دو قاتل خاموش

چکیده: موسیقی و غنا در دین شریف اسلام، از نهی‌شدگان مسلم به حساب می‌آید، و به نوعی باید اعتراف کرد، که می‌توان گفت: در حرمت کلی بعضی از اقسام موسیقی و غنا به نوعی اجماع وجود دارد و هیچ اختلافی در آن نیست

دو قاتل خاموش

چکیده:

موسیقی و غنا در دین شریف اسلام، از نهی‌شدگان مسلم به حساب می‌آید، و به نوعی باید اعتراف کرد، که می‌توان گفت: در حرمت کلی بعضی از اقسام موسیقی و غنا به نوعی اجماع وجود دارد و هیچ اختلافی در آن نیست. اما آنچه جای بحث‌های طولانی دارد مباحثی طولانی و دیدن مبانی گوناگون فقهی و نوع موسیقی و غنای حرام است. بعضی از فقها، مطلقاً موسیقی را حرام دانسته و بعضی دیگر، بعضی از اقسام آن (موسیقی‌های محرک و مخصوص مجالس لهو و لعب)، را حرام می‌دانند. در بحث غنا نیز اختلاف نظر زیادی، میان فقها وجود دارد. بعضی از فقها، غنای حرام را مطلق چهچهه و گرداندن صدا در حلق می‌دانند و بعضی طرب را نیز به آن اضافه کرده‌اند، و بعضی حرمت را در یکی از آن‌ها (طرب و گرداندن صدا)، خلاصه می‌کنند و یکی از آن دو را برای حرمت کافی می‌دانند. آثار سوء و مخرب موسیقی و غنا در احادیث ائمه اطهار (ع)، به خوبی به چشم می‌خورد، چنانچه بعضی از آن‌ها به راستی، لرزه را بر اندام خواننده می‌اندازد. چنانچه در بعضی از روایات آمده است که اولین کسی که غنا کرد، شیطان بود و اینکه شنیدن موسیقی باعث بی‌غیرتی و بر انگیختن شهوات و شنیدن لهو و لعب باعث نفاق، فقر و... می‌باشد.
کلید واژه: غنا، موسیقی، لهو، طرب، حرام

مقدمه:

در جامعه‌ی کنونی، متاسفانه بسیاری از واقعیت‌های دینی در نزد مردم، علاوه بر سبک شمرده شدن، به آن‌ها با دید تمسخر نگاه می‌شود. این موضوع را می‌توانید، در بسیاری از رفتارهای عامیانه‌ی مردم مشاهده کنید، عوامی که برای آنان، غیبت کردن و تهمت زدن، شیرینی مجالس و محافلشان به حساب می‌آید. ذکر این نکته به این دلیل بود، که نمی‌توان در صحت و یا اشتباه بودن، فعلی به آنان تمسک نمود، چه بسیار واجباتی که متاسفانه در جامعه‌ی کنونی، زیر پا رفته است و چه بسیار گناهان و حرام‌هایی که امروز خوب شمرده می‌شود- بحث بعدی بر سر این است که بعضی از گناهان و حرمت‌ها به خاطر، انجام بیش از حد آن‌ها قبحش نیز برای مردم ریخته شده است. شاید خیلی از ما مذهبیان جامعه، تا چند سال قبل کاری را بد تلقی می‌کردیم، شاید وقتی فلان آهنگ را از تلویزیون یا رادیو، می‌شنیدیم، با رفتاری منسجم با آن برخورد می‌کردیم، اما حال به علت تواتر آن و گوش دادن صداهای مختلف که متاسفانه هر روز از روز دیگر بدتر نیز می‌شود، این قباحت برای خیلی از بین رفته است؛ لذا اینکه ما بعضی از موسیقی‌های مطرب را حرام نمی‌دانیم، و آن را مطرب یا محرک نمی‌دانیم، گاهی اوقات فقط به این دلیل است که دیگر این نوع آهنگ برایمان یک امر کاملاً عادی، تلقی می‌شود. پس از چندی فرد به کسی تبدیل می‌گردد، که اصلاً هیچ صدایی را مطرب نمی‌داند!! معنای مطرب، عبارت است از: خفت، سبکی، سستی که به خاطر غم و یا شادی زیادی، که به وسیله‌ی غنا یا موسیقی حاصل شود. (1) مطرب آن است که انسان را از حالت عادی خارج کند، در چنین مواردی شخص با انجام کارهای غیر عادی (از قبیل: تکان دادن دست و تکان دادن سر و...)، از حالت طبیعی خارج می‌گردد. وقتی به روایات مراجعه می‌کنیم، نهی‌های را از ائمه اطهار (ع)، در رابطه با موسیقی مشاهده می‌کنیم که شاید، باورش برای بسیاری از ما باور کردنی نباشد. در این مقاله نخست با ذکر تعریف غنا و علت‌های حرمت آن، به بعضی از این روایات اشاره خواهد شد:

