ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

بهشت-زهرا

حبیب احمدزاده، نویسنده در مراسم خاکسپاری پیکر کیومرث پوراحمد تاکید کرد: او به هر بهانه‌ای این پایان را انتخاب کرد اما بلایی که سر خانواده تختی آوردیم، سر خانواده پوراحمد نیاوریم.
آیین رونمایی کتاب «جولان جوانمرد»؛تاریخ شفاهی دکتر احمد خالدی با حضور دکتر سعید جلیلی، محمدعلی زمانیان، محمدمهدی رحیمی عوامل کتاب و همچنین خانواده و همکاران مرحوم خالدی در خانه اندیشه ورزان برگزار شد.
این تکه‌های آهن دیگر جزو پوست و استخوانم شده. با این که سال‌هاست از جنگ و مجروح شدنم می‌گذرد اما هنوز ترکش‌های بمب خوشه‌ای با من همراه است. 30 سالی می شود که من با این ترکش ها زندگی می کنم.
شماره روزنامه: 5642 تاریخ چاپ: 1401/10/19 ...
خیلی شبیه پسرش است. مسعود را که می‌بینم انگار آقارضا را دیده‌ام. شکر خدا سه تا پسر دارد. از خانمش هم خیلی راضی‌ام. هر پنجشنبه می آیند دنبالم و می رویم بهشت زهرا.
یک بار هم که می خواست قسمتی از خانه را اجاره بدهد، یکی آمد که نامزد کرده بود و ارتشی بود. از همان اول حاج آقا باهاش طی کرد که اگر تلویزیون داری، ما خانه را اجاره نمی دهیم. گفت نه،‌ ما تلویزیون نداریم.
یک وانت داشت. خواب حضرت رقیه را که دید، صبح به فرمانده شان گفته بود من می خواهم این وانت را بفروشم. فرمانده هم گفته بود تو که می خواهی بروی سوریه، دو ماه دیگر بر می گردی و وسیله دست باید داشته باشی.
شماره روزنامه: 5581 تاریخ چاپ: 1401/08/7 ...
وقتی زنده بود، بطور شفاهی هم جای خودش را مشخص کرده بود. به ما گفتند که پسر شما هنوز زنده بود و با این آقا که دوست آقاهادی است به وادی السلام، ‌نزدیک حرم امیرالمؤمنین می رفت که ماجرایی پیش آمد...
خودش رو آماده می‌کرد که اگه یه موقع جنگ شد، بدنش آماده باشه. باباش می‌گفت که زمان جنگ یه موقع غذا هم نیست باید گشنه باشی به خاطر همین خودش رو آماده می‌کرد که اگر همچین زمانی پیش اومد، آماده باشه.
پیشخوان