زلزله که آمد خانه و دلها ویران شد. دو بانوی سختکوش کُرد فوزیه ٢٣ساله و کژال ٢٩ ساله که ماهها در انتظار شنیدن صدای نوزادشان بودند، شبها در چادر با سرما و صدای زوزه گرگی که لذت مادر شدن را به کامشان تلخ کرده سر میکنند و تمام آرزوی آنها خلاصه شده در داشتن کانکسی که شبها در آن پناه بگیرند