آثار مخرّب غنا

1- ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روی آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا که یکی از سران بنی امیّه (با آن همه آلودگی) اعتراف می‌کند: غنا، حیا را کم و شهوت را زیاد می‌کند، شخصیّت را در هم می‌شکند و همان کاری را می‌کند که شراب می‌کند. برخی انسان‌ها از راه نوشیدن شراب و یا استعمال و تزریق هروئین و مرفین می‌توانند خود را وارد دنیای بی‌خیالی و بی‌تفاوتی کنند، برخی هم از طریق شنیدن سخنان باطل و شهوت انگیزِ یک آوازه خوان، غیرت خود را نادیده می‌گیرند و در دنیای بی‌تفاوتی به سر می‌برند.
2- غفلت از خدا، غفلت از وظیفه، غفلت از محرومان، غفلت از آینده، غفلت از امکانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شیطان. انسانِ امروز با آن همه پیشرفت در علم و تکنولوژی، در آتشی که از غفلت او سرچشمه می‌گیرد، می‌سوزد. آری، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حیوانیّت، بلکه پائین‌تر از آن پیش می‌برد. چنانچه در سوره‌ی اعراف آیه 179 می‌فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» امروزه استعمارگران برای سرگرم کردن و تخدیر نسل جوان، از همه‌ی امکانات از جمله ترویج آهنگ‌های مبتذل، از طریق انواع وسائل و امواج، برای اهداف استعماری خود سود می‌جویند.
3- آثار زیانبار آهنگ‌های تحریک‌آمیز و مبتذل بر اعصاب، بر کسی پوشیده نیست. در کتاب تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، نکات مهمّی از پایان زندگی و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسیقی و گرفتاری آنها به انواع بیماری‌های روانی و سکته‌های ناگهانی و بیماری‌های قلبی و عروقی و تحریکات نامطلوب ذکر شده که برای اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است. (2) امام کاظم (ع) فرمود: به هر صدایی گوش فرا دهی، برده‌ی او هستی. آیا حیف نیست ما برده یک خواننده‌ی کذایی باشیم!؟ آیا شما حاضرید هر صدایی را روی نوار کاست ضبط کنید؟ پس چگونه ما هر صدایی را روی نوار مغزمان ضبط می‌کنیم؟ عمر، فکر و مغز، امانت‌هایی است که خداوند به ما داده تا در راهی که خودش مشخّص کرده صرف کنیم و اگر هر یک از این امانت‌ها را در غیر راه خدا صرف کنیم به آن امانت خیانت کرده‌ایم و در قیامت باید پاسخگو باشیم. قرآن با صراحت در سوره‌ی اسراء آیه‌ی 36 می‌فرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» گوش و چشم و دل همگی مورد سؤال قرار می‌گیرند. آری انسان باید نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندایی وارد آن شود. در حدیث می‌خوانیم: دل، حَرَم خداست، نگذارید غیر خدا وارد آن شود.
اسلام، برای بر طرف کردن خستگی و ایجاد نشاط، راه‌های مناسب و سالمی را به ما ارائه کرده است ما را به سیر و سفر، ورزش و شنا، کارهای متنوّع و مفید، دید و بازدید، گفتگوهای علمی و انتقال تجربه، رابطه با فرهیختگان و مهم‌تر از همه ارتباط با آفریدگار هستی و یاد او که تنها آرام‌بخش دل‌هاست، سفارش کرده است. چرا خود را سرگرم لذّت‌هایی کنیم که پایانش، ذلّت و آتش باشد. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «لا خیر فی لذة من بعدها النار»، در لذّت‌هایی که پایانش دوزخ است خیری نیست. «مَن تَلَذَذ لِمَعاصیَ الله اَورَثَه الله ذلا»، هر کس با گناه و از طریق آن لذّت جویی کند، خداوند او را خوار و ذلیل می‌نماید. (3)
در این قسمت نوبت به به سه آیه‌ی قرآن می‌رسد، که مفسرین و روایات تفسیر آن را به غنا کرده‌اند که متاسفانه به دلیل، زیادی مطالب، و مختصر بودن نوشتار، از ذکر تفسیر، آیات معذوریم:
1-وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ به غیرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین-(4) برخی از مردمان فاسد فتنه انگیز کسی است که گفتار و سخنان لغو و بیهوده را به هر وسیله تهیه می‌کنند تا خلق را به جهالات از راه خداوند گمراه سازند و قرآن را به تمسخر و استهزاء می‌گیرد، آنان هستند که دارای عذاب خوار کننده هستد.
اما آیه دوم:فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور-(5) از پلیدی‌های حقیقی دوری کنید و از قول باطل، پرهیز کنید؛ و در مضمون همین، آیه، آیه‌ی 72 سوره‌ی مبارکه فرقان است، که در روایتی، آن نیز به غنا تفسیر گشته است: (وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً) و آنان شهادت باطل نمی‌دهند و هرگاه به عمل لغوی برسند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.

اما غنا چیست!؟

در حرمت غناء چندان مشکلی وجود ندارد، مشکل تشخیص موضوع غناء است.
آیا هر صوت خوش و زیبایی غنا است؟
مسلما چنین نیست، زیرا در روایات اسلامی آمده و سیره مسلمین نیز حکایت می‌کند که قرآن و اذان و مانند آن را با صدای خوش و زیبا بخوانید. آیا غنا هر صدایی است که در آن «ترجیع» (رفت و آمد صدا در حنجره و به اصطلاح غلت دادن) باشد؟ آن نیز ثابت نیست. آنچه از مجموع کلمات فقهاء و سخنان اهل سنت در این زمینه می‌توان استفاده کرد این است که غناء، آهنگهای طرب انگیز و لهو و باطل است؛ و به عبارت روشن‌تر: غناء آهنگ‌هایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد می‌باشد؛ و باز به تعبیر دیگر: غناء به صوتی گفته می‌شود که قوای شهوانی را در انسان تحریک می‌نماید، و انسان در آن حال احساس می‌کند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسی نیز باشد کاملا مناسب است!. این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتوای آن، به این ترتیب که اشعار عشقی و فساد انگیز را با آهنگ‌های مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غنا است، به این ترتیب که اشعار پر محتوی یا آیات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگی بخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام می‌باشد. ذکر این نکته نیز لازم است که گاه برای غنا دو معنی ذکر می‌شود «معنی عام» و «معنی خاص»، معنی خاص همان است که در بالا گفتیم یعنی آهنگهای تحریک شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور. ولی معنی عام هر گونه صوت زیبا است، و لذا آن‌ها که غنا را به معنی عام تفسیر کرده‌اند بر آن دو قسم قائل شده‌اند «غنای حلال» و «غنای حرام». منظور از غنای حرام همان است که در بالا گفته شد و منظور از غنای حلال صدای زیبا و خوشی است که مفسده انگیز نباشد، و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد. بنا بر این در اصل تحریم غنا تقریباً اختلافی نیست، اختلاف در نحوه تفسیر آن است. البته «غنا» مصادیق مشکوکی نیز دارد (مانند همه مفاهیم دیگر) که انسان به راستی نمی‌داند فلان صوت مناسب مجالس فسق و فجور است یا نه؟، در این صورت به حکم اصل برائت محکوم به حلیت است (البته بعد از آگاهی کافی از مفهوم عرفی غنا طبق تعریف فوق).و از اینجا روشن می‌شود صداها و آهنگ‌های حماسی که متناسب میدان‌های نبرد و یا ورزش و یا مانند آن است دلیلی بر تحریم آن نیست. البته در زمینه غنا بحث‌های دیگری نیز وجود دارد از قبیل پاره‌ای از استثناها که بعضی برای آن قائل شده‌اند، و جمعی آن را انکار کرده‌اند، و مسائل دیگر که باید در کتب فقهی از آن سخن گفت. (6)
3- فلسفه تحریم غنا
دقت در مفهوم «غنا» با شرائطی که در شرح موضوع آن گفتیم، فلسفه تحریم آن را به خوبی روشن می‌گردد. در یک بررسی کوتاه به مفاسد زیر برخورد می‌کنیم:

الف: تشویق به فساد اخلاق

تجربه نشان داده است- و تجربه بهترین شاهد و گواه است- که بسیاری افراد تحت تاثیر آهنگهای غناء، راه تقوی و پرهیزکاری را رها کرده، و به شهوات و فساد روی می‌آورند. مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن می‌زند همان غناء است. (7) در بعضی از گزارش‌هایی که در جرائد خارجی آمده می‌خوانیم که در مجلسی که گروهی از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصی از غناء در آنجا اجرا شد آن چنان هیجانی به دختران و پسران دست داد که به یکدیگر حمله‌ور شدند و فجایع زیادی بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد. در تفسیر «روح‌المعانی»، سخنی از یکی از سران «بنی امیه» نقل می‌کند که به آن‌ها می‌گفت: از غنا بپرهیزید که حیا را کم می‌کند، شهوت را می‌افزاید شخصیت را در هم می‌شکند، جانشین شراب می‌شود، و همان کاری را می‌کند که مستی انجام می‌دهد. (8) و این نشان می‌دهد که حتی آن‌ها نیز به مفاسد آن پی برده بودند؛ و اگر می‌بینیم در روایات اسلامی کراراً آمده است که غنا روح نفاق را در قلب پرورش می‌دهد اشاره به همین حقیقت است، روح نفاق همان روح آلودگی به فساد و کناره‌گیری از تقوا و پرهیزکاری است؛ و نیز اگر در روایات آمده است که فرشتگان در خانه‌ای که غنا در آن است وارد نمی‌شوند به خاطر همین آلودگی به فساد است، چرا که فرشتگان پاکند و طالب پاکیند، و از این محیطهای آلوده بیزارند. (9)

