من 7 سال در کارگاه طلاسازی کار میکردم و نان و نمک صاحبکارم را خورده بودم. هر چقدر با خودم کلنجار رفتم که سکوت کنم و آنها نقشهشان را اجرا کنند، اما نشد. برای همین با صاحبکارم تماس گرفتم و موضوع را خبر دادم. بعد هم به پلیس گفتم، میدانستم بازداشت و به خاطر کاری که کردهام از کار بیکار میشوم، اما نمیتوانستم عمری با عذاب وجدان سرقت زندگی کنم.