یک روز او من را دعوت کرد تا همراهش شوم من هم قبول کردم؛ وقتی سوار ماشین شدم دوستش هم همراهش بود، آنها به بهانه اینکه رستوران میرویم من را جایی بردند و مورد آزار قرار دادند و فیلمبرداری کردند و میخواستند از من اخاذی کنند. وقتی پدرم موضوع را فهمید، به سمت آن مرد شلیک کرد تا بتواند ناکارش کند و موضوع را به پلیس گزارش دهد.