ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

عملیات-والفجر8

امروز که بیمار کرونایی تنها چند روز را با سختی نفس می‌کشد و هر لحظه جان خود را از دست رفته می‌پندارد بیشتر بتوانیم جانبازان شیمیایی را درک کنیم، جانبازی که سال‌هاست تنگی نفس جان و روحش را می آزارد.
در سال 1362 شمسی به عنوان فرمانده سپاه «شهر ری» منصوب شد و با همین مسئولیت، روز پنجشنبه بیست و چهارم بهمن 1364، طی «عملیات والفجر8» مورد اصابت ترکش توپ قرار گرفت.
رزمنده دوران دفاع مقدس روایتی از عملیات والفجر 8 و از بین رفتن نخلستان‌های اروند روایت کرد.
سردار علی اسحاقی مطرح کرد: نقطۀ عطف عملکرد واحد جنگ الکترونیک عملیات والفجر 8 بود. قبل از اجرای این عملیات، این واحد با رصد تحرکات عراق به فرماندهی اطمینان داد که عراقی‌ها در این منطقه هشیار نیستند.
ما دو نفر از بهترین و باتجربه‌ترین نیروهای اطلاعاتی لشکر را مأمور کردیم تا به همراه دو نفر از نیروهای اطلاعاتی لشکر نصر به آن طرف اروند بروند و خطوط دشمن را شناسایی کنند.
تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همان‌جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد. نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. در پشت آن بوته‌ها چند دختر جوان مشغول شنا بودند.
بعد از اتمام کار، چهار دست و پا و بی سر و صدا از روی شهدا در تاریکی شب عقب می آمدم. به شهید نوجوانی رسیدم که رو به آسمان افتاده بود. وقتی از رویش رد می شدم و سینه ام به سینه اش نزدیک شد...
چند بار از روی سینه اش رفت و آمد کردم. نزدیک روشن شدن هوا چند ثانیه نگاهش کردم. دکمه های پیراهن نظامی روی سینه اش در اثر رفت و آمد نزدیک بود کنده شود. روی لباسش جای چند پوتین و کاملاً خاکی بود.
در همان اولین ساعات عملیات کل خط در محدوده تعیین شده برای لشکر 25 کربلا تصرف شد و بلافاصله لشکرهای دیگر برای ادامه عملیات و تصرف پایگاه‌های موشکی حرکت کردند. یعنی...
همه دست فروشها وسایل خود را جمع کردند تا بگریزند که مورد لطف و رحمت ماموران شهرداری قرار نگیرند.
پیشخوان