ب- غافل شدن از یاد خدا

تعبیر به «لهو» که در تفسیر «غنا» در بعضی از روایات اسلامی آمده است، اشاره به همین حقیقت است که غناء انسان را آن چنان مست شهوات می‌کند که از یاد خدا غافل می‌سازد. در آیات فوق خواندیم که «لهو الحدیث»، یکی از عوامل «ضلالت» از «سبیل اللَّه» و موجب «عذاب الیم می‌باشد. در حدیثی از علی (ع) می‌خوانیم: کُلُ مَا أَلْهَی عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَهُوَ مِنَ الْمَیْسِرِ.» هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حکم قمار است «(10)»

شعری در وصف غنا

در غنا باشد فزون توبیخ‌ها
رو بخوان گر خواهی از تاریخ‌ها
خوانده چون گردد بر او آیات حق
روی گرداند زند از کبر دق
گوئیا نشنیده آن هرگز به گوش
یا کرانی باشدش در گوش هوش
پس اشارت ده مر او را بر هلاک
بر جحیم و بر عذاب دردناک- (11)
کلام منتسب به فیض کاشانی (ره) و مرحوم خراسانی (ره)
به این دو بزرگوار، نسبت داده شده، که این دو منکر حرمت غنا شده‌اند، رهبر کبیر انقلاب اسلامی در این باره می‌فرمایند «این نسبت بر خلاف ظاهر کلام این دو بزرگوار است، بلکه ظاهر کلامشان این است که غنا دو قسم است: غنای حق و غنای باطل. غنای حق در مورد اشعاری است که ذکر بهشت و جهنم و تشویق مردم به آخرت را در بردارد. غنای باطل همان چیزی است که در مجالس اهل لهو و باطل مثل مجالس بنی امیه و بنی عباس بوده است و سخن مرحوم فیض و خراسانی ثابت نشده است که بر خلاف اجماع یا مذهب باشد.»(12) فلسفه و مرز حرمت موسیقی از دیدگاه مقام معظم رهبری (زیر عزه) تاکنون پیرامون غنا، مباحثی مطرح شد، در این قسمت به مرز حرمت موسیقی رسیده، که در آن به نظر ولی امر مسلمین پیرامون موسیقی اشاره خواهد شد:ایشان می‌فرمایند: «موسیقی اگر انسان را به بیکارگی و ابتذال و بی‌حالی و وا خوردگی از واقعیت‌های زندگی بکشاند، این موسیقی حلال نیست و حرام است. موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت از خدا و از ذکر خدا غافل کند، این موسیقی حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوترانی تشویق کند، این موسیقی نیز حرام است. ممکن است فرضاً یک موسیقی ساده بی‌ضرری را اجرا کنند، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده می‌شود، شعر گمراه‌کننده‌ای باشد، شعر تشویق‌کننده‌ای به بی‌بند و باری و ولنگاری و به شهوت‌رانی، به غفلت این طور چیزها باشد، آن وقت حرام است» (13) ایشان در جایی دیگر به معنای لهو پرداخته و می‌فرمایند: «لهو یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیت‌های زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی‌بند و باری این موسیقی می‌شود حرام.»(14)
روایت عجیبی از امام صادق (ع)، پیرامون شنیدن غنا
مردی به امام صادق (ع) عرض کرد: همانا من همسایگانی دارم که دارای کنیزکانی هستند که آوازه خوانی می‌کنند و عود می‌نوازند بسا پیش می‌آید من داخل دستشویی هستم و به خاطر گوش دادن به ساز و آواز آن کنیزکان مکث در آن جا را طولانی می‌کنم، پس امام صادق (ع) به او فرمود: دیگر چنین کاری نکن، عرض کرد: به خدا سوگند چنین نیست که من از روی قصد با پای خود بدان جا روم که برای آن آواز و صدا رفته باشم بلکه آن صدا و آوازی است که با گوشم می‌شنوم، امام صادق (ع) وی را قسم داده و فرمودند: ترا به خدا تکرار مکن مگر نشنیده‌ای خدای عزّوجلّ می‌فرماید: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا -همانا گوش و چشم و دل جملگی در پیشگاه خداوند مورد باز پرسی قرار می‌گیرند. پس آن مرد گفت: گویا من هرگز این آیه از کتاب خداوند عزّوجلّ را از هیچ عرب و غیر عربی تاکنون نشنیده بودم، حال که شنیده‌ام ناچار آن کار را ترک کردم، من از خدای تعالی طلب بخشش و عفو و توبه می‌کنم، پس امام صادق (ع) به او فرمود: بر خیز و غسل کن و هر آنچه از نماز به خاطرت رسید به جای آر، که تو بر امر و گناهی بس بزرگ مقیم بودی و چه بد وضعی داشتی اگر بدان حال مرده بودی. از خدای متعالی طلب آمرزش و بخشش کن و از او بخواه که توبه‌ات را از همه بدی‌ها بپذیرد، همانا خداوند عزّوجلّ چیزی را ناخوش نشمرده و نهی نکرده مگر عمل قبیح را و تو قبیح را برای طالبانش واگذار که هر چیزی سزاوار و در خور گروهی است که شایسته آنند. (15)
حدیثی از امام رضا (ع)، پیرامون غنا:
یونس می‌گوید: «به امام رضا (ع) گفتم: عباسی- ابراهیم بن هاشم- می‌گوید: شما غنا را اجازه داده‌اید. امام (ع) فرمود: زندیق دروغ می‌گوید. من این‌گونه به او نگفتم. از من درباره غنا پرسید، به وی گفتم: مردی به حضور امام باقر (ع) رسید و از او درباره غنا سؤال کرد. امام باقر (ع) فرمود:‌ای مرد، هنگامی که حق و باطل از هم جدا گردد، غنا کجا خواهد بود؟ آن مرد گفت: با باطل. امام باقر (ع) فرمود: به تحقیق [به حق] داوری کردی.» این حدیث با اندکی تفاوت با سندهای گوناگون گزارش شده است و در پایان یکی از آن‌ها این جمله از امام رضا (ع) اضافه شده است: «سخن من با او این گونه بود.» (16)

