ماهان شبکه ایرانیان

قتل برادر در حمایت از پدر

درحالی‌که من داشتم او را از خانه بیرون می‌انداختم تیزی‌اش را درآورد و پدرم را تهدید کرد و گفت او را می‌کشد. آن‌قدر عصبانی و ناراحت شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. تیزی را از او گرفتم و به سمت خودش پرت کردم.

قتل برادر در حمایت از پدر
 
مرد جوانی که در حمایت از پدرش، مرتکب قتل برادرش شده بود، پای میز محاکمه رفت. این مرد جوان هرچند در ابتدا سعی کرد تحقیقات مأموران را منحرف کند، اما در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت برادرش را کشت، چون می‌خواست پدرش را نجات بدهد.
 
مردی مدتی قبل به اورژانس خبر داد پسرش زخمی شده است. دقایقی بعد از حضور مأموران در خانه مشخص شد جوان زخمی جانش را از دست داده است. وقتی تحقیقات در این زمینه آغاز شد و مأموران پلیس در جریان آنچه اتفاق افتاده بود قرار گرفتند، پدر مقتول گفت: پسرم با دوستانش اختلاف داشت. او در کار خرید و فروش مشروب بود و ممکن است این اختلافاتش عامل اصلی مرگش باشد.

بررسی‌های مأموران در این خصوص ادامه یافت. آن‌ها دوستان مقتول را که سامان نام داشت، مورد بازجویی قرار دادند، اما به نتیجه‌ای نرسیدند. وقتی مأموران از همسایه‌ها درباره مرگ مقتول سؤال کردند، یکی از آن‌ها گفت روز حادثه صدای ساسان برادر سامان را از خانه شنیده است و فکر می‌کند آن‌ها با هم درگیر شده‌اند.
 
این همسایه گفت: سامان جوانی شرور بود و خیلی خانواده‌اش را اذیت می‌کرد. ساسان تنها کسی بود که در برابر او می‌ایستاد. روزی که سامان کشته شد من صدای ساسان را از خانه‌اش شنیدم و فکر می‌کنم او در این قتل نقش دارد. پلیس در گام بعدی ساسان را مورد بازجویی قرار داد.
 
مرد جوان به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: سامان سال‌های زیادی بود که مشروب می‌فروخت. خانواده من خانواده‌ای آبرودار بودند به همین دلیل هم کار‌های سامان خیلی باعث ناراحتی پدر و مادرم می‌شد. آن‌ها نمی‌توانستند تصور کنند پسرشان چنین کار‌هایی می‌کند.
 
سامان چندین بار بازداشت و زندانی شد، اما هر دفعه بعد از اینکه از زندان بیرون آمد دوباره کارهایش را شروع کرد. متهم ادامه داد: برادرم هم مشروب می‌خورد و هم می‌فروخت. تا اینکه دو سال قبل او را حین جابه‌جایی مشروب دوباره دستگیر کردند. وقتی او را بردند پدر و مادرم در خانه نبودند.
 
به همین خاطر همیشه نسبت به پدر و مادرم کینه داشت و فکر می‌کرد آن‌ها او رابه پلیس لو داده‌اند. برادرم در آن پرونده محاکمه و به زندان محکوم شد. تا اینکه با شروع کرونا، به زندانی‌ها مرخصی دادند و برادر من هم از زندان آزاد شد. از وقتی به خانه آمده بود با همه درگیری داشت مخصوصا با پدرم.
 
او خیلی پدرم را اذیت می‌کرد. روز حادثه به خانه آمد و فحاشی کرد. او به پدرم فحش می‌داد و می‌گفت که تو من را لو دادی، بعد به سمت او حمله کرد و ضربات زیادی بر بدن نحیف پیرمرد زد. من برادرم را گرفتم و او را کتک زدم و از خانه بیرونش کردم.
 
درحالی‌که من داشتم او را از خانه بیرون می‌انداختم تیزی‌اش را درآورد و پدرم را تهدید کرد و گفت او را می‌کشد. آن‌قدر عصبانی و ناراحت شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. تیزی را از او گرفتم و به سمت خودش پرت کردم.
 
قصدم این نبود که برادرم را بکشم بلکه هدفم این بود که به او بفهمانم نمی‌تواند پدرش را این‌طور تهدید کند و بعد هم بکشد و کسی هست که جلوی او را بگیرد. این جوان در ادامه اعترافاتش گفت: بعد از اینکه ضربات چاقو را زدم و برادرم روی زمین افتاد، آن‌قدر ترسیدم که نفهمیدم باید چه کنم.
 
به پدرم گفتم من را تحویل پلیس ندهد و او هم قبول کرد. قرار شد بگوییم یک نفر برادرم را کشته و ما خبر نداریم و شاید ماجرا به اختلافاتش در فروش مشروب برمی‌گردد. بعد از اعترافات متهم کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
 
در جلسه رسیدگی پدر و مادر مقتول اعلام کردند هیچ شکایتی ندارند و درخواست بخشش فرزندشان از سوی دادگاه را دارند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او با اعتراف دوباره به قتل گفت: من از کاری که کردم پشیمان هستم. در حمایت از پدرم این کار را کردم، اما تندروی کردم.
 
وقتی برادرم پدرم را کتک زد من هم عصبانی شدم و او را زدم. خون همه‌جا پاشید سعی کردم جا‌هایی را که خونی شده بود، پاک کنم و بعد هم به مأموران گفتیم نمی‌دانیم چه کسی سامان را کشته است؛ اما مأموران به آثار خون شک کردند و در تحقیق از همسایه‌ها متوجه شدند من با برادرم درگیر شدم.
 
بعد از آن به قتل اعتراف کردم. این جوان ادامه داد: من از کرده خودم پشیمان هستم. درخواست بخشش دارم و از دادگاه می‌خواهم تا نسبت به من رأفت به خرج دهد؛ چون مادر و پدرم تنها هستند.
 
من با آن‌ها زندگی می‌کردم، مراقب‌شان بودم و کمک‌شان می‌کردم. قسم می‌خورم هیچ مشکلی با برادرم نداشتم و اگر سامان به پدرم حمله نمی‌کرد و او را نمی‌زد، هیچ‌وقت با برادرم درگیر نمی‌شدم.
 
من خودم همیشه دنبال کارهایش بودم؛ وقتی خلاف می‌کرد و بازداشت می‌شد، سعی می‌کردم کمکش کنم، اما این آخری که با پدرم بدرفتاری کرد دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. درخواست بخشش دارم و قول می‌دهم تا پایان عمرم نوکری پدر و مادرم را بکنم. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان