خواندنی ها برچسب :

روایت-مرگ

هویدا به زمین افتاد و خون از رگ گردنش فواره می‌زد.... هویدا که می‌دانست زخمی مهلک برداشته، به شخصی به نام کریمی که در صف همراهان خلخالی بود، رو کرد و به تمنا خواست که جانش را بستاند.