ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

برادرکشی

داماد خانواده به همراه همسرش از راه رسیدند و با دیدن این صحنه دلهره آور، بلافاصله مصدومان را با خودروی پژو به مرکز درمانی مهرگان رساندند، ولی احمد (برادر 25 ساله) به دلیل خون ریزی شدید جان سپرد.
قبول دارم با برادرم درگیر شدم و قبلا هم او را تهدید به مرگ کرده بودم، اما من عمدی روی او اسید نپاشیدم. وقتی درگیری میان ما بالا گرفت برادرم می‌خواست محتویات ظرف پلاستیکی را روی من بپاشد، اما من برای دفاع از خودم محتویات ظرف را به سمت او پاشیدم.
ما هم در دفاع از خود دست به چاقو شدیم و یکی از برادرانم که از کشتارگاه میدان بهمن آمده بود مورد حمله چاقو قرار گرفت و در همان صحنه درگیری نیز کشته شد. متوجه نشدم چه کسی به برادرم چاقو زد، اما برادرم با ضربه چاقوی من به قتل نرسیده است.
ما چند بار بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و قهر کردیم، اما با وساطت دیگران آشتی کردیم. روز حادثه باز هم با برادرم سر همین موضوع مشاجره کردم و درحالی‌که عصبانی بودم با میله آهنی ضربه‌ای به سرش زدم و او را کشتم.
با برادرم که درگیر شدم، روح سرگردان به سراغم آمد و از من خواست تا کاری انجام دهم. من نمی‌توانستم دستورات آن‌ها را انجام ندهم برای همین طبق خواسته آن‌ها برادرم را با چاقو زدم.
چون او تهدید کرد من را با اسید می‌سوزاند و روز حادثه هم وقتی دعوا کردیم، او با اسید به من حمله کرد، اما خودش سوخت و به من آسیب جدی نرسید، چون فرار کردم، اما اسید روی خودش ریخت.
درحالی‌که من داشتم او را از خانه بیرون می‌انداختم تیزی‌اش را درآورد و پدرم را تهدید کرد و گفت او را می‌کشد. آن‌قدر عصبانی و ناراحت شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. تیزی را از او گرفتم و به سمت خودش پرت کردم.
باورم نمی‌شد که با دست‌های خودم برادر بزرگم را به قتل رسانده باشم. 30 دقیقه‌ای شوکه شده بودم و به او نگاه می‌کردم به خودم که آمدم با پلیس تماس گرفتم و گفتم برادرم را کشته‌ام.
دو سارق فرار کردند و من و برادرم نیز به تعقیب آن‌ها به کوچه رفتیم. آن‌ها به ما گاز اشک‌آور زدند. وقتی چشم باز کردم سارقان فرار کرده بودند و از پای برادرم خون می‌آمد مرد سارق او را زده بود.
بهنام، با دیدن برادرش که مسلح بود، به مغازه نانوایی پناه برد، اما مرد میانسال در تعقیب او وارد مغازه نانوایی شد و پس از شلیک چند گلوله به بهنام فرار کرد.
پیشخوان