آخر الزمان و موسیقی

عالم جلیل القدر و محدث بزگ، مرحوم شیخ حر عاملی (ره)، در کتاب وسائل الشیعه، این روایت را از پیامبر اکرم (ص)، به عنوان یکی از نشانه‌های آخرالزمان، معرفی نموده، که پیامبر اکرم در این روایت به بعضی از نشانه‌های آخر الزمان اشاره می‌کنند، که به راستی وقتی کمی به آن‌ها دقت کنیم، به راستی زمان خود را می‌بینیم!
در این قسمت به قسمت‌هایی از این روایت اشاره می‌شود:
إِنَ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ إِضَاعَةَ الصَّلَوَات، از جمله نشانه های، آخر الزمان، این است که:1-نمازها، ضایع می‌شود.
2- وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ- از شهوت‌ها، پیروی می‌شود.
3- وَ الْمَیْلَ إِلَی الْأَهْوَاءِ-میل به هوا و هوس‌هاست.
4- فَعِنْدَهَا یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَعَلَّمُونَ الْقُرْآنَ لِغَیْرِ اللَّهِ وَ یَتَّخِذُونَهُ مَزَامِیرَ- در آن زمان گروه‌هایی قرآن را برای غیر خدا یاد می‌گیرند و آن را آلت خوانندگی خود می‌سازند.
5- وَ یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِ اللَّهِ- و گروهی در آن زمان، علم فقه را برای غیر خدا می‌خوانند.
6- وَ تَکْثُرُ أَوْلَادُ الزِّنَا- در آن هنگام، اولاد زنا، زیاد می‌گردد.
7- یَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْآنِ - قرآن را به غنا و با موسیقی می‌خوانند.
8- یَسْتَحْسِنُونَ الْکُوبَةَ وَ الْمَعَازِفَ-و ساز و طبل را نیکو و پسندیده می شمارند.
9- وَ یُنْکِرُونَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ-و امر به معروف و نهی از منکر را انکار می‌کنند.
إِلَی أَنْ قَالَ فَأُولَئِکَ یُدْعَوْنَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ الْأَرْجَاسَ الْأَنْجَاس. صحبت‌های حضرت ادامه پیدا کرد، تا آنجا که حضرت فرمودند: این افراد در ملکوت آسمان‌ها به نام ناپاک‌ها و نجس‌ها خوانده می‌شوند. (17)

اثرات سوء غنا و موسیقی

باعث فقر و نفاق

امام علی (ع) در روایت بسیار طولانی، به مسائلی که باعث فقر و روزی می‌شود، اشاره می‌نماید، که به علت اختصار به این قسمت از آن اشاره می‌شود، حضرت در قسمتی از آن می‌فرمایند:کَثْرَةُ الِاسْتِمَاعِ إِلَی الْغِنَاءِ یُورِثُ الْفَقْرَ، گوش دادن زیاد به ترانه باعث تنگدستی می‌شود-(18) عَنِ الْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الْغِنَاءُ یُورِثُ النِّفَاقَ وَ یُعْقِبُ الْفَقْرَ. حسن بن هارون از امام صادق (ع) روایت می‌کند که فرمود: «غنا نفاق بر جای می‌گذارد و تنگدستی در پی دارد.»(19)
و در روایت دیگری آمده است: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: الْغِنَاءُ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ النَّخْلُ الطَّلْع. «غنا در دل نفاق می‌رویاند، همان‌گونه که نخل شکوفه می‌دهد.»-(20) و در روایت دیگری با همین مضمون از آن حضرت آمده است که ایشان فرمودند: الْغِنَاءُ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الْبَقْل «غنا در دل دورویی می‌رویاند، همان گونه که آب سبزی می‌رویاند.» (21) و در روایت دیگری آمده است:عن جعفر بن محمّد علیهما السلام، أَنَّهُ سَأَلَ رَجُلًا مِمَّنْ یَتَّصِلُ بِهِ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَرَّ بی‌فُلَانٌ أَمْسِ فَأَخَذَ بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی مَنْزِلَهُ وَ عِنْدَهُ جَارِیَة تَضْرِبُ وَ تُغَنِّی فَکُنْتُ عِنْدَهُ حَتَّی أَمْسَیْنَا فَقَالَ ع وَیْحَکَ أَ مَا خِفْتَ أَمْرَ اللَّهِ أَنْ یَأْتِیَکَ وَ أَنْتَ عَلَی تِلْکَ الْحَالِ إِنَّهُ مَجْلِسٌ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَی أَهْلِهِ الْغِنَاءُ أَخْبَثُ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْغِنَاءُ أَشَرُّ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْغِنَاءُ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ النِّفَاق امام صادق (ع) حال یکی از بستگانش را پرسید. آن شخص پاسخ داد: «فدایت گردم! دیروز فلانی با من برخورد کرد، دستم را گرفت و به خانه‌اش برد. در آنجا کنیزش می‌زد و غنا می‌خواند و من تا شب را در خانه وی سپری کردم. امام (ع) فرمود: وای بر تو! آیا نترسیدی دستور خدا درباره‌ات [مرگ] فرا رسد و در آن حال باشی؟ همانا آن مجلسی است که خداوند به اهلش [با رحمت] نگاه نمی‌کند. غنا پلیدترین چیزی است که خدا آفریده است. غنا بدترین مخلوقات است. غنا تنگدستی و نفاق به دنبال می‌آورد.» (22)

باعث قساوت قلب

در وصیتی که پیامبر اکرم (ص)، به امیرالمومنین (ع)، فرموده است، آمده است: یَا عَلِیُ ثَلَاثَةٌ یُقْسِینَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّیْدِ وَ إِتْیَانُ بَابِ السُّلْطَان- سه چیز موجب قساوت قلب می‌شود، شنیدن لهویات، و دنبال شکار رفتن، و به خانه حکام آمد و شد کردن-(23)

باعث بی‌حیایی و تحریک شهوت

آری، یکی از دلائل حرمت، موسیقی، این است که آن باعث بی‌حیایی و بی‌عفتی و باعث تحریک شهوات می‌گردد، چنانچه پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: قال النّبیّ (ص) الْغِنَاءُ رُقْیَةُ الزِّنَا. - «غنا پل ارتباطی انسان با زناست.» و در حدیث آمده است: «از غنا و موسیقی دوری کنید، زیرا موسیقی حیاء را از بین می‌برد و سبب زیاد شدن غریزه‌ی جنسی می‌شود. مردانگی را نابود می‌سازد، و هر کاری که شراب می‌کند، موسیقی هم انجام می‌دهد و اگر مبتلا به موسیقی گشتید، از زنان دوری کنید، زیرا موسیقی و غنا انسان را به زنا می‌کشاند. (24)»

نهی از خواندن قرآن به صورت غنایی

عن علیّ بن موسی الرضا عن آبائه عن علیّ بن أبی طالب علیهم السلام قال سمعت رسول اللَّه (ص) إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّینِ وَ بَیْعَ الْحُکْمِ وَ قَطِیعَةَ الرَّحِمِ وَ أَنْ تَتَّخِذُوا الْقُرْآنَ مَزَامِیرَ وَ تُقَدِّمُونَ أَحَدَکُمْ وَ لَیْسَ بِأَفْضَلِکُمْ فِی الدِّینِ. امام رضا (ع) از پدرانش از علی (ع) روایت می‌کند که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «به تحقیق من از سبک شمردن دین و فروختن داوری و بریدن پیوند خویشاوندی و قرآن را به صورت غنا خواندن و مقدم داشتن کسی که در دین برترینتان نیست، بر شما بیمناکم.» (25)

زمانی که بلاها، آشکار می‌شود:

پیامبر اکرم (ص) فرمود: «در میان امت من، فرو رفتن در زمین و نزول بلا آشکار می‌شود! یاران گفتند:‌ای رسول خدا (ص)! این در چه زمانی خواهد بود؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: هنگامی که آلات موسیقی و زنان آوازه خوان و شراب خواری آشکار و شایع گردد. به خدا سوگند گروهی از امت من سرمست از شادی و غرور و خود بینی و در حال بازی شب را سپری می‌کنند و صبحگاهان بوزینه و خوک می‌شوند، به دلیل حلال شمردن حرام و پرداختن به زنان آوازه خوان و شرابخواری و رباخواری و پوشیدن حریر.»(26)
دوشیطانی که بر انگیخته می‌شوند:
ابو امامه از پیامبر اکرم (ص) روایت می‌کند که فرمود: قال مَا رَفَعَ أَحَدٌ صَوْتَهُ بِغِنَاءٍ إِلَّا بَعَثَ اللَّهُ شَیْطَانَیْنِ عَلَی مَنْکِبَیْهِ یَضْرِبَانِ بِأَعْقَابِهِمَا عَلَی صَدْرِهِ حَتَّی یُمْسِک. (27) «هیچ کس صدایش را به صورت غنا بلند نکرد مگر آن که خداوند بر دو شانه‌اش دو شیطان بر می‌انگیزد که پیوسته با پشت پا به سینه او می‌کوبند تا این که دست بردارد.»

