آسیبهای اجتماعی از جمله موضوعاتی است که بهسرعت در بخشهای مختلف جامعه بهویژه در بین افراد و اقشار ضعیف از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نفود میکند، رشد روز افزون آسیبهای اجتماعی که این روزها آمارهای نصفه و نیمهاش زنگ خطر را به صدا درآورده باعث شده تا مسوولان بخشهای مختلف -که در زمینه کنترل و درمان این آسیبها نقش دارند- بار دیگر رسانهها را تریبون خود کنند تا بلکه صدایشان به کسانی که باید برسد.
به گزارش ، صبح نو نوشت: امروز در کشور مشکل اعتیاد، بازماندن از تحصیل، دست فروشی، خرید و فروش کودکان و بسیاری از اتفاقات دیگر از جمله آسیبهای اجتماعی است که مدتهاست زیر سایه بی توجهی مسوولان و دولتمردان کشور نرخ رشد عجیبی را در پیش گرفته و این رشد هر روز در همه جای شهر قابل مشاهده است.
امروز زیرپل ها، چهارراهها، پارکها و خیلی از اماکن عمومی دیگر در تسخیر آدمهایی است که سرنوشتشان را ناخواسته یا خواسته بهدست اشتباهاتشان سپردند و با خراب شدن پلهای پشت سرشان حالا دیگر دستشان حتی به دهانشان هم نمیرسد که بتوانند خود را نجات دهند. در این شرایط که نه خودشان میتوانند راهی برای نجاتشان بیابند و نه خانواده و حامی دارند که این کار را انجام بدهد، اگر دولت و سازمانهای مرتبط هم عقبنشینی کنند باید منتظر شرایط اسفبار دیگری هم باشیم.
متاسفانه در یک دهه اخیر آمار دقیقی از آنچه که نشان دهد الان کشور در چه وضعیتی از نظر آسیبهای اجتماعی قرار دارد تهیه نشده است تا بتوان برمبنای آن حرف زد. اینکه گاه و بی گاه آمارهایی از سوی مراجعی مانند کمیته امداد، وزارت کشور یا حتی سازمان بهزیستی اعلام میشود معلوم نیست که چه جامعه آماری دارد.
اما با این حال این روزها حرف از آمار 12 درصدی رییس سازمان بهزیستی کشور بر سر زبانها افتاده که نشان میدهد کشور در شرایط خوبی به جهت ورود آسیبهای اجتماعی به سطوح و سنین پایین، ندارد و این زنگ خطری است که باید زودتر از اینها مسوولان را بیدار میکرد تا تدبیری برای این بخش از نظام کشور بیاندیشند. البته الان هم دیر نشده اگر دولت با اختصاص بودجه بتواند زمینه را برای حضور NGO ها و همچنین تجهیز سازمانهای دولتی نظیر بهزیستی فراهم کند.
البته نکتهای که باید به آن اشاره داشت این است که برخی از آمارهای مربوط به آسیبهای اجتماعی از قبیل آمار اعتیاد، طلاق، کودکان کار و غیره شاید برای پیشگیری از ایجاد نگرانی در جامعه باشد اما این کار نه تنها به این نتیجه نرسیده است بلکه باعث شده تا زمینه برای اظهارنظرهای متفاوت و تجویز نسخههای غلط درمانی رونق بگیرد و همه کارشناس شوند.
در این رابطه آقای انوشیروان محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی کشور گفته است: «پنهان کاری و عدم اطلاع رسانی در رابطه با یافتههای علمی و تحقیقاتی آسیبهای اجتماعی را با رشد روز افزون مواجه کرده است. آمار یکی از ابزارهای سیاست گذاری و تصمیم گیری نهادها و سازمانهای مختلف در حوزههای گوناگون از جمله آسیبهای اجتماعی است.»
رییس سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: «در بیان و ارائه آمار صحیح در مسأله آسیبهای اجتماعی خود را به خواب زدهایم و با توجه به تغییر در سبک زندگی، رشد جمعیت و روند تحولات در فضای مجازی با افزایش آسیبهای اجتماعی مواجه شدهایم.»
این اظهارنظرها از سوی مسوولی که سالهاست در این حوزه فعالیت دارد باید مورد توجه قرار بگیرد، این شاید صریحترین حرفهایی است که از سوی مسوولان بهزیستی در چند سال اخیر زده شده باشد، گفتن واقعیتها خودش میتواند به پیدا شدن راه حلهای منطقی و عملی کمک بیشتری کند تا اینکه از نسخههای آرام بخش مقطعی برای تسکین این درد آشکار استفاده کرد.
زنان و کودکان به دلیل آسیب پذیر بودن، بیشتر مورد سوء استفاده افرادی هستند که با سودجویی از جان آنها، خود را به رفاه میرسانند، این موضوع باعث شده تا در بین آمارهایی که از آسیبهای اجتماعی مطرح میشود نقش و حضور زنان و کودکان بیشتر مطرح شود. این اتفاق خوشایندی نیست که کودکان از دوران کمسن، در دست و بال افرادی زندگی کنند که اهمیتی برای آینده و سلامتی آنها قائل نیستند.
رئیس سازمان بهزیستی کشور در این باره گفته است: «درحالحاضر زنان و کودکان 12 درصد معتادان کشور را تشکیل میدهند و نبود آمار دقیق درباره این موضوع، کار را برای مجموعهای چون سازمان بهزیستی سخت کرده است.»
شرایط موجود در حوزه آسیبهای اجتماعی به قدری بغرنج شده که نیاز به همراهی و همدلی همه دستگاهها برای انجام اقدامی فوری و هماهنگ است تا بتواند ضمن جمع آوری افراد آسیب دیده و درمان آنها، با ارائه آموزشهای مناسب و سالمسازی آنها بتوانند به جامعه برگردند و برای خود زندگی کنند. تنها اعلام آمار و حرف زدن از آنچه که هر لحظه عده بیشتری را به کام نابودی میکشاند درمانی برای زخمهای کهنه کشور نیست و در این وضعیت باید عمل جای نسخهپیچیهای همیشگی را بگیرد.
امروز کودکان که امیدهای آینده کشور هستند کارشان فروختن گل و فال و دودکردن اسفند سر چهار راهها و نقش زنان خیابانی اجرای نقش مادر برای کسب درآمد است، معتادان هم که همه جا هستند، این اتفاق زیبنده کشور ما نیست و اگر کاری برای پیشگیری و برخورد با این آسیبها نشود؛ معلوم نیست چند سال آینده باید منتظر چه تبعاتی باشیم که امروز میتوانستیم جلوی آن را بگیریم.
آقای محسنی بندپی گفته است: «سازمان بهزیستی از ظرفیتها و کارشناسان زبدهای برای بررسی آسیبهای اجتماعی برخوردار است اما برای برنامه ریزی درحوزه پیشگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی باید آمار و اطلاعات دقیق در اختیار سازمان بهزیستی قرار گیرد تا کارشناسان این مجموعه با تخصصهای لازم در این مسأله ورود پیدا کنند.»
نباید منتظر آمارهایی با اعداد و ارقام عجیب و غریب باشیم تا کاری کنیم، وضعیت امروز حاصل دست روی دست گذاشتنهای دیروز است، حاصل جمعآوری آمار دیروز امروز در خیابانها مشهود است، قبل اینکه اوضاع در هم بپیچد و بیشتر از این از کنترل خارج شود باید کاری کرد.