ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

جواد

حسین که رفت، در مغازه تا مدتها بسته بود. برای اینکه آنجا هم بدون استفاده نماند، وسایلش را بردیم زیرزمین خانه برادر شوهرم و مغازه را کردیم محل جمع‌آوری کمک به جبهه.
دست خط محمدحسین بود. همه را دعوت به پیروی از امام و ولایت فقیه کرده بود. سفارش کرده بود مواظب باشید تا دزدان سیاستمدار نتوانند این امت را از انقلاب و اسلام ناامید کنند...
 بخش عظیمی از محتوای اسلام را نوعدوستی، ایثار، خدمت به دیگران، کمک به درماندگان، کارگشایی برای مشکلات مردم و قضای حاجت گرفتاران تشکیل می دهد.
عمار به بچه‌ها سفارش کرده بود هر سؤالی دارند از من بپرسند. کاظم سؤال‌های جزئی را خیلی خودمانی می‌پرسید و به خاطر شرایطی که داریم شاید بچه‌ها چند شب نتونند بروند حمام. گاهی تا بیست روز هم نمی‌توانند.
وقتی کار نویسندگی در حوزه جنگ را شروع کردم، آرزویم این بود درباره گمنام‌ترین‌ها بنویسم. دوست داشتم درباره آدم‌های معمولی جنگ بنویسم و علاقه‌ای نداشتم درباره فرماندهان، سرداران و آدم‌های شاخص بنویسم.
گفتند: هنوز جنازه نیامده. جنازه توی میدان جا مانده. نتوانسته‌اندآن را عقب بیاورند. مانده وسط ایرانی‌ها و داعشی‌ها. همان جا توی حیاط افتادم، جیغ کشیدم و به سر و سینه‌ام زدم.
نمی‌دانم چه می‌شود که سر قرار نمی‌آیند. همان جا جنازه‌ها را خاک می‌کنند تا سر فرصت بتوانند تبادل کنند. بچه‌های قرارگاه هم سر فرصت عملیات می‌کنند و آنجا را طی پنج شش روز آزاد می‌کنند. یک اسیر می‌گیرند.
 بخش عظیمی از محتوای اسلام را نوعدوستی، ایثار، خدمت به دیگران، کمک به درماندگان، کارگشایی برای مشکلات مردم و قضای حاجت گرفتاران تشکیل می دهد.
آقا جواد اکنون روی تخت بیمارستان ساسان است. قلبش از جنایت کومله و صدام نایستاد اما زیر بار فشار اقتصادی امروز و بدعهدی مسئولان توان تپش ندارد. برایش دعا کنید...
هر چه می پرسیدم کجایی، نمی گفت. آخرین بار هم که تماس گرفت، خواهرانش اینجا بودند. رفته بودند خرید و آمده بودند خانه ما. ظهر بود که حاج رضا زنگ زد. با خواهرانش صحبت کرد.
پیشخوان