ماهیها رهایم نمیکردند شناکنان به سوی قایق لاستیکی به حرکت درآمدم. هنوز کمی با قایق فاصله داشتم که احساس کردم لباس پروازم از هر طرف به سویی کشیده میشود. با وحشت نگاهی به اطرافم انداختم. ماهیهای ریز و درشتی دورم حلقه زده بودند و هر کدام گوشهای از لباس پروازم را به دهان گرفته و به سویی میکشیدند.