خواندنی ها برچسب :

حادثه-ساختمان-پلاسکو

اخبار حادثه‌های تلخ مردم را دچار غم اجتماعی می‌کند، شکی نیست اما به دو چیز می‌شود فکر کرد، یک: نحوه مدیریت خبر
فرمانده ایستگاه شماره یک آتش‌نشانی که در حادثه پلاسکو در لحظاتی قبل از ریزش ساختمان توانست نجات پیدا کند از این حادثه و یک سالی‌که بر او گذشت صحبت کرد و گفت: من تا کمر زیر آوار مانده بودم و تنها شانسی که آورده بودم دستانم آزاد بود و توانستم آوارها را کنار بزنم و خودم را بیرون بکشم
دقیقاً یک سال از آوار شدن پلاسکو و فروریختن آن بر سر زندگی خیلی از کسبه، کارکنان و خانواده‌های این ساختمان تجاری می‌گذرد. بازماندگان آن فاجعه هنوز هم درد آوار محل کسب و کارشان را احساس می‌کنند و از روند پیگیری یا در واقع عدم پیگیری وعده‌های مسئولان و بویژه بنیاد مستضعفان به عنوان مالک اصلی این ساختمان ناراضی هستند.
«راهمون سد شده، چیزی نمی‌بینیم، همه جا رو دود گرفته، آتیش به ما نزدیک شده، نمی‌تونیم مهارش کنیم، باید ساختمون رو ترک کنیم...» جمله‌ها ناتمام می‌ماند و صدای آتش‌نشانان پشت بی‌سیم، برای همیشه خاموش می‌شود. پلاسکو در خودش سوخت و فرو ریخت. ماهم با پلاسکو سوختیم و در خود آوار شدیم.
ساعت 11:30 شب بود که برایش پیام فرستادم که آیا تمایل دارد درباره آتش‌سوزی پلاسکو که از آن جان سالم به در برد، صحبت کند یا نه؟ برایم نوشت: «یه سال می‌گذره از زمانی که منم می‌تونستم نباشم اما هستم
ساختمان 15 طبقه پلاسکو، یادگار به جا مانده سال‌های دورپایتخت، حالا دیگر بوی خاطره می‌دهد؛ داغی است کهنه که خاطره‌اش تا مدت‌ها در ذهن همه می‌ماند
یک سال از ریزش ساختمان 53 ساله پلاسکو گذشت، اما نه پلاسکوی دیگری ساخته شد و نه وعده‌ای آنطور که باید عملی
آوار د‌‌وم که ریخت، «علی ایزد‌‌ی» اشهد‌‌ش را خواند‌‌
نه بغضشان تمامی دارد، نه داغشان کم شده است. هنوز هم مثل روزهای اول اشک می‌ریزند. ماتم در صدای تک‌تکشان موج می‌زند. می‌گویند اوضاع‌ و ‌احوالشان بهتر که نشده، حتی بدتر هم شده‌ است.
یکسال از حادثه پلاسکو گذشت و داغ خانواده‌های شهدای آتش‌نشان هنوز تازه است. هنوز هم آن روزهای پراسترس و انتظار در خاطره‌ها مانده است که در چه شرایطی گذشت، اما حالا یک سال از آن فاجعه گذشته و خانواده شهدای پلاسکو از انتظارات و خواسته‌هایشان می‌گویند
پیشخوان