ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

برادرکشی

در تحقیقات اولیه مشخص شد 2 برادر که در مناطق کوهستانی بوده اند و پدرشان نیز در همان اطراف مشغول چرای گوسفندان بوده است به علت اختلافات قبلی با یکدیگر درگیر شده و متهم با اسلحه شکاری برادر خود را مجروح که به علت شدت جراحت بلافاصله فوت می کند.
افشای فایل صوتی یکی از کارکنان شبکه بی بی سی فارسی که در آن به صراحت از پروژه‌ی اصلی دیگر شبکه لندنی برای تجزیه ایران، پرده برمی‌دارد، غوغایی بزرگ را در مرکز تفرقه‌پراکنی دنیا، انگلیس رقم زد.
برادرم اول به من و بعد به پسرم حمله کرد و می‌خواست پسرم را بکشد که تصمیم گرفتم او را بزنم، البته قصدم کشتن او نبود. فقط می‌خواستم او را از روی پسرم بلند کنم. متهم همچنین از زندگی پرآسیب خانواده‌اش و علت معلولیت برادرش گفت و توضیح داد چطور زندگی آن‌ها با این معلولیت دگرگون شد.
برادرم اول به من و بعد به پسرم حمله کرد و می‌خواست پسرم را بکشد که تصمیم گرفتم او را بزنم، البته قصدم کشتن او نبود. فقط می‌خواستم او را از روی پسرم بلند کنم. متهم همچنین از زندگی پرآسیب خانواده‌اش و علت معلولیت برادرش گفت و توضیح داد چطور زندگی آن‌ها با این معلولیت دگرگون شد.
وقتی از پله‌ها با عصبانیت و فریادزنان پایین رفتم برادرم از ترس، در اتاق پذیرایی را بست، ولی من با شکستن شیشه، در را گشودم و گلوله‌ای به شکم او شلیک کردم، وقتی برگشت گلوله‌ای هم به کمرش خورد و یکی از گلوله هایم نیز به او اصابت نکرد!
برادرم اول به من و بعد به پسرم حمله کرد و می‌خواست پسرم را بکشد که تصمیم گرفتم او را بزنم، البته قصدم کشتن او نبود. فقط می‌خواستم او را از روی پسرم بلند کنم. متهم همچنین از زندگی پرآسیب خانواده‌اش و علت معلولیت برادرش گفت و توضیح داد چطور زندگی آن‌ها با این معلولیت دگرگون شد.
وقتی از پله‌ها با عصبانیت و فریادزنان پایین رفتم برادرم از ترس، در اتاق پذیرایی را بست، ولی من با شکستن شیشه، در را گشودم و گلوله‌ای به شکم او شلیک کردم، وقتی برگشت گلوله‌ای هم به کمرش خورد و یکی از گلوله هایم نیز به او اصابت نکرد!
برادرم اول به من و بعد به پسرم حمله کرد و می‌خواست پسرم را بکشد که تصمیم گرفتم او را بزنم، البته قصدم کشتن او نبود. فقط می‌خواستم او را از روی پسرم بلند کنم. متهم همچنین از زندگی پرآسیب خانواده‌اش و علت معلولیت برادرش گفت و توضیح داد چطور زندگی آن‌ها با این معلولیت دگرگون شد.
وقتی از پله‌ها با عصبانیت و فریادزنان پایین رفتم برادرم از ترس، در اتاق پذیرایی را بست، ولی من با شکستن شیشه، در را گشودم و گلوله‌ای به شکم او شلیک کردم، وقتی برگشت گلوله‌ای هم به کمرش خورد و یکی از گلوله هایم نیز به او اصابت نکرد!
وقتی از پله‌ها با عصبانیت و فریادزنان پایین رفتم برادرم از ترس، در اتاق پذیرایی را بست، ولی من با شکستن شیشه، در را گشودم و گلوله‌ای به شکم او شلیک کردم، وقتی برگشت گلوله‌ای هم به کمرش خورد و یکی از گلوله هایم نیز به او اصابت نکرد!
پیشخوان