ادامه میدهد: زمانی بود که دریاچه ارومیه سه منبع آبی داشت، آبهای سطحی، زیرزمینی و بارندگی به دریاچه ارومیه وارد میشد. آب سطحی را برای صنعت و شهر گرفتند و متوجه کشاورزان نبودند.
اما کمی بعد تصمیم گرفتند که کشاورزی را توسعه دهند. کشاورزان که نمیتوانستند از آب دریاچه استفاده کنند به احداث چاه رو آوردند. کشاورزان با احداث چاههای بسیار آبهای شیرینی که در دشتها بود را گرفتند.
سطح آبهای زیر زمینی پایین آمد و از آب شور دریاچه ارومیه وارد چاهها شد. حالا همه معتقدند که باید چاهها را بست تا ارومیه احیا شود. در آن زمان فکر و ذکر فعالان محیط زیست فقط معطوف به آب سطحی و سدسازی بود که سبب خشک شدن روز به روز ارومیه میشد غافل از اینکه آب زیر زمینی مسبب اصلی بود.
او با اشاره به رویکرد کلانتری در حوزه کشاورزی در سالهای گذشته میگوید: کلانتری معتقد است که آب کشاورزی باید نصف شود و خسارت آن از طرق دیگر جبران شود. این در حالی است که او سالها وزیر جهاد کشاورزی بوده است.
اگرچه نمیتوان بر تاثیرگذاری سیاستهای عیسی کلانتری درباره توسعه کشاورزی در زمان تصدیاش در وزارتخانه جهاد چشم پوشی کرد اما باید گفت که او در مدتی که دبیر کل خانه کشاورز بود بارها از برخی اقدامات زیستمحیطی انتقاد کرده است، در سال 1382 او در نامهای به رئیس جمهور دولت اصلاحات در مورد وضعیت دریاچه ارومیه به خاطر سدهای ساخته شده و در حال ساخت دوران وزارت حبیبالله بیطرف بر رودخانههای منتهی به آن هشدار داده بود.
با این حال کردوانی نامی محیط زیستی در دولت یازدهم است. نامی که نامش به ارومیه پیوند خورده است. کردوانی درباره عملکرد کلانتری در ستاد احیای دریاچه میگوید: او سعی بسیاری برای احیای دریاچه انجام داد اما در طول این چهارسال احیا به صورت صد در صدی انجام نشده است. هرچند که معتقدم این رویا محقق نمیشود. سازمان حفاظت محیط زیست در دوره ریاست معصومه ابتکار از کشورهای مختلف از جمله ژاپن، استرالیا، هلند و حتی سازمان ملل نیز برای احیای آن کمک گرفت و با کاهش حقآبه کشاورزی سعی در احیای دریاچه کرد.
بذر اصلاح شده در اختیار کشاوزان قرار دادند تا به جای محصولی که آب زیاد میخواهد محصولی کشت شود که به آب کمتری نیاز دارد. با این حال هنوز این اقدامات منجر به احیای دریاچه نشده است.
چالشهای پیش روی کلانتری در دریای پر تلاطم محیط زیست ایران
کلانتری اکنون رئیس سازمان محیط زیست است؛ سازمانی که با چالشهای فراوانی از جمله ادامه روند احیای دریاچه ارومیه، خشکسالی، گرد و غبار و ریزگرد، خشکی تالابها و رودخانهها، شوری آب، فرسایش خاک، آلودگی هوای کلانشهرها، زمینخواری، سیل، انقراض گونههای نادر گیاهی و جانوری، فروش خاک، حقابه کشاورزی و ... روبهرو است. از همین رو کلانتری مسیر پر پیچ و خمی و دشواری را پیش رو خواهد داشت. هرچند معصومه ابتکار توانسته بخشی از این مسیر را برای او هموار کند، محیط زیست را به یک دغدغه عمومی تبدیل کند، سازمانها و ارگانهای دولتی را تابع محیط زیست کند، مجلس را با محیط زیست آشتی دهد، لایحه زیست محیطی را به قانون نزدیک کند اما کلانتری باز هم باید با دقت و با برنامهریزی دقیقتری مسیر محیط زیستی ایران را طی کند.
تعیین سرنوشت کشاورزی در ایران شاید یکی از چالشهای اصلی عیسی کلانتری در دوره ریاست 4 سالهاش برسازمان محیط زیست باشد. چالشی که شاید با رویکرد تازه او به کشاورزی تعطیلی زمین های کشاورزی و مهاجرت کشاورزان را به همراه داشته باشد. البته این فرضیه کامل روشن نیست با این حال پرویز کردوانی از کلانتری انتظار دارد که با توجه به تحصیلاتش در زمینه کشاورزی فکری نیز به حال کشاروزان کند و به بهانه حفظ محیط زیست کشاورزی را نابود نکند. او میگوید: بدترین چالش برای ایران نبود مواد غذایی است.