نخستین غنا خوانی در عالم

عن النبیّ (ص) قال کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ الشَّجَرَةِ تَغَنَّی فَلَمَّا هَبَطَتْ حَوَّاءُ إِلَی الْأَرْضِ نَاحَ لِذِکْرِهِ مَا فِی الْجَنَّة. (28) پیامبر (ص) فرمود: «ابلیس نخستین غنا خوان، نوحه گر و سرود خوان بود. هنگامی که آدم (ع) از درخت خورد، غنا خواند و وقتی هبوط کرد، سرود خواند؛ و وقتی روی زمین پنهان شد به دلیل یاد آوری نعمت‌های بهشت، نوحه کرد.» عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا مَاتَ آدَمُ ع وَ شَمِتَ بِهِ إِبْلِیسُ وَ قَابِیلُ فَاجْتَمَعَا فِی الْأَرْضِ فَجَعَلَ إِبْلِیسُ وَ قَابِیلُ الْمَعَازِفَ وَ الْمَلَاهِیَ شَمَاتَةً به آدمَ ع فَمَا کَانَ فِی الْأَرْضِ مِنْ هَذَا الضَّرْبِ الَّذِی یَتَلَذَّذُ بِهِ النَّاسُ فَإِنَّمَا هُوَ ابْنُ ذَاک-(29) امام صادق (ع) می‌فرمایند: وقتی که آدم (ع) وفات یافت، ابلیس و قابیل در شماتت او به لهو و لعب و ساز و ضرب مشغول شدند و هر گونه نواختن موسیقی که مردم از آن متلذّذ می‌شوند از عمل شیطان است. هم چنین در کتاب دعائم الاسلام از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «وقتی کودک خردسالی بودم، یک روز در کنار نوازندگان و طبل نوازان و بازیگران ایستاده بودم و به آنان گوش می‌دادم. در این حال پدرم با من برخورد کرد و با دیدن من، دستم را گرفت و گفت: برو! شاید تو از کسانی هستی که آدم را مسخره و شماتت کردند. به پدرم عرض کردم:‌ای پدر جان! ماجرای آن چیست؟ پدرم فرمود: همه این لهو و لعب و غنا را که می‌بینی، همانا شیطان برای مسخره کردن و شماتت دادن به آدم هنگام بیرون شدن از بهشت ساخته است.» (30) هم چنین در روایتی از پیامبر اکرم (ص)، آمده است که حضرت فرمودند: حضرت یحیی، (ع)، به شیطان گفت: این زنگ را برای چه به دست گرفته‌ای!؟ شیطان پاسخ داد:‌ای پیامبر خدا این منبع و سرچشمه‌ی صداهای غنا و موسیقی طرب انگیز مانند: بربط، تنبور، دایره و...است. هنگامی که که عده‌ای در یک مجلس شر و گناه جمع شوند و به کمک این وسایل موسیقی، سر و صدا در می‌آورند، تا لذت ببرند، من هم این زنگ را حرکت می‌دهم، تا صدای موسیقی و آهنگ زیادتر شود و بیشتر بتوانم آن‌ها را در گناه غرق کنم، سپس می‌گوید:بعد از شنیدن این آهنگ‌ها، عده‌ای با انگشتشان صدا در می‌آورند (بشکن می‌زنند) و گروهی سرشان را تکان می‌دهند و بعضی دست می‌زنند و این کارهای باطل و بیهوده، را همیشه انجام می‌دهند، تا اینکه همه را گمراه و نابود می‌سازم. (31)

