ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

دختر

داخل اتاق بهم ریخته شده بود و همه لباس‌های دختر 22 ساله وسط اتاق بود، مادر و خواهر ریحانه عامری شروع به مرتب کردن اتاق می‌کنند که در بین لباس‌ها احساس خیس بودن لباس‌ها می‌کنند که با نگرانی لباس‌ها را کنار می‌زنند و متوجه می‌شوند وسط اتاق پر از خون است.
خیلی عصبانی شدم، اصلا کارهایم دست خودم نبود. نمی‌فهمیدم دقیقا چه می‌کنم. من عاشق مینا بودم و اصلا امکان نداشت بتوانم به او آسیبی وارد کنم و نمی‌خواستم او را بکشم. نمی‌دانم چه شد که چند ضربه با چاقو به او زدم. اصلا در حال خودم نبودم.
مشکلات مالی و استرس‌هایم هر لحظه بیشتر می‌شد، برای همین به دخترهایم متادون خوراندم. می‌خواستم خودم هم بخورم، ولی منتظر ماندم ببینم وضع دخترهایم چه می‌شود. ساعت ٧ صبح بود که دیدم حالت بدی دارند.
من از ترس جیغ می‌کشیدم و گریه می‌کردم، اما هیچ کس به دادم نمی‌رسید، چون من و شوهر عمه ام در خانه تنها بودیم. بعد از این ماجرا او مرا تهدید کرد که نباید به کسی چیزی بگویم!
برای اینکه رومینا از من دل بکند حتی حاضر شدم به او پول بدهم، اما قبول نکرد. او با همسرم هم تماس گرفته بود و زندگی‌ام در آستانه نابودی بود. به همین خاطر جواب تلفن‌هایش را ندادم تا اینکه فهمیدم او خودکشی کرده است.
آنقدر خشمگین بودم که یک لحظه دیوانه شدم و با داس دخترم را کشتم. نمی‌خواستم او را بکشم فقط می‌خواستم بترسانمش حالا هم بشدت پشیمانم و هرگز خودم را نمی‌بخشم. من خیلی عصبانی بودم وکنترلی بر رفتارم نداشتم.
دخترم وارد اتاق شد و با دیدن جسد مادرش جیغ کشید. دستم را جلوی دهانش گذاشتم و او را به اتاق خودش بردم. وقتی دخترم را روی تخت گذاشتم، دیدم نفس نمی‌کشد.
صورت دخترم کبود شده بود. اگر کمی صبر می‌کردم، حتما مرده بود، به همین خاطر سنگی را که دم دست بود برداشتم و به دامادم کوبیدم. اصلا نفهمیدم کجایش زدم. بعد‌ها گفتند شکستگی در سرش بوده، اما من اصلا متوجه نشدم کجا کوبیدم.
هنوز چند روز از آزادی این زن و شوهر سارق نگذشته بود که بار دیگر مردی به دادسرا رفت و شکایتی مشابه مطرح کردند. تاریخ سرقت از این مرد، بعد از آزادی متهمان پرونده بود و نشان می‌داد که زن و شوهر سارق دوباره دزدی‌هایشان را با همان شگرد قبلی ادامه می‌دهند.
پیشخوان