خواندنی ها برچسب :

جنایت-خانوادگی

وقتی همه خوابیدند با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم اول دختر کوچکم را کشتم بعد رفتم به اتاقی که دختر و نوه‌ام خوابیده بودند اول یک ضربه به پهلوی نوه‌ام زدم بعد دختر دیگرم فرزانه را با چاقو زدم و می‌خواستم همه را بکشم.
من اسید پاشی نکردم الآن دو سال است که شوهرم و خانواده‌اش اجازه نمی‌دهند فرزندم را ببینم. بی‌گناهم و بی‌دلیل در زندان هستم.
قاتل قصد کشتن دختر 8 ساله که تنها فرزند دوست خانوادگی آن‌ها بوده را داشته که حضور به موقع افسران پلیس مانع از اقدام وی شد.
گاهی مشروب می‌خوردم تا آرام شوم، اما بدتر شد و دست به قتل زدم. پول نزولی و مشروبات الکلی زندگی‌ام را نابود کرد. از یک طرف همسرم را از دست دادم و از یک طرف هم بچه هایم وضعیت‌شان نامشخص است.
عصبی شده بودم و فریاد می‌کشیدم. دخترم ترسید و شروع به گریه کرد. «بهزاد» با دیدن گریه‌های دخترم، مرا دوباره به باد کتک گرفت. حالم را نمی‌فهمیدم. بدنم درد می‌کرد. خواستم خیاطی کنم، اما قیچی را پیدا نمی‌کردم. در همان سرگردانی چشمم به چاقوی آشپزخانه افتاد. با سرعت به سمت آن خیز برداشتم و به‌سمت اتاق آمدم. «دنیا» پایم را گرفته بود و گریه می‌کرد...
با شکایت مرد جوان تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد. با مطالعه پرونده و تحقیقات میدانی مشخص شد که در زمان کشف جسد پنجره‌ها باز بوده است بنابراین فرضیه مرگ بر اثر گازگرفتگی رنگ باخت. از سویی در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که 5 میلیون تومان از حساب حجت به حساب پسر جوانی واریز شده است.
شهریار دنبال پولش بود و او حتی روزی که همسرم کشته شد با من تماس گرفت و تهدید کرد که اگر پول را به او ندهیم همسرم را به قتل خواهد رساند. من که از تهدید او ترسیده بودم با شوهرم تماس گرفتم که به او بگویم شهریار می‌خواهد او را بکشد، اما دیر شده بود.
پیشخوان