باغچه

آقای ادواردز می‌گوید همیشه عادت داشته که بعد از کار باغبانی بیلچه‌اش را روی این بمب بکوبد تا خاک و گل را از آن جدا کند! آقا و خانم ادواردز از اینکه دوست قدیمی‌شان حالا منفجر شده متاسف هستند.

شیما دو هفته خانه من بود شب حادثه سر موضوعی به من فحاشی کرد که عصبانی شدم و با شال خودش خفه‌اش کردم. بعد هم تصمیم گرفتم جسدش را مخفی کنم.

همین الان که داریم روزهای پایانی تابستان را می‌گذرانیم باید دست به کار شوید، یک روز هم یک روز است سریع بجنبید! رسیدن فصل پاییز به معنای تمام شدن زمان کشاورزی و برداشت محصول نیست، در این روزها بکارید تا در نیمه‌های پاییز برداشت کنید.

من دهان شوهرم را گرفتم و شاهین با چاقو او را زد. ما جسد را در باغچه خانه دفن کردیم. چند ماه بعد از این ماجرا شاهین به خواستگاری‌ام آمد و ما با هم ازدواج کردیم و برای زندگی به شهرستان همدان رفتیم.

همین الان که داریم روزهای پایانی تابستان را می‌گذرانیم باید دست به کار شوید، یک روز هم یک روز است سریع بجنبید! رسیدن فصل پاییز به معنای تمام شدن زمان کشاورزی و برداشت محصول نیست، در این روزها بکارید تا در نیمه‌های پاییز برداشت کنید.

مکان مطمئنی برای نگهداری طلاجات نداشتم تا اینکه تصمیم گرفتم جعبه طلاجات را داخل باغچه خانه خود مال‌باخته مخفی کنم تا به‌مرور و بدون جلب توجه این قطعه‌ها را از منزل خارج کنم. برای اینکه در نقشه‌ام موفق شوم، از دوستم کمک خواستم؛ اما عاقبت دستم رو شد.

مکان مطمئنی برای نگهداری طلاجات نداشتم تا اینکه تصمیم گرفتم جعبه طلاجات را داخل باغچه خانه خود مال‌باخته مخفی کنم تا به‌مرور و بدون جلب توجه این قطعه‌ها را از منزل خارج کنم. برای اینکه در نقشه‌ام موفق شوم، از دوستم کمک خواستم؛ اما عاقبت دستم رو شد.

من هم سر همین موضوع با او با مشکل مواجه شدم. روز حادثه برای حل این مسئله با هم قرار داشتیم، اما کار به جروبحث کشید و من هم عصبانی شدم و یک‌باره او را با چاقو زدم که منجر به مرگش شد.

«خلق» حال آدم را خوب می‌کند و روح را آرام، حالا چه ساخت یک عروسک باشد یا کشیدن یک تابلوی نقاشی و یا پختن یک غذای جدید. حتی می‌توان پا را از این هم فراتر گذاشت و علاوه بر ساختن، تجربه سرگرمی‌های خلاق را هم به آن اضافه کنیم. مثلا چه کار و سرگرمی‌هایی؟ خیلی چیزها.