به یقین تا به حال برایتان پیش آمده است که در هنگام سفر، خسته از راه در کنار رودخانهای یا جوی آبی توقف کرده و آبی بر سر و روی خود زدهاید یا اگر وقت اجازه داده، پایتان را به آب خنک سپردهاید، لحظهای به آن احساس بیندیشید، احساس سرخوشی و مسرتِ حاصل، یکی از وجوه احساس شادکامی است که در شما به وجود آمده است و شما با گفتن «آخیش، حالم جا آمد» آن را بر زبان میرانید.
اما طبعیت در ارائه این همه لطف و مرحمت به آدمی چند ویژگی منحصر به فرد دارد که آگاهی از آنها ادراک ما را از مواهب آن افزون تر میکند، این ویژگیها را با هم مرور میکنیم:
1. رایگان بودن خدمات
آنچه در طبیعت وجود دارد و ما از آن استفاده میکنیم، همه و همه آزاد است و بی هیچ مزد و قیمتی در اختیار ماست. خورشید طلایی با شعاعهایش، کوههای بلند و پرغرور، ماه زیبا، رودهای پرآب و جاری، جنگلهای زیبا و سرسبز، دشتهای باز و بیکران، "بوی پونه، بوی خاک باران خورده و…" با هیچ قیمتی قابل معاوضه نیست و در واقع میتوان گفت نعمتهای طبیعت خداداد نه ارزان، بلکه بی قیمت است و تفاوت عظیمی است بین ارزانی و بیقیمتی (بدبختانه ما آدمها به طبیعت به نگاه ارزانی مینگریم نه از دید بیقیمتی).
2 . عدالتگرایی و انصاف
طبیعت یکی از منصفترینهاست و درهای خود را به روی همه گشوده و برایش تفاوتی ندارد که استفاده کنندهاش غنی است یا فقیر، ضعیف است یا قوی، زن است یا مرد و… . در واقع میتوان گفت طبیعت یکی از معدود ساحتهایی است که استفاده از آن فارغ از امتیازات و تمایزهای اجتماعی و طبقاتی است (آدمی در ساختن پارکها از این ویژگی بهره گرفته است، چه پارکها نیز در این خصیصه با طبیعت برابرند و میدانیم که پارک نمونهای کوچک شده از طبیعت است.)
3 . درک روحیات افراد
طبیعت، خلق و خوی آدمی را در مواقع مختلف و در شرایط گوناگون درک میکند. اگر غمگین باشید، طبیعت هم با شما و در کنار شما غمگین میشود، ولی شما را غمگین نمیکند. طبیعت چون مادری مهربان در مواقع خوشی و ناخوشی همراه و همیار شماست. زمزمه پرندگانش، شرشر رودخانهها و جویبارهایش، طراوت و سرسبزی علفزارهایش و خلاصه همة اجزا و عناصرش با شما سخن میگوید و شما را به داشتن آن احساس خوب، احساس سرخوشی، دعوت میکند و به شما گوش میسپارد تا نگرانیها و ترسها و دغدغههایتان را فراموش کنید.
اما چرا انسان تمایل دارد تا از طبیعت بهره بگیرد یا در آن احساس لذت کند؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش را هم باید روانشناسان بدهند. به همین منظور روانشناسان تکاملگرا معتقدند علت احساس مسرت و شادمانی آدمی در طبیعت، ریشه در پیشینه اجدادی ما دارد. بدین معنی که اجداد ما برای بقای خویش نیاز به آب و خوراک داشتند و زمین حاصلخیز (که معمولا در طبیعت به وفور یافت میشود)، به ویژه در کنار آبها این فرصت را برای آنان مهیا میکرد. از سوی دیگر لازمه کار بر روی چنین زمینی مستلزم احساس امنیت بود. وجود این دو عامل (زمین حاصلخیز و امنیت) به فرد احساس شادمانی و مسرت میداد. همین احساس به تدریج و طی تاریخ با آدمیعجین شد تا جایی که طبیعت و مظاهر آن نماد مسرت و شادکامی گشتند.
بنابراین از نظر روانشناسان تکاملی پاسخ به این سؤال که چرا طبیعت در ما احساس مسرت و شادمانی ایجاد میکند، ریشه در وجود آن دو متغیر مهم دارد و هنوز هم این موضوع، صادق است و شاید باز هم بقای نوع ما در بازگشت به طبیعت نهفته باشد، همانگونه که شاعر معروف معاصر مرحوم فریدون مشیری در چکامه زیبای خود اینگونه میسراید: «بشر دوباره به کوه پناه خواهد برد، به غار…» تا زنده بماند در طبیعت زندگی بخش.
