خواندنی ها برچسب :

جنایت-خانوادگی

پسر شوهرم به نام «سعید» 21 ساله روی من اسید ریخت. چهره‌اش را ندیدم، اما از روی ظاهر و هیکل و همچنین موتورسیکلتی که سوار بود او را شناختم و اطمینان دارم که اسیدپاشی توسط وی انجام شده است.
پزشک معالجم بعد از دیدن مدارک پزشکی‌ام گفت: باید عمل جراحی شوم. زمانی که به خانه آمده و موضوع را با همسرم مطرح کردم، بر خلاف انتظارم او ناگهان گفت: من حوصله مریض‌داری ندارم
من و پدرم همیشه با یکدیگر جر و بحث داشتیم؛ پدرم همیشه از من ایراد می‌گرفت
رسیدگی به این پرونده از اواخر تیر سال 92 با ناپدید شدن یک مرد 44ساله به نام منصور که مهندس شیمی و مقیم کشور آلمان بود آغاز شد. تحقیقات پلیس نشان می‌داد وی همراه همسرو فرزندانش و برای تأسیس یک شرکت به ایران رفت و آمد داشت.
«بعد از اینکه جسد را داخل ماشین گذاشتم به راه افتادم، اما قبل از رسیدن به زمین متروکه متوجه یک زمین زراعی شدم و جسد زنم را همان‌جا رها کردم. راهی خانه ویلایی شدم و ساعت ١١ صبح بود که بعد از تسویه‌حساب با صاحب ویلا به راه افتادم».
«گفتند همسرم به یکی از شهر‌های شمال شرقی رفته و قصد دارد نزد توریست‌های خارجی برود و دخترهایم را هم با خودش می‌برد. دختر‌های من خیلی پاک و نجیب بودند و من نمی‌توانستم تحمل کنم که برای آن‌ها اتفاقی بیفتد. ده‌ها قرص خوردم و حدود 20 قرص را هم در شیرموز ریختم و همه شیر موز را خوردیم، حتی خودم...»
«شوهرم معتاد و بسیار بداخلاق بود؛ او با ما بدرفتاری می‌کرد و برای مصرف مواد حاضر بود هر کاری انجام بدهد. من و دخترم زندگی فلاکت‌باری داشتیم تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتیم با کشتن او خودمان را نجات بدهیم، اما خودمان نمی‌توانستیم این قتل را انجام بدهیم برای همین از مردی خواستیم در ازای دریافت پول شوهرم را بکشد».
بنابر اعترافات متهم، این مرد ابتدا به آشپزخانه رفته و کاردی 40 سانتی‌متری را برداشته و سپس به اتاق خواب دخترانش رفته و سعی در خفه کردن دختر 19 ساله‌اش که دانشجوی حقوق بوده کرده، اما موفق نشده و به همین دلیل با چاقو گلوی دخترش را می‌برد.
پیشخوان