خواندنی ها برچسب :

شهید-محمدحسین-محمدخانی

از حسینیه‌ی یزد تا خاکریز سوریه؛ داستان جوانی که عشق را با عمل پیوند زد

شهید محمدحسین محمدخانی از همان سال‌های تحصیل در دانشگاه خانه کوچک خود را به حسینیه‌ای دانشجویی تبدیل کرد. جایی که مسیرش در نهایت او را به جبهه مقاومت و فیض شهادت رساند.

باز هم ادای شهدا را درمی‌آوری؟! + عکس

بهت زده بودیم که قرار است با پیکر شهدا مواجه شویم. تابوت محمدحسین را گذاشتند جلوی در و بقیه را به ترتیب از بالا به پایین چیدند. روی پلاک تابوت محمدحسین نوشته بود: «ایرانی».

باز هم ادای شهدا را درمی‌آوری؟! + عکس

عروسی لاکچری قصه دلبری نیست

من هنوز دلم بیشتر با داستان و رمان است. از سر رفاقت‌مان با شهید محمدخانی به سمت کار مستند شهدا رفتیم و یک‌جورهایی خدا همین‌طور پشت سرهم برایم در این فضا کارهایی را ردیف کرد و موجب شد در این فضا بمانم.

پویش کتاب‌ و زندگی به قصۀ دلبری رسید

مجمع ناشران انقلاب اسلامی هفتمین دورۀ پویش کتاب‌خوانی «کتاب‌وزندگی» را از عید انقلاب تا عید فطر برگزار می‌کند.

200 متری خط مقدم آجیل می‌خوردند و منچ بازی می‌کردند! / خواندن «عمار حلب» از نان شب هم واجب‌تر است / برای نوشتن درباره «حججی» به «محمدخانی» متوسل شدم

رزمنده ها هم فرشی در حیاط انداخته بودند و آجیل هایی که مردم برای عید فرستاده بودند را می خوردند و منچ بازی می کردند! فقط 200 متر با خط مقدم درگیری فاصله داشتیم. بچه ها مرگ را به بازی گرفته بودند...

200 متری خط مقدم آجیل می‌خوردند و منچ بازی می‌کردند! / خواندن «عمار حلب» از نان شب هم واجب‌تر است / برای نوشتن درباره «حججی» به «محمدخانی» متوسل شدم

«قصه دلبری» نقل عشق بازی است!

«قصه دلبری» نقل عشق‌بازی است! نه از آن عشق‌بازی‌های پوچ فیلم‌های عاشقانه یا از آنها که موقع شنیدن موسیقی‌های پاپ در خیال آدم می‌آید و دلش غنج می‌زند برایش! نه؛ نَقل این خاله بازی‌ها نیست! نقل عشق‌بازی محمد حسن آقای محمد خانی برای خداست!

پیشخوان