تهران

آن‌قدر ناراحت شد که دفتر را برد تو حیاط، رویش نفت ریخت و آتش زد. بعد یک دفتر جلد آبی خرید و عکس بازیکن‌های استقلال را چسباند توی آن اما وقتی استقلال شیش‌تایی شد، دوباره پرسپولیسی دوآتیشه شد...

شهید علیرضا نوری که در نبردها و عملیات‌های خط مقدم، نقشی مهمی ایفا کرد و همچنین در پایگاه ابوذر، فرماندهی بخشی از نیروهای اعزامی از تهران به جبهه‌های جنگ را بر عهده داشت.

نویسنده کتاب «اطلس نبردهای ماندگار» و از رزمندگان ارتشی دفاع مقدس معتقد است اولین کسی که به توانایی‌های شهید صیاد شیرازی پی برد، دکتر مصطفی چمران بود.

در خانه باز شد. ما گفتیم حالا ما باید وارد شویم و منتظر باشیم تا امام بیاید. وارد که شدیم، دیدیم آن مردی که جهان را تکان داده، انتظار دیدار یک مادر شهید را می‌کشد. دست‌هایش را پشتش گرفته و قدم می‌زند.

کم‌کم مهمانان اسم و رسم دار هم وارد می‌شوند. برای برخی از آنها مثل سردار حاجی‌زاده صندلی می‌گذارند اما قبول نمی‌کنند و به ردیف‌های مردمی می‌آیند تاسخنرانی آقا را از روی زمین و مقابل ایشان بشنوند.

دفتر صلیب سرخ در تهران در پی طرح موضوعاتی مبنی بر صدور کارت هایی برای آزادگان گرانقدر 8 سال دفاع مقدس و یا شایعاتی نظیر ارائه کمک های مالی به اسرای جنگ در مکاتبه با هلال احمر این شایعات را رد کرد.

یکی از جانبازان اسکیزوفرنی شدید است که برایش 5 زده‌اند. او 50 هزار تومان به نانوایی بدهکار است و تحت پوشش کمیته امداد قرار دارد. همسر جانباز دیگر در خانه مردم کار می‌کند. اصلاً مشهد را ندیده!

دیدیم نمی‌شود با وجود این گاو و حمله‌هایش عملیات انجام داد. ناگهان احمدی پرید و شاخش را گرفت. یک دستش را به گردن حیوان انداخت و دیگر رهایش نکرد. حالا گاو بود که در دستان احمدی گرفتار شده بود...

نقل قول‌هایی که در ارتباط با برادر متوسلیان از آقایان فرمانده لشکر 28 تا به پایین می‌شنیدم، عمدتاً حول این بود که او آدمی خشن، جدی و عصبی است که رعایت احترام سلسله مراتب فرماندهی را نمی‌کند...

سردار گفت: «برگردید، امشب وقتش نیست.» قبل از رسیدن بچه‌های شناسایی، سردار با چند تویوتا به مزرعه رسیده بودند. در مسیر برگشت، بچه‌ها راه را گم کردند و اشتباهی داشتند سمت دشمن می‌رفتند.