بی تفاوتی نسبت به ناموس

عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ شَیْطَاناً یُقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ رَجُلٍ أَرْبَعِینَ یَوْماً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِکَ الشَّیْطَانُ کُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَی مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَیْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِیهِ نَفْخَةً فَلَا یَغَارُ بَعْدَهَا حَتَّی تُؤْتَی نِسَاؤُهُ فَلَا یَغَارُ. اسحاق بن جریر از امام صادق (ع) روایت می‌کند که فرمود: «هنگامی که در خانه شخصی چهل روز بربط نواخته شود و مردان داخل آن شوند، شیطانی به نام» قفندر هریک از عضوهایش را بر مثل آن عضو از بدن صاحبخانه قرار می‌دهد و در آن یک بار می‌دمد. با این کار غیرت از وی رخت بر می‌بندد؛ به طوری که به زنانش تجاوز می‌شود و او دگرگون نمی‌شود. (32) و در روایت شبیه روایت قبل، امام صادق (ع)، به شکل دیگری به از بین رفتن شرم حیا و باک نداشتن از هر کلامی، اشاره کرده و می‌فرماید: مَنْ ضُرِبَ فِی بَیْتِهِ بَرْبَطٌ أَرْبَعِینَ یَوْماً سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ شَیْطَاناً یُقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ فَلَا یُبْقِی عُضْواً مِنْ أَعْضَائِهِ إِلَّا قَعَدَ عَلَیْهِ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ نُزِعَ مِنْهُ الْحَیَاءُ وَ لَمْ یُبَالِ مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیهِ. «هر کس چهل روز در خانه‌اش بربط نواخته شود، خداوند شیطانی به نام» قفندر را بر وی مسلط می‌کند؛ پس هیچ عضوی از اعضای بدنش را باقی نمی‌گذارد مگر آن که روی آن می‌نشیند. هنگامی که این اتفاق افتاد، شرم و حیا از او گرفته می‌شود و از آنچه می‌گوید و آنچه به او گفته می‌شود، هیچ باکی ندارد. (33) علامه شهید مطهری پیرامون قدرت عظیم موسیقی می‌فرمایند: «واقعاً موسیقی قدرت عظیم و فوق العاده‌ای مخصوصاً از جهت پاره کردن پرده‌ی تقوا و عفت دارد.»(34)
روایت عجیبی از امام رضا و امام علی (ع)، پیرامون گوش دادن به تار و نواختن طنبور
در جامعه کنونی، متاسفانه بسیاری از بایدها و نبایدها، زیر سوال رفته و انجام بسیاری از معاصی، نه تنها گناه شمرده نمی‌شود، بلکه به عنوان هنر، بعضاً در رسانه‌های عمومی و مجامع خصوصی، از بعضی از آن‌ها جلیل به عمل می‌آید، این در حالی است که بعضی از این هنرهای تصنعی، نه تنها هنر نبوده، بلکه از معاصی، بلکه از معاصی، کبیره به شمار می‌آید. البته لازم به ذکر است، با توضیحی که اول مقاله پیرامون غنا و موسیقی‌های حلال و حرام، داده شد، می‌توان تفسیر این روایت را به موسیقی‌های حرام داد، لکن زبان بعضی از این روایات چنان تکان دهنده است، که خواننده را به تفکّر وا می‌دارد. در این روایت، امام رضا (ع)، با اشاره به یکی از وسایل، نوازندگی (تار)، گوش دادن به آن را از گناهان کبیره دانسته، چنانچه می‌فرماید: اسْتِمَاعُ الْأَوْتَارِ مِنَ الْکَبَائِر- «گوش دادن به تارها، از گناهان کبیره است.» (35) و در روایتی از امیر المومنین (ع)، راجع به مردی که طنبور می‌نواخت و حضرت از آن مطلع شد، آمده است: سُمِعَ أمیر المؤمنین (ع) رَجلًا یَطربُ بِالطنبور فَمَنَعُه و کَسَر طَنبوره ثمَُّ استتابه فَتابَ ثمَُّ قال أ تعرفُ ما یَقولُ الطَنبورُ حینَ یَضرب فَقالَ: وصیّ رسول اللَّه (ص) أعلَم فَقالَ انّه یَقُولُ: سَتنَدم، سَتنَدم أیا صاحبی، سَتَدخل جَهنّم أیا ضاربی. امیر مؤمنان (ع) شنید شخصی با طنبور، طرب و شادی می‌کند. امام (ع) او را از این بازداشت و طنبورش را شکست. آن‌گاه از وی خواست توبه کند و آن مرد توبه کرد. سپس علی (ع) به آن مرد گفت: آیا می‌دانی طنبور وقتی نواخته می‌شود، چه می‌گوید؟ آن مرد گفت: جانشین پیامبر اکرم (ص) آگاه‌تر است. امام (ع) فرمود: طنبور می‌گوید: بزودی پشیمان خواهی شد! بزودی پشیمان خواهی شد!‌ای همنشین با من. به زودی داخل دوزخ خواهی شد!‌ای نوازنده من. - (36) و در روایت دیگری از امام علی (ع) آمده است: تَقُومُ السَّاعَةُ عَلَی قَوْمٍ یَشْهَدُونَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُسْتَشْهَدُوا وَ عَلَی الَّذِینَ یَعْمَلُونَ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ وَ عَلَی قَوْمٍ یَضْرِبُونَ بِالدُّفُوفِ وَ الْمَعَازِف. -(37) «قیامت برای گروهی بر پا می‌شود که بدون آن که از آنان در خواست شهادت شود، شهادت می‌دهند و علیه کسانی که عمل قوم لوط را انجام می‌دهند و علیه کسانی که دایره و آلات لهو می‌نوازند.» و در مضمون، مذمت طنبور امام رضا (ع)، می‌فرماید: مَنْ أَبْقَی فِی بَیْتِهِ طُنْبُوراً أَوْ عُوداً أَوْ شَیْئاً مِنَ الْمَلَاهِی مِنَ الْمِعْزَفَةِ وَ الشِّطْرَنْجِ وَ أَشْبَاهِهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَقَدْ بَاءَ به غضبٍ مِنَ اللَّهِ فَإِنْ مَاتَ فِی أَرْبَعِینَ مَاتَ فَاجِراً فَاسِقاً مَأْوَاهُ النَّارُ وَ بِئْسَ الْمَصِیر- (38) هر کس چهل روز در خانه‌اش طنبور یا عود یا یکی از آلات لهو همانند معزف و شطرنج و امثال آن نگهداری کند، بی‌گمان با خشمی از جانب خدا همراه گردیده است. پس اگر در این چهل روز بمیرد، تبهکار و فاسق مرده است و جایگاهش آتش است و چه بد جایگاهی است! (39) در روایت بسیار تند دیگری نیز پیامبر اکرم از این آلات، نهی نموده و از زمانی سخن می‌گوید، که شاید هم عصر ما باشد!، چنانچه ایشان می‌فرماید: تَظْهَرُ الْکُوبَةُ وَ الْقَیْنَاتُ وَ الْمَعَازِفُ وَ الْمَیْلُ إِلَی أَصْحَابِ الطَّنَابِیرِ وَ الدُّفُوفِ وَ الْمَزَامِیرِ وَ سَائِرِ آلَاتِ اللَّهْوِ أَلَا وَ مَنْ أَعَانَ أَحَداً مِنْهُمْ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ الْأَلْبِسَةِ وَ الْأَطْعِمَةِ وَ غَیْرِهَا فَکَأَنَّمَا زَنَی مَعَ أُمِّهِ سَبْعِینَ مَرَّةً فِی جَوْفِ الْکَعْبَةِ فَعِنْدَهَا یَلِیهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِی وَ تُنْتَهَکُ الْمَحَارِمُ وَ تُکْتَسَبُ الْمَآثِمُ وَ تُسَلَّطُ الْأَشْرَارُ عَلَی الْأَخْیَارِ وَ یَتَبَاهَوْنَ فِی اللِّبَاسِ وَ یَسْتَحْسِنُونَ أَصْحَابَ الْمَلَاهِی(40) «تنبک و کنیزان خواننده و آلات لهو و موسیقی و گرایش به نوازندگان طنبور و دف و نی و سایر آلات موسیقی آشکار و شایع می‌شود. آگاه باش که هر کس یکی از آنان را با دینار و درهم و خوراکی و پوشاک و دیگر چیزها کمک و حمایت کند، گویا در داخل کعبه هفتاد مرتبه با مادرش زنا کرده است. در آن هنگام بدان، امت من عهده‌دار کارها می‌گردند و حرمت‌ها شکسته می‌شود و گناهان انجام می‌شود و اشرار بر خوبان مسلط می‌شوند و در پوشاک بر یکدیگر مباهات می‌کنند و نوازندگان آلات لهو و موسیقی را نیک می‌شمارند... »

گناهی که برایش وعده‌ی عذاب داده شده است

عن محمّد بن مسلم، عن أبی جعفر (ع) قال: (41) سمعته یقول: الغناء ممّا وعد اللّه عزّوجلّ علیه النار؛ و تلا هذه الآیة: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ به غیرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ» [لقمان: 6]. شنیدم ابو جعفر باقر (ع) می‌گفت: آواز خواندن از گناهان کبیره است که خداوند عزوجل خواننده و شنونده آن را وعده دوزخ داده است. ابو جعفر این آیه را تلاوت کرد: «برخی از مردمان، خریدار سخن مفرح است تا سایرین را سرگرم کند و ندانسته از راه خدا سرگشته سازد، و سخن خدا را به بازی بگیرد. برای آنان عذاب خوار کننده مهیا است»؛ و در روایت دیگری همین مضمون از امام صادق (ع)، آمده است که در آن امام، با اشاره به اینکه خداوند، در مجلسی که آوازه خوانی در آن باشد، نظر نمی‌کند، ایشان در روایت زیر با اشاره به به تفسیر (لهو الحدیث) آن را به غنا مرتبط ساخته، چنانچه آمده است: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الْغِنَاءُ مَجْلِسٌ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَی أَهْلِهِ وَ هُوَ مِمَّا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّه-(42) شنیدم ابو عبد الله صادق (ع) می‌گفت: خداوند به مجلس آواز خوانی نظر نمی‌افکند. غنا و آواز خوانی، از آن تفریحاتی است که خداوند عزوجل می‌گوید: «برخی، خریدار سخن مفرح است تا سایرین را سرگرم کند و ندانسته از راه خدا سرگشته سازد».