طبیعت، کاهنده اضطراب و تنش
طبیعت یکی از عناصر اصلی در کاهش سطح تنشهاست. اگر دچار احساس نگرانی، هراس، اضطراب یا تنش هستید، به طبیعت بروید و از مواهب آن بهره بگیرید. چگونه؟ برای این کار میتوانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:
1 . در طبیعت قدم بزنید. فرصت قدم زدن در طبیعت را از دست ندهید. حتی اگر در اطراف شما کمترین نشانهای از طبیعت باشد (مثل وجود درختان پیادهروها)، از خانه بیرون بزنید و در کنار آنها قدم بزنید.
قدم زدن علاوه بر آنکه نوعی فعالیت و تمرین بدنی است و از این طریق شما را از شرّ بسیاری نگرانیهای ذهنی دور میسازد، باعث میشود تا پوستتان نور لازم را دریافت کند.
ضمن آنکه اگر در هوایی پاک و پاکیزه قدم بزنید، تنفس شما هم بهتر و سالمتر خواهد شد. اگر اضطراب دارید و اضطرابتان هم شدید است، به نحوی که نمیتوانید یا جرات خروج از خانه را ندارید، حتی قدم زدن در اطراف خانه هم میتواندسودمند باشد.
2 . به رنگها، شکلها و زمینههای موجود در طبیعت دقت کنید.
3 . اگر در شهر زندگی میکنید و فرصت رفتن به طبیعت بیرون از شهر را ندارید، حداقل به پارک بروید، در برنامه هفتگی خود، زمانی را (هرچند کم و اندک) به پارک رفتن اختصاص دهید. اگر به همراه همسر یا دوستتان به پارک بروید که چه بهتر.
در پارک قدم بزنید و سپس در محیط پارک جایی را پیدا کنید و بنشینید. زیباییهای موجود در گلها و درختها نوعی پاداش درونی زیبا برایتان فراهم میسازد.
4 . در صورت امکان در خانه برای خود گلدانی گل یا باغچهای ترتیب دهید؛ فراموش نکنید که مساحت و فضای آن اهمیت چندانی ندارد، مهم آن است که شما جزئی از طبیعت را برای خود بسازید تا هم با دیدن آن احساس سرخوشی کنید و هم احساس تعلق و مالکیت.
5 . کارهای هنری مربوط به طبیعت مثل تابلوهای نقاشی یا کارهای دستی را که با محصولات طبیعی درست شدهاند، در خانه و به عنوان دکوراسیون اطاقها و محل سکونت خود انتخاب کنید.
6 . اگر در روز امکان رفتن به طبیعت و استفاده از آن را ندارید، در شب این کار را انجام دهید. خود را با مظاهر طبیعت شبانه الفت دهید. لازمه این کار آن است تا در آغاز آن را خوب بشناسید. ستارهها و ماه (به ویژه مهتاب) از جمله مظاهر طبیعت شبانهاند.
به صدای جیرجیرکها گوش فرا دهید. اگر در حیاط منزل شما باغچه، ردیف درختان، گلها، شمعدانیها، حوضچه آب یا ... باشد چه بهتر که کار شناخت مظاهر شبانه طبیعت را با آنها شروع کنید.
یکی از نمودهای بسیار بارز احساس سرخوشی و مسرت، قدم زدن در کنار دریا در شب و گوش سپردن به امواج است. کافی است تنها یک بار این تمرین را انجام دهید تا اثر باورنکردنی آن را دریابید.
7. به تغییرات آب و هوایی توجه کنید، بهویژه زیباییها و عظمت فصول سال را دریابید. به اولین لحظات فرا رسیدن بهار که در فرهنگ ما با آغاز سال نو قرین است و به بوی عید و عیدی، توجه کنید. هنوز هم میتوان آدمهایی را در گوشه و کنار پیدا کرد که در آخرین روزهای سال، صبحها پنجره اطاقی را باز میکنند و نفسی ممتد و عمیق میکشند و بعد میگویند: «آخیش، بوی عید میآید». به سیزده بدر و مراسم آن بپردازید.
به صدای ریزش باران و افتادن برگها، به برگهای رنگارنگ پاییزی و به برف زمستانی و شادی بچهها توجه کنید.
همین الان که این مطلب را میخوانید یکی از این صحنهها را در ذهنتان مجسم کنید و سه بار نفس عمیق بکشید. چه احساسی دارید؟
خلاصه در همه جا با طبیعت باشید و به فکر آن. روانشناس بزرگی معتقد است، افراد رشد یافته و پخته دوستدار طبیعتند و بخش زیادی از احساس شادکامی خود را از طبیعت میگیرند.