«حال بد برای من یعنی کاری انجام ندهم، شوقی به زندگی نداشته باشم و بدتر از آن، بیخیال وظایف و مسئولیتهایم شوم. معمولاً ناشی از شکست یا خوب پیش نرفتن برنامههایم است. حالا عاطفی یا کاری یا تفریحی حتی. مصائب هم منجر به حال بد میشود. مرگ و طوفان و... معمولاً هم با تپش قلب و خواب زیاد همراه است.»