خانه‌ای که در آن آواز باشد

امام صادق (ع) در این روایت، با اشاره به نقش غنا در مسائل دنیوی، و عدم استجابت دعا در خانه‌ای که غنا در آن خوانده شود، امام می‌فرمایند: بَیْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِیهِ الْفَجِیعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِیهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا یَدْخُلُهُ الْمَلَک. (43) امام صادق (ع) می‌فرماید: خانه آواز، از فاجعه خوارکننده در امان نیست. دعا در آن مستجاب نمی‌شود و فرشته به آن وارد نمی‌گردد.

صدایی که فقط بعضی آن را می‌شنوند

یاسر خادم از امام موسی بن جعفر علیهما السلام روایت می‌کند که فرمود: «در بهشت درختی است که به فرمان خدا بادها آن را به حرکت در می‌آورند. هر که [در دنیا] نفس خویش را از غنا پاک گرداند، از آن درخت صدایی می‌شنود که هرگز نظیر آن را نشینده است و هر کس از غنا دوری نکرده باشد، آن صدا را نمی‌شنود. » (44)

عدم استجابت دعا

پیامبر اکرم (ص)، در این روایت، به یکی دیگری از آثار دنیوی موسیقی اشاره نموده می‌فرمایند: لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتاً فِیهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَ لا یُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ یَرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَرَکَة-(45) فرشته‌ها به خانه‌ای که در آن شراب و دف و طنبور و نرد باشد، نمی‌روند و دعایشان مستجاب نمی‌گردد و برکت هم از آن جا می‌رود؛ و در روایت دیگری مرحوم مفید روایت کرده که نوف می‌گوید: «شبی را نزد امیر مؤمنان علی (ع) سپری کردم. پس مشاهده کردم آن حضرت زیاد از منزلش رفت و آمد می‌کند» ادامه این حدیث همانند حدیث پیشین است تا این که علی (ع) به نوف فرمود: «ای نوف! اگر می‌توانی که نماینده و جاسوس حکومت در میان مردم و شاعر و طبل‌نواز و طنبور نواز نباشی، چنین کن؛ زیرا داود (ع)- فرستاده پروردگار جهانیان- شبی از شب‌ها بیرون آمد و به اطراف آسمان نگریست، سپس گفت: به خدایی- که پروردگار داود است- سوگند! این زمان، زمانی است که بنده مسلمانی موفق به در خواست از خداوند در آن نمی‌شود مگر آن‌که خداوند خواسته‌اش را به وی عنایت می‌کند، جز مأمور اطلاعاتی حکومت یا شاعر یا طبل نواز یا طنبور نواز.» (46)

شکل صاحب طنبور در قیامت

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: یُحْشَرُ صَاحِبُ الطُّنْبُورِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَسْوَدَ الْوَجْهِ وَ بِیَدِهِ طُنْبُورٌ مِنْ نَارٍ وَ فَوْقَ رَأْسِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِیَدِ کُلِّ مَلَکٍ مِقْمَعَةٌ یَضْرِبُونَ رَأْسَهُ وَ وَجْهَهُ وَ یُحْشَرُ صَاحِبُ الْغِنَاءِ مِنْ قَبْرِهِ أَعْمَی وَ أَخْرَسَ وَ أَبْکَمَ وَ یُحْشَرُ الزَّانِی مِثْلَ ذَلِکَ وَ صَاحِبُ الْمِزْمَارِ مِثْلَ ذَلِکَ وَ صَاحِبُ الدَّفِّ مِثْلَ ذَلِک-(47) رسول خدا (ص) فرمود: «طنبور نواز در قیامت با چهره سیاه و طنبوری از آتش در دست محشور می‌شود و بالای سرش هفتاد هزار فرشته گرز به دست هستند که با گرزهایشان بر سر و صورتش می‌زنند و غنا خوان کور و گنگ و کر از قبرش محشور می‌شود و زناکار [نیز] همان‌گونه محشور می‌شود و نی نواز همان‌گونه و دف‌زن مثل آن.»

هدف رسالت پیامبر (ص)

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی بَعَثَنِی هُدًی وَ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمَرَنِی أَنْ أَمْحُوَ الْمَزَامِیرَ وَ الْمَعَازِفَ وَ الْأَوْتَارَ وَ الْأَوْثَانَ وَ أُمُورَ الْجَاهِلِیَّةِ إِلَی أَنْ قَالَ إِنَّ آلَاتِ الْمَزَامِیرِ شِرَاؤُهَا وَ بیع‌ها وَ ثمن‌ها وَ التِّجَارَةُ بِهَا حَرَامٌ الْخَبَر- (48) ابو امامه از پیامبر اکرم (ص) روایت می‌کند که فرمود: «به تحقیق، خداوند مرا برای هدایت و رحمت برای جهانیان بر انگیخت و به من دستوردادنی‌ها و معازف [آلات طرب] و تارها و بت‌ها و امور جاهلیت را نابود کنم ... همانا خرید و فروش و قیمت و تجارت با آلت‌های موسیقی، حرام است ...»

