ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

ابراهیم-هادی

از سر و صدای بچه‌ها دوباره به سمت دوشکا برگشتم. یک دفعه با تعجب دیدم اسماعیل پشت ماشین افتاده. گلوله‌ای به پای اسماعیل اصابت کرده بود و خونریزی شدیدی داشت. ناخود آگاه تمام خاطرات اسماعیل در ذهنم آمد.
از کربلا که آمد به ایران، گفت که من می خواهم بروم نجف و درس طلبگی بخوانم. اینجا هم درس طلبگی می‌خواند اما تصمیم گرفته بود برای ادامه اش برود به نجف. گفتیم چرا نجف؟ برو قم. همه آیات عظام، قم هستند.
ایران فردا بایستی شاهد تیراژهای چند میلیونی کتاب باشد، قطعا با سرعت رشدی که تاکنون مردم ایران در این موضوع داشته اند، آینده زیباتر از امروز خواهد بود.
تصویری از نوشته به جا مانده از شهید ابراهیم هادی به دستخط خود این شهید را مشاهده می‎کنید.
تصویری از نوشته به جا مانده از شهید ابراهیم هادی به دستخط خود این شهید را مشاهده می‎کنید.
معمولاً به تک‌تیراندازها گردان تک‌نفره می‌گویند اما اگر دیدبان تخصص کافی داشته باشد، به‌تنهایی یک گردان تک‌نفره است و این در دفاع مقدس بسیار نمایان بود.
پیکر حمید 13 سال بعد از شهادتش شناسایی و تفحص شد. من خیلی بی‌قراری می‌کردم. حمید اهل ورزش کشتی بود. هیکلی درشت و قدی بلند داشت. بعد از 13 سال وقتی او را آوردند گویا یک نوزاد در قنداق بود.
نخستین جشنواره مردمی ابراهیم هادی در بخش های فیلم کوتاه، عکس، گرافیک و متن برگزار می شود.
یکی از آشنایان ابراهیم درباره ادب او روایت‌ می‌کند:« با موتور می‌رفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید و با اینکه مقصر بود، به ما بی‌احترامی کرد. من دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قوی‌ای که دارد، پائین بیاید و جوابش را بدهد.ولی ابراهیم با آن لبخندی که به لب داشت در جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید. موتور سوار عصبانی یکدفعه جا خورد.»
پیشخوان