سخنم را با این داستان شروع می کنم: لقمان به زیارت حضرت داود(ع) آمد دید او به درست کردن و بافتن زره مشغول است، لقمان که قبلاً چنین چیزی ندیده بود نمی دانست او چه می سازد، سکوت و صبر کرد و همچنان به تماشای خود ادامه داد، تا اینکه داود(ع) یک زره را به طور کامل بافت، سپس برخاست و آن را پوشید و به لقمان گفت: «به راستی چه وسیله دفاعی خوبی برای جنگ با دش ...