موسیقی، عامل سلب اراده

امام خمینی (ره) در کتاب، شریف چهل حدیث خود به این مضمون اشاره نموده و می‌فرمایند: «ای عزیز، بکوش تا صاحب» عزم و دارای اراده شوی، که خدای نخواسته اگر بی‌عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بی‌مغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است؛ و جرئت بر معاصی کم‌کم انسان را بی‌عزم می‌کند، و این جوهر شریف را از انسان می‌رباید. استاد معظّم ما، دام ظلّه، می‌فرمودند: بیشتر از هر چه گوش کردن به تغنّیات، سلب اراده و عزم از انسان می‌کند. -(49)
چند تذکر و نکته‌ی پایانی:
1-اولاً ذکر بعضی از وسایل غنا، همچون تنبود، عود، دایره و ...که در روایات بیان شده از باب ذکر نمونه برای وسائل لهو آن زمان است. لکن هرگونه وسیله‌ی آوازه خوانی حرام، جائز نیست. (50)
2- باید توجه داشت که شیطان با حیله‌های مختلف برای اغوای انسان وارد می‌شود، چه بسا ممکن است که در اثر غفلت به اسم عزاداری سالار شهیدان وسائر ائمه (ع) دچار غنا شود، در حالی که مراجع عالیقدر غنا را حرام می‌دانند، اگر چه خواندن قرآن و مرثیه و عزاداری باشد. (51)
3- در واقع دین مجموعه‌ای از قوانین الهی است که خداوند برای سعادت بشر به وسیله‌ی پیامبران به مردم ابلاغ کرده است و مسلمان واقعی کسی است که تمام این مجموعه‌ی دینی را بپذیرد و به آن عمل کند، لذا نمی‌توان گفت من به عنوان یک مسلمان به بعضی از دین عمل کرده و به بعضی عمل نمی‌کنم؛ لذا کسی که به دنبال گناه و آهنگ‌های هوس‌انگیز و حرام می‌رود، اگر چه در ظاهر دم از ایمان بزند، لکن عملش نشان می هد که از دورن اعتقاد واقعی ندارد، این همان صفت نفاق است که به تدریج به کمک موسیقی در انسان رشد می‌کند و بر همین اساس امام صادق (ع)، غنا و موسیقی را لانه‌ی نفاق می‌دانند. (52)
4- از بعضی از روایات برداشت می‌شود برداشت می‌شود که غنا کردن در اعراس (عروسی‌ها)، (در صورت عدم ارتکاب گناه دیگری کنار آن مثل اختلاط زن و مرد و... ) و خواندن برای شتر برای حرکت کردن وی، اشکالی ندارد، لکن بسیاری از فقها در حرمت این دو قسم نیز جای تردید گذاشته‌اند، و بعضی دیگر در معنای حقیقی آن، دچار تردید شده و بعضی استدلال به این نوع روایات را جائز نمی‌دانند، لذا چه خوب است مومن واقعی، تا حد امکان از شبهات، دوری جسته و آنان را نیز ترک کند.
نتیجه گیری:
از مجموع این خلاصه که به راستی، نمی‌توان در یک مقاله‌ی کوتاه به تمام، موارد اشاره نمود، این گونه نتیجه می‌گیریم که نباید آدمی، خود را در گرو لذت چند لحظه‌ای که مسلماً شیطان همان لذت را در وی، به وجود می‌آورد، گناهی را مرتکب شود که خداوند متعال، به عناوین مختلفی در گروِ آن وعده‌ی عذاب داده است، آن هم گناهی که خود، مادر و به وجود آورنده‌ی بسیاری از گناهان دیگر مثل (عمل منافی عفت و...) است. آری موسیقی و غنای حرام همان گناهی است که باعث عدم استجابت دعاها می‌گردد و همان گناهی که در بعض روایات آن به عنوان یک معصیت کبیره نام نهاده شده است. پس چرا خود، با دستان خود هلاکت خود را به دست گیریم، پس بیاییم با رهایی از گوش دادن به صدایی که هیچ نفع و منفعتی ندارد، راهی جدید در مسیر زندگی‌مان باز کنیم و از همین امروز از آن فاصله بگیریم.

پی‌نوشت‌ها:

1. بهشت جوانان، ص 343
2.تفسیر نور، ج9، ص: 232
3.همان ص 233
4. سوره لقمان آیات 6 تا 9
5. سوره حج 30
6. تفسیر نمونه، ج17، ص: 22
7. همان، ص: 25
8. همان، ص: 26
9. همان
10. همان
11. تفسیر صافی، ص: 579
12. بهشت جوانان ص 343
13. همان ص 366-367
14. همان
15. من لا یحضره الفقیه ج1، ص: 111
16. منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، ج22، ص: 395
17. چهل نکته درباره‌ی موسیقی –ص 58-60
18. الخصال، ج2، ص: 505
19. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 394
20. همان
21. نهج الحق و کشف الصدق، ص: 569
22. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 428
23. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص: 366
24. بهشت جوانان ص 337
25. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 396 با ترجمه‌ی همان
26. منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، ج22، ص: 397
27. جامع الأخبار (للشعیری)، ص: 154
28. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 396
29. النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین (للجزائری)، ص: 58
30. منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، ج22، ص: 419
31. چهل نکته‌ی درباره‌ی موسیقی ص 51
32. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 416-
33. همان ج22، ص: 416 با ترجمه همان
34. بهشت جوانان ص 367
35. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج13، ص: 220
36. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 416
37. همان، ص: 418
38. الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا (ع)، ص: 282
39. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 418
40. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج11، ص: 373
41. گزیده کافی، ج5، ص: 429
42. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج6، ص: 433
43. همان ج6، ص: 433
44. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج22، ص: 428
45. إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، ج1، ص: 175
46. منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، ج22، ص: 415
47. جامع الأخبار (للشعیری)، ص: 154
48. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج13، ص: 219
49. شرح چهل حدیث، ص: 8
40. بهشت جوانان ص 340
41. همان
42. همان

منابع:
1.قرآن کریم، ترجمه: مهدی الهی قمشه ای، چاپ: الهادی (مرکز چاپ و نشر قرآن کریم) چاپ: نوزدهم، 1384 ش
2.چهل نکته درباره‌ی موسیقی، سید اسماعیل شاکر اردکانی، قم، انتشارات پیام حجت (ع)، چاپ سوم -1380
3.بهشت جوانان، اسدالله محمدی نیا، قم، انتشارات سبط اکبر، چاپ چهارم 1381
4.شرح چهل حدیث امام خمینی (ره)، (مرکز نرم افزارهای رایانه‌ای مرکز تحقیقات اسلامی)
5. تفسیر نور، قرائتی محسن، ناشر: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، سال چاپ: 1383 ش، چاپ: یازدهم
6.تفسیر نمونه، مکارم شیرازی ناصر، ناشر: دار الکتب الإسلامی، چاپ: 1374 ش
7. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نوری، حسین بن محمد تقی، مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1408 ق، چاپ: اول
8.جامع الأخبار (للشعیری)، شعیری، محمد بن محمد، ناشر: مطبعة حیدریة، سال چاپ: بی‌تا، چاپ اول
9.جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، بروجردی، آقا حسین، مصحح: جمعی از محققان، ناشر: انتشارات فرهنگ سبز، سال چاپ: 1386 ش، چاپ اول
10. الکافی (ط- الإسلامیة)، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، سال چاپ: 1407 ق، چاپ: چهارم
11.گزیده کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، مترجم: بهبودی، محمد باقر، ناشر: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، سال چاپ: 1363 ش، چاپ: اول
12.الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا (ع)، منسوب به علی بن موسی، امام هشتم (ع)، مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، سال چاپ: 1406 ق، چاپ: اول
13. منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، بروجردی، آقا حسین، مترجم: عده‌ای از فضلاء، مصحح: جمعی از فضلاء، ناشر: انتشارات فرهنگ سبز، سال چاپ: 1386 ق، چاپ اول
14. الخصال، ابن بابویه، محمد بن علی، مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: جامعه مدرسین، سال چاپ: 1362 ش، چاپ: اول
15.نهج الحقّ و کشف الصدق، علامه حلی، حسن بن یوسف، ناشر: دار الکتاب اللبنانی، سال چاپ: 1982 م، چاپ: اول
16. النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین (للجزائری)، جزائری، نعمت الله بن عبد الله، ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، سال چاپ: 1404 ق، چاپ:اول
17. من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن علی، مترجم: غفاری، علی اکبر و غفاری، محمد جواد و بلاغی، صدر، مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: نشر صدوق، سال چاپ: 1367 ش، چاپ: اول
18. تفسیر الصافی، فیض کاشانی ملا محسن، تحقیق: حسین اعلمی، ناشر: انتشارات الصدر، سال چاپ: 1415 ق، چاپ: دوم.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان