ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

عملیات-والفجر8

وقتی من را به اندیمشک رساندند، روده‌هایم از شدت تورم، حالت انفجار داشت. بیمارستان پر از مجروح بود.
او پایش را توی یک کفش کرده بود که باید همین الآن برویم. به هر حال او جانشین نیروی زمینی بود و وقتی می گفت باید برویم دیگر اصرار فایده ای نداشت. دقایقی بعد آقای غلامپور هم آمادۀ رفتن شد.
جنگ بین دو جبهه ای بود که پشت سر یکی پر از امکانات، تئوریسینها، مستشارها و آدم های قدرتمند نظامی دنیا بودند و در کنار محسن رضایی هم تعدادی پاسدار و بسیجی بی ادعا و مخلص قرار گرفته بودند.
آدرسش را گرفتم، بهش گفتم «اومدم زیارت امام رضا(ع)، می آم بهت سر می زنم.» آموزش غواصی که تمام شد، دیگر ندیدمش، من رفتم گروهان خودمان، فریدون هم رفت گروهان خودشان.
غواصان خط‌شکن، بنا است که تا ساعاتی دیگر به خطوط جبهه‌ی دشمن بعثی نفوذ کرده و خود را به شهر «فاو» برسانند.
پیشخوان