گمشده

ساعت 23:22 شب گذشته خبر مفقودی 10 گردشگر در کویر اصفهک طبس توسط مدیر یکی از بوم‌گردی‌های این شهرستان به مرکز 112 هلال احمر استان اعلام شد.

یکی از آنها از نردبان لیز خورد و دیگری را واداشت تا در تلاش برای نجات او به دریا بپرد.

صبح روز شنبه، 27 دی ماه اهالی محل در همان جنگل با یک گوشی موبایل و یک جفت کفش مواجه شدند. از آنجایی‌که خبر ناپدید شدن مرموز معین شریفی در آن جنگل دست‌به‌دست چرخیده بود، اهالی محل حدس زدند که این کفش‌ها و موبایل متعلق به او باشد.

بیست‌وپنجم اسفند سال 91 به همراه پدرش به کارگاه بلوک‌زنی رفت؛ محل کار پدرش بود و در یک محوطه باز قرار داشت. معمولا همراه پدرش همه جا می‌رفت. آن روز همسرم رفت که نماز بخواند، برگشت دید سجاد نیست. پلیس و آتش‌نشانی آمد، اما فایده‌ای نداشت.

دخترم را در آغوش گرفتم و فوراً او را به بیمارستانی که در نزدیکی خانه بود رساندم، اما ساعت 4 صبح بود که دخترم فوت کرد. من از راننده قطار شکایت دارم، چرا که زمانی که قطار عبور کرد هیچ بوقی نزد.

برادر ناتنی پسرم این آگهی را دیده و تماس گرفته بود. برادری که تا ٥، ٦ سال پیش از وجود برادرش هیچ اطلاعی نداشت، اما به محض اینکه فهمیده بود، پدرش قبلا دو پسر داشته که هر دو را رها کرده، تصمیم گرفته بود به دنبال‌شان بگردد.

سرهنگ گنجه از پیدایش یک فقدانی توسط مأموران پلیس که دو هفته پیش به علت اختلالات روحی و روانی از منزل شخصی اش ناپدید شده بود، خبر داد.

میلاد ١٠ ساله، سال ٩٣ حوالی پارک بی‌سیم گم شد. مادرش همچنان در غم او می‌گرید تقریبا ٥‌سال پیش بود. یک روز بعدازظهر در ماه مبارک رمضان، نزدیک افطار از خانه بیرون رفت و دیگر ‏بازنگشت. میلاد تنها ١٠‌سال داشت که برای خرید بستنی از پدرش پول گرفت.

از آن شب تلخ ٢٠ سال می‌گذرد؛ همان شبی که پدر سه فرزندش را بین مسافران اتوبوس تقسیم کرد. دو دختر و یک پسرش را به سه خانواده مختلف داد تا بتواند با همسر جدیدش زندگی تازه‌ای را آغاز کند. پدر به دنبال زندگی خود رفت و سه خواهر و برادر هم هر کدام به سرنوشت‌های مختلف دچار شدند؛ اما یکی از آن‌ها سرگذشتش با بقیه کمی فرق داشت.