خلاصه داستان : میلدرد هیز بعد از گذشت چند ماه از مرگ دخترش، از حل پرونده ی قتل دخترش توسط پلیس دلسرد می شود و به گونه ای می بایست خودش دست به کار شود. او شروع به رنگ آمیزی 3 بیلبورد در بیرون از شهر می کند که در مورد کم کاری کلانتر شهر چیزی نوشته است. نزاعی میان این زن و پلیس اتفاق می افتد که ...